درس خارج فقه استاد رضازاده

94/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حُداء/ مستثنيات/غناء/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه
بیان شد برای استثناء حُداء از حرمت غناء، روایاتی بیان شده، یک روایت بیان شد که هم دلالة و هم سندا ضعیف بود.
روایت دوم: «عَنِ السَّكُونِيِّ بِإِسْنَادِهِ يَعْنِي عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ زَادُ الْمُسَافِرِ الْحُدَاءُ وَ الشِّعْرُ مَا كَانَ‏ مِنْهُ لَيْسَ فِيهِ جَفَاء (و فی نسخة خنا)».[1]
راوی می گوید: از ائمه نقل شده که پیامبر اکرم فرموده اند: چيزهايي كه بايد همراه مسافر باشد حداء و شعر است و نبايد همراه او جفاء يا خنا باشد.
مجمع البحرين فرموده است در حداء و شعر نبايد فحش به ديگران باشد.
مكاسب محرمه حضرت امام هم مي فرمايند: «ثم ان الروایة موثقة لا اشکال فیها سندا».[2]
مي فرمايند: اين روايت از نظر سندي اشكالي ندارد.
وسائل الشيعه مي فرمايند: «أَقُولُ: تَسْمِيَتُهُ زَاداً مِنْ‏ حَيْثُ‏ مَعُونَتِهِ‏ عَلَى‏ السَّفَرِ كَالزَّادِ فَهُوَ مَجَازٌ وَ الْخَنَا مِنْ مَعَانِيهِ الطَّرَب‏».[3]
می فرمایند: جهت اینکه پیامبر به شعر و حداء، زاد گفته شده است از جهت اينكه در سفر نياز به آن است و يكي از معاني خنا طرب است.
ظاهر اين موثقه اين است كه حداء جايز است، بلكه از لوازم مسافر است و بدون حداء سفر امكان ندارد و زماني كه حداء جايز باشد و سند هم قوي باشد، اين حديث قابل اعتماد است و حداء از غناء خارج مي شود به نحو تخصيص.
ان قلت: ما قبلا در تعريف غناء گفتيم كه دو مسلك وجود دارد، يكي مسلك مشهور «مد الصوت المطرب» كه گفتيم نياز به «مد» نيست و فرق ندارد كلمات بيان شده، حق باشد يا باطل و از طرفي هم الان از وسائل نقل كرديم كه يك مغناي «خنا»، طرب است، حال بنابر اين مسلك در تعريف غناء، از موثقه استفاده مي شود كه خروج حداء از غناء تخصصا است نه تخصيصا. چون در روايت فرض اين است كه حداء مثل زاد است به شرط اينكه با طرب نباشد و از اين معلوم مي شود كه حداء مسافر، حدائي است كه غناء نيست. پس تخصصا خارج از غناء است. در نتيجه نمي توان به اين روايت براي تخصيص حُداء استفاده كرد.
اما طبق مبناي دوم كه غناء به كلام باطل و لهو و لعب تعريف شد و «خنا» هم به فحش تعريف شد، خروج حُداء از غناء در روايت باز هم تخصصي است، چون حدائي كه در روايت گفته كه زاد است كه داراي فحش نشود و تخصصا خارج است.
و بنا بر هر دو تقدير، نمي توان به روايت تمسك كرد و خروج حداء از غناء بنابر هر دو مسلك در تعريف، تخصصي است و تخصيصي نمي باشد.

التقرير العربي
«عَنِ السَّكُونِيِّ بِإِسْنَادِهِ يَعْنِي عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ زَادُ الْمُسَافِرِ الْحُدَاءُ وَ الشِّعْرُ مَا كَانَ‏ مِنْهُ لَيْسَ فِيهِ جَفَاء (و فی نسخة خنا)».[4]
مجمع البحرین فی کلمة حُداء: «الخنا: الفحش».
مکاسب: «ثم ان الروایة موثقة لا اشکال فیها سندا».[5]
وسائل: «أَقُولُ: تَسْمِيَتُهُ زَاداً مِنْ‏ حَيْثُ‏ مَعُونَتِهِ‏ عَلَى‏ السَّفَرِ كَالزَّادِ فَهُوَ مَجَازٌ وَ الْخَنَا مِنْ مَعَانِيهِ الطَّرَب‏».[6]
و الظاهر من موثقة سکونی هو جواز الحداء بل لزومه فی السفر مثل لزوم الزاد فیمکن الاعتماد علیها سندا و دلالة و یکون الحداء خارجا عن ادلة تحریم الغناء تخصیصا کما هو المدعی.
ان قلت: بناء علی مسلک تحدید الغناء بالصوت المطرب سواء کان الکلام حقا او باطلا و تفسیر الخنا، بالطرب، یستفاد من الموثقة ان خروج الخدا من الغناء یکون تخصصا لا تخصیصا لعدم کونه مطربا علی الفرض، فلاتکون الاستناد الی الموثقة لتخصیص الغناء بالحُداء مفیدا.
کما انه بناء علی تحدید الغناء بما کان الکلام الذی یتلفظ به باطلا و لهوا نظیر مالس اللهو و تفسیر الخنا بالفحش یکون خروج الحدا عن الغناء ایضا تخصصا بناء علی الموثقة.
و علی ای تقدیر لا یصح الاستدلال لخروج الحُدا عن الغنا تخصصا بالموثقة علی کلا المسلکین فی تعریف الغنا.


[1] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج11، ص418، ابواب آداب السفر، باب 37، ح 1.
[2] مکاسب محرمه، امام خمینی، ج1، ص230.
[3] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج11، ص419.
[4] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج11، ص418، ابواب آداب السفر، باب 37، ح 1.
[5] مکاسب محرمه، امام خمینی، ج1، ص230.
[6] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج11، ص419.