درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

92/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:نظر سوم/ شقاق/ مساله دوم
بحث در مساله دومي بود که شرايع عنوان کرد که اگر شوهر حقي از حقوق زن را رعايت نکرد و زن مقداري به او داد تا او را طلاق خلع بدهد، صحيح است.
حال قواعد و جواهر، براي اين حق، قيد استحباب را اضافه کرده اند، و ظاهر اين است که اين قيد درست است و حقي که از زن ضايع شده است، از حقوق مستحبه بوده است نه از حقوق واجب. چون در جلسه 8/8/92 در بحث نشوز بيان شده که نشوز مرد با چند چيز تحقق پيدا مي کند، يکي اين بود که بعضي از حقوق واجب زن را مرد منع کند. حال در اينجا مي فرمايند اگر مرد منع از حق مستحبي کند، اين پرداخت زن صحيح است.
پس براي جمع بين نشوز و شقاق بايد گفت که منظور از اينجا حق مستحبي است.
خلاصه آنچه در بحث شقاق بيان شد:
1-گفتيم شرايع در بحث شقاق، شش موضوع را بيان کرده است و از قواعد علامه هفت موضوع برداشت مي شود و از جواهر هشت موضوع فهميده مي شود. 3/9/92
2- موضوع اول شرايع: تعريف شقاق بود که براي آن دو تعريف است:
الف: شقاق مصدر به معناي ناحيه است.
ب: شقاق به معناي تفرق است.
و ما گفتيم که ظاهر اين است که بين اين دو معنا تلازم دارند، چون هر جا که ناحيه و دور رفتن بود، تفرق هم است و همچنين برعکس. 3/9/92
3-موضوع دوم: تعيين حَکمين در صورت خوف  از شقاق و اختلاف بين زن و مرد. دليل بر اين تعيين آيه شريفه «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا»[1] و روايات متعددي بود که بيان شد است. 4/9/92
4-در ادله تعيين حَکم کلمه «خوف» به کار رفته است و معناي آن اين است که حالتي بر قلب انسان حادث مي شود که موجب نگراني او مي شود و اين حالت به خاطر پيش بيني هايي که برايش معلوم است، ايجاد مي شود. 4/9/92
5-در مخاطب «فابعثوا» چهار قول است:
الف: مخاطب حاکم شرع است.
ب: مخاطب زوجين هستند.
ج: مخاطب بستگان زوجين هستند.
د: مخاطب زوجين هستند اما به شرط اينکه حَکمين از بستگان آنان باشند. 5/9/92
6- در «فابعثوا» دو قول است:
الف: امر دال بر وجوب است.
ب: امر دال بر استحباب است به خاطر قرائن. 5/9/92
7-از کلمات بزرگان استفاده مي شود که براي فهم از آيه «فان خفتم»، ما بايد يک مجاز مرتکب شويم:
يا مجاز در اضمار «فان خفتم استمرار شقاق بينهما».
يا مجاز در کلمه که مراد از «خوف» علم است، يعني «فان علمتم استمرار شقاق بيهما».
پس براي فهم از آيه بايد يکي از اين دو مجاز را مرتکب شويم، چون معناي شقاق اين است که اختلاف فعلي باشد، اما معناي خوف اين است که از آينده نگران است. پس نمي شود که شقاق فعلي باشد و خوف استقبالي باشد، پس بايد مجازي مرتکب شويم تا بتوانيم بين اين دو جمع  کنيم. 5/9/92
8- به تبع گفتيم که جايز است حَکمين از غير اقوام زوجين باشند، اگر چه آيه ظاهر در اين است که حَکمين از اقوام آنها است. چون امر آيه ارشادي است و غرض از آن ارشاد و صلح بين زن و مرد است و اين غرض با حَکيمن اجنبي هم حاصل مي شود، بله بهتر اين است که از اقوام زوجين باشند. 5/9/92
9- موضوع سوم: تعيين حَکمين به عنوان توکيل است يا به عنوان حاکم هستند؟ مشهور و معروف فرمودند که حاکم هستند و بعضي گفتند که به عنوان وکيل هستند. 6/9/92
10- فرق بين اينکه اين حَکمين به عنوان حاکم باشند و يا وکيل:
الف: بنابر اينکه حاکم باشند، در تعيين حَکمين، رضايت زوجين لازم نيست، اما اگر وکيل باشند، رضايت آنها محل اختلاف است.
