موضوع: نظر
چهارم/ احکام
اولاد/ لواحق
سه
دسته از
روایات برای
صدقه دادن
بیان شد که در
هر دسته یک
فلز خاصی معین
شده بود، در
یک دسته تخییر
بین نقره و
طلا و در یک
دسته خصوص
نقره و در یک
دسته خصوص ورق
ذکر شده است.
نکته:
المنجد در
معنای ورق می
فرماید:
«الورق
الدراهم
المضروبة» معنای
ورق، درهمهای
رایج است که
سکه شده است و
همچنین می
فرمایند: «
درهم
قطعة من فضة
مضروبة
للمعاملة» درهم
از نقره درست
شده است که با
آن سکه درست می
کنند و معامله
می کنند.
پس
باید به
اندازه وزن
موهای بچه یا
طلا بدهند یا
نقره، اما در
نقره شکی نیست
که همه روایات
دال بر آن است
و با دادن
نقره ذمه بریء
می شود اما با
دادن طلا، شش
روایت مخالف
است.
به
عبارت دیگر:
امر دائر است
بین تخییر و
تعیین و تعیین
مقدم است که
در ما نحن فیه
نقره باشد.
جواهر
[1]
هم می فرماید
دادن نقره
رجحان دارد.
شاید دلیل
ایشان هم همین
باشد.
اما مکروه
بودن قنازع:معنای
قنازع این بود
که مقداری از
موهای سر را
نتراشند.
جواهر
می فرماید:
«و
علی کل حال
فلاریب فی
الکراهة».
[2] می
فرمایند: شکی
نیست که قنازع
کراهت دارد.
در
روایات هم از
قنازع نهی شده
است و کراهت
استفاده می
شود.
منها: عَنْ
أَبِي عَبْدِ
اللَّهِ ع
«قَالَ:
قَالَ
أَمِيرُ
الْمُؤْمِنِينَ
ع لَا
تَحْلِقُوا
الصِّبْيَانَ
الْقَزَعَ ».
[3]راوی
از امام صادق
نقل می کند:
امام علی
فرمودند سر
بچه هایتان را
به صورت قنازع
نتراشید.
منها: عَنِ
السَّكُونِيِّ
عَنْ أَبِي
عَبْدِ اللَّهِ
ع
«قَالَ:
أُتِيَ
النَّبِيُّ ص
بِصَبِيٍّ
يَدْعُو لَهُ
وَ لَهُ قَنَازِعُ
فَأَبَى أَنْ
يَدْعُوَ
لَهُ وَ أَمَرَ
أَنْ
يُحْلَقَ
رَأْسُهُ وَ
أَمَرَ
رَسُولُ
اللَّهِ ص
بِحَلْقِ
شَعْرِ
الْبَطْنِ».
[4]راوی
از امام صادق
علیه السلام
نقل می کند: بچه
ای را نزد
پیامبر
آوردند که
برای او دعا کنند،
پیامبر دیدند
سر این بچه به
صورت قنازع
تراشیده شده،
حضرت فرمودند
برای او دعا
نمی کنم و اول
موی سر او را
کامل بتراشید
و همچنین
موهای شکم را
نیز بتراشید.
این
روایات دال بر
این است که
قنازع کراهت
دارد و پیامبر
حاضر نشدند
برای او دعا
کنند.
منها: عَنِ
ابْنِ الْقَدَّاحِ
عَنْ أَبِي
عَبْدِ
اللَّهِ ع
«أَنَّهُ
كَرِهَ
الْقَزَعَ
فِي رُءُوسِ
الصِّبْيَانِ
وَ ذَكَرَ
أَنَّ
الْقَزَعَ
أَنْ
يُحْلَقَ
الرَّأْسُ
إِلَّا
قَلِيلًا وَ يُتْرَكَ
وَسَطُ
الرَّأْسِ
تُسَمَّى
الْقَزَعَةَ».
