درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

93/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ رضاع
شرایع می فرماید: «لو ادعى الأب وجود متبرعة و أنكرت الأم ف‍ القول قول الأب لأنه يدفع عن نفسه وجوب الأجرة على تردد».[1]
می فرماید: اگر پدر ادعا کند که زنی است که حاضر است مجانی به بچه شیر دهد و مادر بچه انکار کند، حرف مرد مقدم است، چون پدر با این ادعا، می خواهد بگوید اجرتی بر گردن من نیست و من بدهکار نیستم و مادر می گوید تو بدهکار هستی، در نتیجه قول پدر مقدم است، بعد می فرمایند: در این قول مردد هستیم.
قواعد هم نظیر همین عبارت را ذکر می کند: «و لو ادعی وجود متبرعة و انکرت، صدّق مع الیمین لانه یدخل یرفع وجوب الاجرة عنه».[2]
جواهر[3]: ایشان قول اول که حرف پدر مقدم است را به مبسوط شیخ طوسی نسبت داده است و همچنین ایشان تردد را به تحریر علامه نسبت داده است و ایشان برای این قول دوم این گونه استدلال کرده است: «لأصالة أحقية الأم كما سمعت النصوص الدالة عليه، فوجود المتبرعة كالمانع الذي يحتاج مدعيه إلى البينة عليه، خصوصا مع إمكان إقامتها عليه».
می فرمایند: دلیل تردد این است که از روایات قبلی هم معلوم شد که اصل این است که مادر نسبت به شیر دادن بچه سزاوارتر از زنهای دیگر است، حال اگر پدر ادعای وجود متبرعه کند، مانعی برای نص است و نیاز به اثبات با بینه دارد.

اقول:از نصوص استفاده می شود که مادر نسبت به شیر دادن احق است مگر دیگری اجرتی کمتر بگیرد.

شرايع می فرماید: «و يستحب ان يرضع الصبي بلبن امه فهو افضل».[4]
می فرماید: مستحب است که مادر بچه را شیر بدهد و لو اینکه زن دیگر اجرت کمتر بگیرد.
جواهر می فرماید: «فالمراد حینئذ انه مع تساوی المرضعات من کل الجهات، الامیة جهة مرجحة و الله العالم».[5]
می فرمایند: شاید مراد این باشد که در صورتی که تمام کسانی که مرضعه هستند و از تمام جهات مساوی بودند، ام یک حیثی است که مقدم بر بقیه است و این مستحب است.

دلیل مقدم بودن مادر در شیر دادن:
اول: عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ مَا مِنْ لَبَنٍ رَضَعَ بِهِ الصَّبِيُّ أَعْظَمَ بَرَكَةً عَلَيْهِ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ».[6]
راوی می گوید، حضرت فرمدند: امام علی علیه السلام فرمودند: برکت هیچ شیری به اندازه برکت شیر مادر بچه نیست.
این دلیل بر این است که مستحب است مادر شیر دهد.
دوم: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا وَقَعَ‏ الْوَلَدُ فِي‏ بَطْنِ‏ أُمِّهِ‏ إِلَى أَنْ قَالَ وَ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى رِزْقَهُ فِي ثَدْيَيْ أُمِّهِ فِي أَحَدِهِمَا شَرَابُهُ وَ فِي الْآخَرِ طَعَامُه‏».[7]
راوی می گوید: پیامبر اکرم فرمودند: زمانی بچه در شکم مادر پیدا می شود... خداوند رزق او را در پستانهای مادر قرار داده و یکی به منزله آب است و دیگری به منزله غذا است.
این هم دال بر این است که بهتر است شیر دادن به عهده مادر باشد.