ب: بنابر اينکه حاکم باشد، علاوه بر بلوغ و عقل و اهليت، بايد حريت و عدالت هم داشته باشند اما در وکالت فقط سه شر اول لازم است.
ج: اگر دو نفر وکيل باشند و بعد از بررسي گفتند بايد اين زوجين جدا شوند، طلاق متبني بر رضايت است، اما اگر حاکم باشند، اختلاف در لزوم رضايت بود. 6/9/92
11- موضوع چهارم: اگر حَکمين بر اصلاح اتفاق کردند، رضايت زوجين شرط نيست و اگر حَکمين تصميم بر طلاق گرفتن، رضايت شرط است. 5/9/92
12- موضوع پنجم: در مخاطب «بعث» چند قول است. که در جلسه بعد ذکر مي شود.
التقرير العربي
و الظاهر صحة التقييد لما تقدم 8/8/92 من ان منع حقوقها الواجبة، سبب لنشوز الزوج و يجري عليه حکم الناشز.
«خلاصة ما ذکر في مبحث الشقاق»
1-قلنا يستفاد من الشرايع في مبحث الشقاق موضوعات ستة، و من القواعد سبعة، و من الجواهر ثمانية. 3/9/92
2- موضوع الاول تعريف الشقاق، ذکر له تعريفان:
الف: الشقاق مصدر بمعني الناحية،
ب: التفرق،
قلنا الظاهر تلازمها. 3/9/92
3- الثاني تعيين الحکمين عند خوف الشقاق، و الدليل عليه آية «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلاَحًا يُوَفِّقِ اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا»[2] و السنة. 4/9/92
4- الخوف، حالة طارية علي القلب و مولمة له، تحدث مما يظن وقوعه في المستقبل او يعلم وقوعه فيه. 4/9/92
5- المخاطب بالبعث من هو اقوال الاربعة:
الف: المنصوب من قبل الشارع،
ب: الزوجان،
ج: اهل الزوجين،
د: زوجين و الحاکم من اهلهما. 5/9/92
6- حکم البعث ما هو فيه قولان:
الف: هو الوجوب،
ب: الاستحباب. 5/9/92
7- و المستفاد من کلمات الاصحاب لفهم المقصود من آية: «فان خفتم شقاق...» ارتکاب احد المجازين:
اما اضمار کلمة «استمرار» قبل لفظة «شقاق» الظاهر في فعلية الشقاق،
و اما کون المراد من الخوف هو العلم، حتي يمکن الجمع بين اشقاق و بين الخوف. 5/9/92
8- قلنا: يجوز کون الحَکمين من غير اهلهما تبعا للشرايع، لان الآية للارشاد و الغرض من بعث الحَکمين کما يحصل بالاهل يحصل بالاجنبي. 5/9/92
9- الثالث من الموضوعات في المبحث: هو کون بعث الحَکمين علي سبيل التحکيم تبعا للمشهور، لا القولين کما هو الظاهر من الکتاب و السنة و الفتاوي. 6/9/92
10- الفرق بين کونهما حاکمان او وکيلان:
الف: عدم شرطية رضي الزوجين في بعثهما علي الحکومة، و الاختلاف علي التوکيل.
ب: اشترط العدالة و الحرية زائد علي البلوغ و العقل و الصلاحية علي الحکومة بخلاف التوکيل.
ج: اعتبار رضي الزوجين علي التفريق علي التوکيل و الخلاف التحکيم. 6/9/92
11- موضوع الرابع: هو عدم اعتبار رضي الزوجين لو اتفق الحکمان علي الاصلاح و اعتباره علي التفريق. 5/9/92
12- الخامس من الموضوعات، المخاطب بالبعث من هو.


[1]نساء، آيه 35.
[2]نساء، آيه 35.