[5]راوی
از امام صادق
علیه السلام
نقل می کند: قنازع
در سر بچه ها
کراهت دارد و
معنای قزع این
است که موهای
سر بچه را
بتراشند و
موهای وسط سر
را نگه دارند.
از
این سه روایت
کراهت داشتن
قنازع معلوم
می شود.
اقول: از
این روایات دو
چیز استفاده
می شود: یکی
کراهت داشتن
قنازع، دوم
معنای قزع مثل
معنای لغوی
است که مقداری
از موی وسط سر
باق بماند که
در جلسه 18/12/92 هم
به این معنا
اشاره شد.
خلاصه: در
این مطلب،
چهار بحث بود،
یکی زمان حلق
که تا روز
هفتم باشد،
دیگری این است
که تراشیدن موهای
سر بچه مقدم
بر عقیقه است
و سوم اینکه
که اقرب این
است که به
اندازه موهای
سر بچه، نقره صدقه
بدهند و چهارم
اینکه قنازع
مکروه است.
التقرير
العربيو الحاصل: ان
المستفاد من
الروایات
المذکورة کفایة
واحد من
الثالثة و لکن
الظاهر صحة ما
افاده الجواهر
[6]
من رجحان
الفضة و لعل
وجهه ان الورق
المذکور فی
روایة حفص
الکناسی
عبارة عن
الدرهم علی ما
فی المنجد.
نصه:
«الورق
الدراهم
المضروبة» و
افاد ایضا
«الدرهم
قطعة من فضة
مضروبة
للمعاملة» فیکون
الورق داخلا
فی الفضة و
الفضة اما
متعین للتصدق
کما ورد فی
ستة روایات و
اما واحدة من
قطعتین
المخیّرتین
للادا و من
الواضح ان
تصدقها موجب
لابراء ما فی
الذمة یقینا فیکفی
ادائها فی
المفروض.
و اما
کراهیة
القنازع:جواهر:
«و علی حال
فلاریب فی
الکراهة».
[7]
و المستفاد من
الروایات
ایضا الکراهة.
منها: عَنْ
أَبِي عَبْدِ
اللَّهِ ع
«قَالَ:
قَالَ
أَمِيرُ
الْمُؤْمِنِينَ
ع لَا
تَحْلِقُوا
الصِّبْيَانَ
الْقَزَعَ ».
[8]منها: عَنِ
السَّكُونِيِّ
عَنْ أَبِي
عَبْدِ اللَّهِ
ع
«قَالَ:
أُتِيَ
النَّبِيُّ ص
بِصَبِيٍّ
يَدْعُو لَهُ
وَ لَهُ
قَنَازِعُ
فَأَبَى أَنْ
يَدْعُوَ
لَهُ وَ
أَمَرَ أَنْ
يُحْلَقَ
رَأْسُهُ وَ أَمَرَ
رَسُولُ
اللَّهِ ص
بِحَلْقِ
شَعْرِ الْبَطْنِ».
[9]منها: عَنِ
ابْنِ
الْقَدَّاحِ
عَنْ أَبِي
عَبْدِ اللَّهِ
ع
«أَنَّهُ
كَرِهَ
الْقَزَعَ
فِي رُءُوسِ
الصِّبْيَانِ
وَ ذَكَرَ
أَنَّ
الْقَزَعَ
أَنْ
يُحْلَقَ
الرَّأْسُ
إِلَّا
قَلِيلًا وَ يُتْرَكَ
وَسَطُ
الرَّأْسِ
تُسَمَّى
الْقَزَعَةَ».
[10]اقول:
المستفاد من
الروایات
کراهة
القنازع و ان
معناه موافق
مع ما ذکر له
لغة کما تقدم
18/12/92
فتلخص: ان
زمان الحلق
الی یوم
السابق و انه
مقدم علی العقیقة
و ان الاولی
والاقرب کون
التصدق من الفضة
و ان القنازع
مکروهة.