و الحاصل اگر تمام مرضعات از تمام جهات مساوی بودند، مادر مقدم است، اما اگر صفاتی در بقیه مرضعات باشد که در مادر وجود ندارد، در اینجا روایاتی مطرح است:
منها:عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ «أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ‏ تَخَيَّرُوا لِلرَّضَاعِ كَمَا تَخَيَّرُونَ‏ لِلنِّكَاحِ‏ فَإِنَّ الرَّضَاعَ يُغَيِّرُ الطِّبَاعَ».[8]
راوی از حضرت نقل می کند که فرمودند: امام علی علیه السلام می فرمودند: همانطور که برای نکاح دنبال زن خوب می گردید برای شیر دادن بچه هم این کار را انجام دهید، این شیر دادن، طبع ها را تغییر می دهد.
منها: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَغْلِبُ الطِّبَاعَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَشِبُّ عَلَيْه‏».[9]
راوی از حضرت نقل می کند: امام علی علیه السلام فرمودند: بچه هایتان را برای شیر دادن به زنهای احمق ندهد، چون شیر دادن طبیعت را تغییر می دهد. بعد پیامبر فرمودند: زنهای کوتاه فکر را برای بچه ها انتخاب نکنید، چون بچه طبق همین شیر بزرگ می شود.
منها: عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ «قَالَ: قَالَ لِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع‏ رَضَاعُ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ خَيْرٌ مِنْ رَضَاعِ النَّاصِبِيَّةِ».[10]
راوی می گوید: امام صادق علیه السلام به من گفتند: شیر زن یهودیه و مسیحی بهتر از شیر مسلمان ناصبی است.
منها: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع «قَالَ: لَبَنُ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ وَ الْمَجُوسِيَّةِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وَلَدِ الزِّنَى».[11]
راوی از امام باقر نقل می کند: حضرت فرمودند: شیر زن یهودی و مسیحی و مجوسی بهتر از شیر ولد الزنا نزد من بهتر است.
منها: عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَسْتَرْضِعَ الْيَهُودِيَّةَ وَ النَّصْرَانِيَّةَ وَ هُنَّ يَشْرَبْنَ الْخَمْرَ قَالَ امْنَعُوهُنَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ مَا أَرْضَعْنَ لَكُمْ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَلَدَتْ مِنْ زِنًا هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يُسْتَرْضَعَ لَبَنُهَا قَالَ لَا وَ لَا ابْنَتِهَا الَّتِي وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَى‏».[12]
راوی از امام کاظم علیه السلام نقل می کند: از حضرت سوال شد: مردی مسلمان است، آیا می تواند برای شیردادن بچه زن یهودی و نصرانی را انتخاب می کند که شراب می خورند؟ حضرت فرمودند: اشکال ندارد، اما موقع شیر دادن بچه شراب نخورد. سوال: زنی که زانیه است، آیا بچه را برای شیر دادن به او بدهند؟ حضرت فرمودند: خیر به او ندهند، و اگر مرضعه دختر او هم بود، به او هم ندهند.
منها: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّيَّاتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَ‏ اللَّهَ‏ يُبَشِّرُكَ‏ بِمَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ... لَمْ يَرْضَعِ الْحُسَيْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى كَانَ يُؤْتَى بِهِ النَّبِيَّ فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمَصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ‏ وَ لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع‏».[13]
راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: جبرئیل بر پیامبر اکرم نازل شد و گفت: ای پیامبر خداوند تو را به مولودی بشارت می دهد که از فاطمه به دنیا می آید و امتت بعد از تو او را می کشد... امام حسین علیه السلام از حضرت زهرا شیر نخورد و نه از زنی دیگری و پیامبر انگشت خودشان را در دهان امام حسین می گذاشتند و امام حسین از آن شیر می مکیدند و هر بار دو یا سه روز امام حسین را کافی بود و لحم امام حسین از گوشت پیامبر است و خون او از خون پیامبر است و هیچ مولودی شش ماه به دنیا نیامده مگر حضرت عیسی و امام حسین علیهما السلام.

و الحاصل: اگر صفات مادر و بقیه مساوی بود، مادر در شیر دادن ارجح است و اگر مادر بعضی از این صفات را نداشت بقیه مقدم بر مادر می باشند.

تقریر العربی
شرایع: «لو ادعى الأب وجود متبرعة و أنكرت الأم ف‍ القول قول الأب لأنه يدفع عن نفسه وجوب الأجرة على تردد».[14]
و مثله قواعد من الایضاح نصه: «و لو ادعی وجود متبرعة و انکرت، صدّق مع الیمین لانه یدخل یرفع وجوب الاجرة عنه».[15]
جواهر[16]: نسب تقديم قول الاب الي محكي المبسوط و التردد الي التحرير وا ستدل له بقوله: «لأصالة أحقية الأم كما سمعت النصوص الدالة عليه، فوجود المتبرعة كالمانع الذي يحتاج مدعيه إلى البينة عليه، خصوصا مع إمكان إقامتها عليه».

اقول: تقدم ان المتستفاد من النصوص احقية الام، لو لم يطلب المازاد عن الغير و لم يكن متبرعة.

