درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر چهارم/ احکام اولاد/ شروط الحاق اولاد
بیان شد که برای قول سوم در اقصی الحمل که یک سال بود، دلیلی بیان شد که از دو بخش تشکیل شده است:
یک بخش جنبه نفی داشت و آن این بود که ادله قول اول و دوم ضعیف است.
و یک بخش جنبه اثباتی که دلیل بر اثبات این قول است.
صاحب جواهر بر هر دو بخش قول سوم اشکال کرد است:
اما بخش نفی (ادله قول اول و دوم ضعیف است):
جواهر می فرماید: «لو كان قدح في سند نصوص المشهور أو دلالتها فهو مجبور بما سمعت من الشهرة، بل الاجماع الذي لا يعارضه المحكي من إجماع المرتضى المحتمل ما عرفت، وأنه على النفي عن الأزيد لا أنه الأقصى ردا على العامة، كما أفصح عنه الخبر السابق».[1]
می فرماید: اگر هم در سند یا دلالت قول مشهور (اقصی الحمل نه ماه است) اشکالی وجود داشته باشد، باز هم این ضعف با شهرت یا اجماع جبران می شود. و مراد به اجماع ملازمه عادیه است که همان اتفاق کل باشد.
بعد می فرمایند: این شهرت یا اجماعی که بیان شد با اجماع سید مرتضی که دال بر این بود که اقصی الحمل یک سال است، متعارض نمی باشد، چون اجماع سید مرتضی ناظر به اقصی الحمل نیست، بلکه اجماع بر این است که بیشتر از یکسال طول نمی کشد نه اینکه اجماع ناظر به این باشد که اقصی الحمل یکسال است.
بعد ایشان مویدی برای این حرف خود ذکر می کند: باینکه خبری که قبلا ذکر کردیم موید بر این است که اجماع سید مرتضی ناظر به اقصی الحمل نیست بلکه ناظر به بیشتر از یک سال است.
روایت این است: عبدالرحمن بن سباته عمن حدثه «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ غَايَةِ الْحَمْلِ‏ بِالْوَلَدِ فِي‏ بَطْنِ‏ أُمِّهِ كَمْ هُوَ فَإِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ رُبَّمَا بَقِيَ فِي بَطْنِهَا سَنَتَيْنِ فَقَالَ كَذَبُوا أَقْصَى مُدَّةِ الْحَمْلِ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا يَزِيدُ لَحْظَةً وَ لَوْ زَادَ سَاعَةً لَقَتَلَ أُمَّهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ».[2]
راوی می گوید از امام باقر سوال کردم: بیشترین مدتی که بچه در شکم مادر هست چقدر هست؟ اهل سنت می گویند امکان دارد بچه دو سال در شکم بماند بعد دنیا بیاید. حضرت فرموند: دروغ می گویند و بیشترین مدت حمل نه ماه است و اگر یک ساعت به این مدت اضافه شود، مادر بچه قبل از اینکه به دنیا بیاد، می میرد.
حال از این معلوم می شود که اهل سنت قائل به این هستند که بچه بیشتر از یک سال در شکم مادر می ماند و سید مرتضی با اجماع می خواهد بگوید که بیشتر از یک سال در شکم مادر نمی ماند نه اینکه بخواهد بگوید اقصی الحمل یکسال است.
و الحاصل: اجماعی که از سید مرتضی نقل شد، منافاتی با اجماعی که برای قول اول ذکر شد و جابر روایات آن است، ندارد. چون قبلا بیان شد که جواهر از کشف اللثام و الموصلیات نقل کرده است که مقصود سید مرتضی نه ماه است و اجماعی هم که ایشان ادعا کرده است، برای رد اهل سنت است نه اینکه بخواهد بگوید اقصی الحمل یک سال است که این حرف از ظاهر روایت هم برداشت می شود.
اشکال جواهر بر جزء اثباتی دلیل قول سوم (روایات متقدمه):
اما روایت سلمه بن الخطاب که می گفت «ادنی ما تحمل المراة تسعة اشهر و اکثر ما تحمل لسنة»:
جواهر در اشکال به این روایت می فرماید: «فلا وجه الا الحمل علی التقیة» و ذکر فی وجه الحمل ان «الوافی» نقل الخبر «و اکثر ما تحمل لسنتین» و الوسائل ایضا لم یذّکر غیر نسخة «لسنتین».[3]
می فرمایند: این روایت باید حمل بر تقیه شود.
در مقام دلیل حمل بر تقیه می فرماید: کتاب «الوافی» همین روایت را نقل کرده اما به جای کلمه «السنة»، «السنتین» نقل کرده است و وسائل هم فقط کلمه «السنتین» نقل کرده است و اشاره ای به اختلاف نسخه هم نکرده است.
