درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

93/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ حضانت
شرایع شرایط حاضنه را سه چیز بیان کرد، آزاد باشد، مسلمان باشد، غیر مزوجه باشد.
قواعد شرط چهارمی را هم اضافه کرده است و آن اینکه عاقله باشد و عبارت ایشان این است: «وإن كان صغيرا كانت الأم الحرة المسلمة العاقلة أحق به مدة الرضاع».[1]
مي فرمايند مادري كه آزاد باشد، مسلمان باشد، غيرمزوجه باشد و عاقله باشد، از پدر در دوران رضاع نسبت به حضانت احق است.
جواهر هم این شرط را اضافه می کند و می فرماید: «نعم لا خلاف في اشتراط ذلك بما (إذا كانت حرة مسلمة) عاقلة (و) غير مزوجة».[2]
می فرمایند: زنی می تواند حضانت را بر عهده بگیرد که چهار شرط داشته باشد، یکی از آنها عاقله بودن است.

پس زنی می تواند حاضنه باشد که چهار شرط داشته باشد:
1-آزاد باشد.
2-مسلمان باشد.
3-غیرمزوجه باشد.
4-عاقله باشد.

دلایل شروط:
جواهر برای این چهار شرط، ادعای اجماع می کند: «بلاخلاف فی الاربعة».
می فرمایند در این چهار شرط هیچ خلافی نیست و همه باید در زن حاضنه باشد.
بعد برای هر کدام ادله خاصه نیز بیان شده است:

دلیل حریت:
اگر حاضنه کنیز باشد، از خودش اختیار ندارد و منافع کنیز برای مولایش است و حق سید بر همه حقوق مقدم است. در نتیجه زنی که کنیز است نمی تواند حضانت کند و الا اگر حضانت کند باید وقتش را صرف بچه کند و حق سید از بین می رود.

دلیل مسلمان بودن:
فرق ندارد که حضانت را ولایت بدانیم و یا حق بدانیم، اگر والد مسلمان باشد، بچه از نظر دین و مذهب تابع والد می باشد و مسلمان می شود.
حال بنابر اینکه حضانت نوعی ولایت باشد، اگر زن مسلمان نباشد و حاضنه باشد، لازم می آید که کافر بر مسلمان مسلط باشد که طبق این آیه قرآن «لَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»[3] نهی شده است.

درباره کلمه «سبیل» که به چه معناست، تفسیر المیزان مي فرمايند كه معناي اين سبيل، روز قيامت است و دليل خود را قرينه آيات قبل مي شود و بعد به اينجا مي رسند كه: «ويمكن أن يكون نفى السبيل أعم من النشأتين: الدنيا والآخرة فأن المؤمنين غالبون بإذن الله دائما ما داموا ملتزمين بلوازم إيمانهم، قال تعالى: " ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الأعلون إن كنتم مؤمنين[4]».[5]

شايد منظور از سبيل اين باشد كه كافر نه در دنيا و نه در آخرت تسلطي بر مومنين ندارد. چون خداوند هميشه مومنين بر كافرين مسلط هستند.

لسان العرب هم مي گويد: «السبیل: الطریق و ما وضع منه، یذکر و یونث...»
منظور از سبیل راه روشن است.
در نتیجه اینکه منظور از سبیل راهی است که موجب غلبه فردی بر فردی دیگر می شود و آیه قرآن می گوید کافر نباید راهی برای غلبه بر مسلمان داشته باشد.
این بنابر این بود که حضانت ولایت باشد.
 اما اگر حضانت حقی از حقوق باشد، باز هم باید مادر مسلمان باشد. چون حضرت می فرمایند: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى‏ عَلَيْه»[6]، در نتیجه اگر مادر حاضنه باشد و حقی داشته باشد، یک نوع از علو را بر فرزند دارد که با حدیث بالا این علو باید از گرفته شود.

تا به حال دلیل دو شرط از شرایط حاضنه بیان شد.

دلیل عاقله بودن:
جواهر برای دلیل عاقله بودن فرموده اند: «ولا حضانة أيضا للمجنونة التي لا يتأتى منها الحفظ والتعهد، بل هي في نفسها محتاجة إلى من يحضنها».[7]
مي فرمايند اگر زن ديوانه باشد، نمي تواند بچه را تربيت كند و از او محافظت كند و بلكه خود اين زن ديوانه نياز به يك محافظ دارد.

