درس خارج فقه استاد رضازاده

مکاسب محرمه

94/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ذکر مصادیق/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه

تتمیم

جلسه قبل (29/6/94) تحت عنوان فائده از مرحوم شیخ انصاری کلماتی نقل شد که حاصلش این بود که روغن متنجس برای استصباح و روشنایی جایز است و از بیع اعیان نجس استثناء شده است و برای این مرحوم شیخ دو وجه بیان کرده اند.

به بیان دیگر: در مکاسب محرمه بیان شد که مکاسب محرمه چند نوع است، نوع اول خرید و فروش اعیان نجس بود که حرام است و از این نوع اول، روغن متنجس استثناء شده است. مرحوم شیخ دو وجه بیان کردند که این استثناء، متصل است و منقطع نمی باشد. در حالی که ظاهر مطلب این بود که استثناء منقطع است و مستثنی منه اعیان نجسه بود است و مستثنی روغن متنجس بوده است. پس مستثنی منه نجس است و مستثنی متنجس است و مرحوم شیخ دو وجه برای متصل بودن استثناء ذکر کردند و دلیل ذکر این دو توچیه این است که استطراد در بیان کلام علماء خلاف اصل است و آنچه که بزرگان در کتب می آورند کلام اصلی است و جمله معترضه و حاشیه نمی باشد. و شرایع هم قبلا گفتیم که مستثنی منه را اعیان نجسه قرار داده اند و از این روغن متنجس خارج شد و متنجس جزء نجس نمی باشد و استثناء منقطع می شود و شیخ دو وجه بیان کردند که استثناء متصل است و خارج از بحث نمی باشد.

و مرحوم آخوند در کفایه در زمان تعریف علم اصول، ابتدا تعریف مشهور را بیان می کنند و بعد ایشان تعریف دیگری را بیان می کند: «او التی ینتهی فی مقام العمل» و دلیل اضافه کردن این قسمت را این گونه بیان می کنند که اگر این جزء تعریف نباشد، بسیاری از بحث داخل در علم اصول نمی شود مثلا شامل ظواهر، خبر واحد و... و بحث این مباحث در علم اصول، استطرادی می شود. پس با اضافه کردن این جمله، تمام بحثهای اصول را بحث اصلی شده است نه بحث استطرادی.

محقق خویی در مصباح سه اشکال به دو وجه توجیه مرحوم شیخ بیان می کنند که جلسه بعد بیان خواهد شد.

 

التقرير العربي

تتمیم:

ما ذکرناه من مکاسب الشیخ تحت عنوان «فائدة» فی جلسة 29/6/94 من الوجهین حتی یکون استثناء الدهن المتنجس للاستصباح عن بیع اعیان النجسة استثناء متصل انما کان اشارة الی ما هو الاصل فی الکلام و هو جعل المذکور فیه من المقصود من البحث فی الکلام و کونه خارجا عنه و من باب الاستطراد خلاف الاصل و حیث ان کلام الشیخ فی المقام و عنوانه «اعیان النجسة» کما هو الموضوع ایضا فی کلام الشرایع: «الاول» اعیان النجسة، کالخمر...» و هو لا یشمل اعیان المتنجسة. فالدهن المتنجس استثنائه من اعیان الانجسة استثناء منقطع لعدم دخوله فی اعیان النجسة فلا بد من التوجیه لو امکن حتی یکون المستثنی منه شاملا للمستثنی و یکون اخراجه عنه داخلا فی استثناء المتصل.

و الحاصل لو امکن کون الاستثناء متصلا لا بد من رعایته حتی لا یلتزم الاستطراد و لذا صرح صاحب الکفایة عند تعریف علم الاصول، و اضافة کلمة: «او التی ینتهی الیها فی مقام العمل ... ضرورة انه لا وجه لاستلزام الاستطراد فی مثل هذه المهمات».