از کلام این دو کتاب معلوم می شود که این خبر حمل بر تقیه می شود و الا نباید دو سال ذکر می شد که قول اهل سنت است.
اما دو روایت: مرسلة حریز که می گفت: (و مما تزداد کل شیء یزداد علی تسعة اشهر)؛
ما تزداد در آیه شامل هر حملی است که بیشتر از نه ماه است و شامل یک سال هم می شود.
و همچنین مرفوعة که می گفت: (ولدت الحسین عند تمام سنة):
جواهر این دو روایت را اینگونه رد می کند: این دو معارض با معارض اقوا هستند و آن معارض اقوا روایات و شهرت قول اول است.
و اما دو روایت: صحیح عبدالرحمن که می گوید (انتظر بها تسعة اشهر فان ولدت و الا اعتدت بثلاثة اشهر ثم قد بانت منه)؛
روایت می گوید: عده زنی که ادعای حامله بودن می کند این است که تا نه ماه صبر کند که اگر بچه به دنیا آمد، مال مرد است و اگر به دنیا نیامد سه ماه دیگر عده نگه می دارد و بعد از مرد جدا می شود.
و همچنین خبر محمد بن حکیم که می گوید: (انما الحمل تسعة اشهر قلت تزوج قال: تحتاط بثلاثة اشهر):
روایت می گوید: حمل نه ماه است، بعد راوی می گوید: گفتم بعد از نه ماه که صبر کرد و هنوز ادعای حامله بودن دارد، ازدواج کند؟ حضرت فرموند: سه ماه دیگر عده نگه دارد و احتیاط کند.
از این دو روایت برداشت می شود که اقصی الحمل یک سال است.
اما جواب صاحب جواهر از این دو روایت سیاتی انشاء الله
التقرير العربي
و ناقش صاحب الجواهر علی کلی جزئی الدلیل:
اما علی جزئه النفیی:
بقوله: «لو كان قدح في سند نصوص المشهور أو دلالتها فهو مجبور بما سمعت من الشهرة، بل الاجماع الذي لا يعارضه المحكي من إجماع المرتضى المحتمل ما عرفت، وأنه على النفي عن الأزيد لا أنه الأقصى ردا على العامة، كما أفصح عنه الخبر السابق».[4]
و المقصود من الخبر السابق مرفوعة عبدالرحمن بن سباته عمن حدثه «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ غَايَةِ الْحَمْلِ‏ بِالْوَلَدِ فِي‏ بَطْنِ‏ أُمِّهِ كَمْ هُوَ فَإِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ رُبَّمَا بَقِيَ فِي بَطْنِهَا سَنَتَيْنِ فَقَالَ كَذَبُوا أَقْصَى مُدَّةِ الْحَمْلِ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا يَزِيدُ لَحْظَةً وَ لَوْ زَادَ سَاعَةً لَقَتَلَ أُمَّهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ».[5]
و الحاصل ان الاجماع المحکی عن السید لاینافی اجماع الجابر المذکور لما تقدم من الجواهر نقلا عن کشف اللثام و الموصلیات من ان مقصود السید ایضا هو تسعة اشهر، واجماع الذی ادعاه یکون لرد العامة لا لاثبات اقصائیة السنة کما هو ظاهر الخبر عبدالرحمن المذکور آنفا.
و اما علی جزئه الاثباتی (الروایات المتقدمة):
اما خبر سلمة بن الخطاب (ادنی ما تحمل المراة تسعة اشهر و اکثر ما تحمل لسنة):
جواهر: «فلا وجه الا الحمل علی التقیة» و ذکر فی وجه الحمل ان «الوافی» نقل الخبر «و اکثر ما تحمل لسنتین» و الوسائل ایضا لم یذّکر غیر نسخة «لسنتین».[6]
و اما مرسلة حریز (و مما تزداد کل شیء یزداد علی تسعة اشهر):
و المرفوعة (ولدت الحسین عند تمام سنة):
لکنهما قاصران عن معارضة ما عرفت، بقی القول الاول (تسعة اشهر).
و اما صحیح عبدالرحمن (انتظر بها تسعة اشهر فان ولدت و الا اعتدت بثلاثة اشهر ثم قد بانت منه):
و خبر محمد بن حکیم (انما الحمل تسعة اشهر قلت تزوج قال: تحتاط بثلاثة اشهر):



[1] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 227.
[2] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج21، ابواب احکام الاولاد، باب 17، ح3، ص380،ط آل البیت.
[3] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 228.
[4] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 227.
[5] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج21، ابواب احکام الاولاد، باب 17، ح3، ص380،ط آل البیت.
[6] جواهر الکلام، محمد حسن جواهری، ج 31، ص 228.