در ذيل اين شرط، بعضي از امراض نيز ملحق به عقل شده است، از جمله:
1. مرض مزمن است كه تا آخر عمر همراه زن باشد، مثل كور بودن يا شل بودن زن، و اگر كسي اين مرض را داشته باشد، حق حضانت ندارد.
2.مرض مسري كه باعث مريض شدن بچه مي شود.
3.سفر والد. اگر پدر فرزند را همراه خود به سفر ببرد، زن ديگر نمي تواند حضانت كند.
4.اگر زن به مكاني منتقل شود كه نمازش شكسته شود، نمي تواند حضانت را قبول كند.
5.زن فاسق نباشد.
6.زن امينه باشد.
اين شش مورد را بعضي شرط مستقل قرار داده اند و بعضي هم به عقل ملحق كرده اند.
نكته: دليل كساني كه مي گويند اين شش شرط لازم نيست، به اطلاق ادله حضانت تمسك مي كنند و مي گويند دلايل حضانت مطلق هستند و شامل همه اين موارد مي شود و اين مطالب در حضانت دخالتي ندارد.
اما دليل كساني كه مي گويند اين شش شرط، دخيل هستند، مي گويند كه اگر زني داراي اين گرفتاري ها هستند، وكيل مي گيرد و كارهاي خود را انجام مي دهد و يكي از كارها حضانت هست.

تقریر العربی
و المختار تبعا للمشهور و الشرايع، احقية الام بالولد، لما ذكر من الادلة و لكن مشروطا بما ذكر من الشرائط و زاد عليها في القواعد «العاقلة» نصه: «وإن كان صغيرا كانت الأم الحرة المسلمة العاقلة أحق به مدة الرضاع».[8]
و مثله الجواهر نصه: «نعم لا خلاف في اشتراط ذلك بما (إذا كانت حرة مسلمة) عاقلة (و) غير مزوجة».[9]
و ادعي الجواهر عدم الخلاف في اعتبار الاربعة: «بلاخلاف في الاربعة» ثم اقام الدليل علي اعتبار كل واحد منها:

اما اشتراط الحرية:
فلان الامة كَلّ علي مولاها لا تقدر علي شيء و يكون منافعها مملوكة سيدها و حق السيد مقدم علي حق غيره.

و اتما اشتراط الاسلام:
سواء كانت الحضانة ولاية من الولايات او احقية، مع كون الوالد مسلما و اسلام الولد باسلامه.
اما علي الاول، لقوله تعالي: «لَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا».[10]
الميزان: «ويمكن أن يكون نفى السبيل أعم من النشأتين: الدنيا والآخرة فأن المؤمنين غالبون بإذن الله دائما ما داموا ملتزمين بلوازم إيمانهم، قال تعالى: " ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الأعلون إن كنتم مؤمنين[11]».[12]
لسان العرب: «السبیل: الطریق و ما وضع منه، یذکر و یونث...».
و من الواضح غلبة الولی علی المولی علیه فلا بد من اسلامم الولی عند کون الولد مسلما و لو من جهة اسلام والده.

و اما علی الثانی –کون الحضانة حقا-: لقوله علیه السلام: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى‏ عَلَيْه».[13]
و من البداهة ثبوت العلو لذي الحق علي من عليه الحق.

و اما اشتراط العقل:
جواهر: «ولا حضانة أيضا للمجنونة التي لا يتأتى منها الحفظ والتعهد، بل هي في نفسها محتاجة إلى من يحضنها».[14]

و الحق بالجنون ايضا في سقوط الحضانة:
1.المرض المزمن الذي لايرجي زواله؛
2.مرض المسري؛
3.سفر الوالد؛
4.انتقال المراء الي محل آخر تقصر الصلوة؛
5.عدم العدالة؛
6.عدم ائتمان المراة علي الولد.
و في الجميع تردد و وجهه: اطلاق ادلة الحضانة للمراة، من ناحية و كون الحضانة مثل باقي امورها الراجعة الي غيرها.


[1] ايضاح الفوائد، فخرالمحققين، ج2، ص 263.
[2] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 286.
[3] نساء/سوره4، آیه141.
[4] آل عمران/سوره3، آیه139.
[5] الميزان، محمد حسين طباطبايي، ج 5، ص 122.
[6] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج26، ابواب موانع الارث، باب 1، ح11، ص 14، ط آل البيت.
[7] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 287.
[8] ايضاح الفوائد، فخرالمحققين، ج2، ص 263.
[9] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 286.
[10] نساء/سوره4، آیه141.
[11] آل عمران/سوره3، آیه139.
[12] الميزان، محمد حسين طباطبايي، ج 5، ص 122.
[13] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج26، ابواب موانع الارث، باب 1، ح11، ص 14، ط آل البيت.
[14] جواهر الكلام، محمد حسن نجفي، ج 31، ص 287.