شرايع: «و يستحب ان يرضع الصبي بلبن امه فهو افضل».[17]
جواهر: «فالمراد حینئذ انه مع تساوی المرضعات من کل الجهات، الامیة جهة مرجحة و الله العالم».[18]

و استدل لتقدیم ارضاع الام:
بما: عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ مَا مِنْ لَبَنٍ رَضَعَ بِهِ الصَّبِيُّ أَعْظَمَ بَرَكَةً عَلَيْهِ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ».[19]
و ما: عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ إِذَا وَقَعَ‏ الْوَلَدُ فِي‏ بَطْنِ‏ أُمِّهِ‏ إِلَى أَنْ قَالَ وَ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى رِزْقَهُ فِي ثَدْيَيْ أُمِّهِ فِي أَحَدِهِمَا شَرَابُهُ وَ فِي الْآخَرِ طَعَامُه‏».[20]

و الحاصل عند تساوي المرضعات تكون الامية موجبة لتقديم الام علي غيرها و لكن العوارض و الخصائص ربما توجب تقديم رضاع الاجنبية علي لام، يشهد علي ذلك روايات:
منها:عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ «أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يَقُولُ‏ تَخَيَّرُوا لِلرَّضَاعِ كَمَا تَخَيَّرُونَ‏ لِلنِّكَاحِ‏ فَإِنَّ الرَّضَاعَ يُغَيِّرُ الطِّبَاعَ».[21]

منها: عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَغْلِبُ الطِّبَاعَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ يَشِبُّ عَلَيْه‏».[22]
منها: عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ «قَالَ: قَالَ لِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع‏ رَضَاعُ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ خَيْرٌ مِنْ رَضَاعِ النَّاصِبِيَّةِ».[23]
منها: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع «قَالَ: لَبَنُ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ وَ الْمَجُوسِيَّةِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ وَلَدِ الزِّنَى».[24]
منها: عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ هَلْ يَصْلُحُ لَهُ أَنْ يَسْتَرْضِعَ الْيَهُودِيَّةَ وَ النَّصْرَانِيَّةَ وَ هُنَّ يَشْرَبْنَ الْخَمْرَ قَالَ امْنَعُوهُنَّ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ مَا أَرْضَعْنَ لَكُمْ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ وَلَدَتْ مِنْ زِنًا هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يُسْتَرْضَعَ لَبَنُهَا قَالَ لَا وَ لَا ابْنَتِهَا الَّتِي وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَى‏».[25]
منها: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّيَّاتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع «قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ ع نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَ‏ اللَّهَ‏ يُبَشِّرُكَ‏ بِمَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ... لَمْ يَرْضَعِ الْحُسَيْنُ مِنْ فَاطِمَةَ ع وَ لَا مِنْ أُنْثَى كَانَ يُؤْتَى بِهِ النَّبِيَّ فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمَصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ ع مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ‏ وَ لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع‏».[26]

و الحاصل: ارجحیة لبن الام، بما هی ام و مع قطع النظر عن الفضائل و الخصائص و اما مع التوجه الیها فالارجح لبن من کانت فضائلها اکثر.


[1]شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص 566.
[2]ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج 2، ص 263.
[3]جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج31، ص 282.
[4]شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص 566.
[5]جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج31، ص 283.
[6]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 68، ح2، ج21، ص452، ط آل البيت.
[7]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 69، ح2، ج21، ص453، ط آل البيت.
[8]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 78، ح6، ج21، ص468، ط آل البيت.
[9]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 78، ح3، ج21، ص467، ط آل البیت.
[10]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 77، ح1، ج21، ص466، ط آل البیت.
[11]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 76، ح2، ج21، ص464، ط آل البیت.
[12]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 76، ح7، ج21، ص465، ط آل البیت.
[13]اصول کافی، کلینی، ج2، ص 507، باب مولد الحسین بن علی علیهما السلام.
[14]شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص 566.
[15]ایضاح الفوائد، فخرالمحققین، ج 2، ص 263.
[16]جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج31، ص 282.
[17]شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص 566.
[18]جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج31، ص 283.
[19]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 68، ح2، ج21، ص452، ط آل البيت.
[20]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 69، ح2، ج21، ص453، ط آل البيت.
[21]وسائل الشيعه، حرعاملي، ابواب احكام الاولاد، باب 78، ح6، ج21، ص468، ط آل البيت.
[22]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 78، ح3، ج21، ص467، ط آل البیت.
[23]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 77، ح1، ج21، ص466، ط آل البیت.
[24]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 76، ح2، ج21، ص464، ط آل البیت.
[25]وسائل الشیعه، حرعاملی، ابواب احکام الاولاد، باب 76، ح7، ج21، ص465، ط آل البیت.
[26]اصول کافی، کلینی، ج2، ص 507، باب مولد الحسین بن علی علیهما السلام.