درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نقص در مهر
 فرع دوم: نقص عین یا صفت یا قیمت سوقیه
 شرایع:
 « و لو نقصت عينه أو صفته مثل عور الدابة أو نسيان الصنعة قيل كان له نصف القيمة سليما و لا يجبر على أخذ نصف العين و فيه تردد. و أما لو نقصت قيمته لتفاوت السعر كان له نصف العين قطعا و كذا لو زادت قيمته لزيادة السوق إذ لا نظر إلى القيمة مع بقاء العين‏»
 می فرمایند در جائی که مرد مهر را به زن داده است و قبل از مقارب وی را طلاق داده است و طبعا باید نصف مهر به مرد برگردد، اگر مهر در نزد زن نقصی پیدا کرده است آیا باید نصف عین را بگیرد یا قیمت را؟می فرمایند فرق است بین اینکه خود عین نقص پیدا کرده است مثل اینکه اگر مهر حیوانی بوده است که چشمش کور شده است یا صفتش تغییر پیدا کرده است مثل اینکه اگر عبد بوده است و هنری یاد داشته است حال فراموش کرده است یا اینکه عین تغییر نکرده است بلکه قیمت بازار تغییر کرده است.
 شرایع می فرمایند اگر نفس عین تغییر کند یا صفتش مثل اینکه چشم حیوان کور شود یا عبد هنرش را فراموش کند بعضی گفته اند نصف قیمت را از زن می گیرد و زوج اجبار نمی شود که نصف عین را بگیرد بعد شرایع می فرمایند فیه تردد.
 اما اگر نقص فقط در قیمت باشد و قیمت کم شده باشد و عین سالم است حتما نصف عین به مرد بر می گردد و همچنین اگر قیمت بازاری زیاد شده باشد نصف عین به مرد بر می گردد زیرا با بودن عین، نوبت به قیمت نمی رسد.
 در این فرع شرایع در واقع دو مساله بیان کرده اند:
  1. نقص بخاطر عروض عیبی عینا یا صفتا.
  2. نقصی در عین نیست بکله فقط قیمت کم شده باشد.
 اما اگر نقص در خود عین یا در صفتش باشد بنابر آنچه از جواهر و ایضاح استفاده می شود، چهار قول می باشد.
  1. تخییر بین گرفتن نصف عین با نصف قیمت بدون ارش یعنی این معیوب را فی الحال قیمت بگذارند و نصف آن را به مرد بدهند این قول به شیخ در مبسوط و غیر ایشان نسبت داده شده است.
  2. نصف قیمت باید به مرد داده شود.
  3. نصف عین با ارش به مرد داده می شود این قول را مرحوم علامه در قواعد و شهید در مسالک و جواهر ص 83 فرموده اند.
 جواهر در ص 83 به کشف اللثام نسبت می دهد که ایشان منشا سه قول را بیان کرده است.
 نصه:
 «و في كشف اللثام «قد يقال: منشأ الخلاف أن معنى «ما فَرَضْتُمْ» هل هو الماهية وحدها أو مع صفاتها؟ فعلى الأول يتعين الرجوع في نصف العين، و على الثاني يتخير أو يتعين القيمة».
 می فر مایند منشا اخلاف این است که مراد از ما فرضتم در آیه تنصیف چیست آیا ماهیت به تنهایی است یعنی نصف مهری که داده اید با قطع نظر از صفاتش یا مراد مهر با صفاتش می باشد.
 فرضا اگر مهر ده سکه باشد آیا مراد ماهیت این سکه ها است که ده گرم طلا باشد یا ماهیت با صفاتش می باشد.
 اگر ماهیت مهر باشد باید نصف عین به مرد داده شود زیرا در ماهیت تغییری نکرده است و اما اگر ماهیت با اوصفاش مهر باشد در این صورت یا می گوییم مخیر است بین عین و قیمت یا می گوییم باید فقط قیمت را بپردازند
 4-این قول به ابن براج در مهذب نسبت داده شده است نصه:
 «أن العيب إن كان منها أو من الله تعالى تخير بين أخذ نصفه ناقصا أو أخذ القيمة يوم القبض، و إن كان من أجنبي تعين أخذ القيمة يوم القبض، فإنه إن كان من أجنبي استحقت عليه الأرش، فكان المهر الموجود مع الأرش، فالنقصان محسوب، فيكون كالتالف، و ان كان منها أو من الله تعالى لم يحسب النقصان فكانت العين كالتامة من وجه و التالفة من آخر»
 می فرمایند فرق است بین اینکه نقصی که پیدا شده است از طرف زن بوده است یا از طرف خداوند بوده است یا از اجنبی بوده است اگر از طرف زن این عیب پیدا شده است یا از طرف خداوند متعال بوده است مرد مخیر است بین اخذ عین ناقصا یا اخذ قیمت در روزی که می خواهد قبض کند و اگر این نقص از اجنبی صورت گرفته است زن از اجنبی ارش می گیرد و ارش را به عین اضافه می کند و مهر در واقع ارش و عین خواهد بود اما اگر از طرف خود زن یا از طرف خداوند متعال صورت گرفته است چون گرفتن ارش از خودش یا از خداوند متعال معنا ندارد لذا از یک جهت این عین تام است و از یک جهت ناقص است لذا مخیر است بین گرفتن عین یا قیمت.
 العنوان: لو نقصت عین المهر او صفته
 شرایع:
 « و لو نقصت عينه أو صفته مثل عور الدابة أو نسيان الصنعة قيل كان له نصف القيمة سليما و لا يجبر على أخذ نصف العين و فيه تردد. و أما لو نقصت قيمته لتفاوت السعر كان له نصف العين قطعا و كذا لو زادت قيمته لزيادة السوق إذ لا نظر إلى القيمة مع بقاء العين‏»
 المذکور فی الفرع مسالتان:
 1-کان النقص لعروض عیب فیه صفة او عینا.
 2-کان لتفاوت السعر.
 اما الاولی ففیها اقوال اربعة علی ما هو المستفاد من الجواهر ص 83 و الایضاح ص 221.
 احدها: التخییر بین اخذ نصف العین و نصف القیمة بلا ارش، نسب الی الشیخ فی المبسوط.
 ثانیها: نصف القیمة.
 ثالثها: نصف العین مع الارش اختاره صاحب القواعد و المسالک و الجواهر ص 83.
 و نسب الجواهر ص 83 الی کشف اللثام ان منشا الخلاف قوله تعالی«ما فرضتم» نصه:
 «و في كشف اللثام «قد يقال: منشأ الخلاف أن معنى «ما فَرَضْتُمْ» هل هو الماهية وحدها أو مع صفاتها؟ فعلى الأول يتعين الرجوع في نصف العين، و على الثاني يتخير أو يتعين القيمة»
 و رابعها: ما نسب الی ابن البراج فی المهذب«أن العيب إن كان منها أو من الله تعالى تخير بين أخذ نصفه ناقصا أو أخذ القيمة يوم القبض، و إن كان من أجنبي تعين أخذ القيمة يوم القبض، فإنه إن كان من أجنبي استحقت عليه الأرش، فكان المهر الموجود مع الأرش، فالنقصان محسوب، فيكون كالتالف، و ان كان منها أو من الله تعالى لم يحسب النقصان فكانت العين كالتامة من وجه و التالفة من آخر»