درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مهر المثل
 در جلسه قبل گفتیم بحث در دو مقام صورت می گیرد مهر المثل و متعه
 مقام اول: مهر المثل
 قبلا گفتیم نکاح معاوضه حقیقیه مانند بیع نیست لکن شبیه معاوضه می باشد به این معنا که در نکاح نیز دو چیز مقابل هم قرار می گیرد مهر در مقابل بضع قرار می گیرد چون این دو مقابل هم قرار می گیرند شبیه به معاوضه می باشد پس این مهر درو اقع قیمت و ثمن بضع می باشد بنابر این مهر المثل معنایش این است: آنچه که مقابل بضع امثال این زن قرار می گیرد و زنی مثل این زن می باشد که از حیث صفات خوب و بد شبیه به هم باشند.
 جامع المقاصد در ج 13 ص 423 برای لزوم پرداخت مهر المثل مواردی را بیان کرده است که یکی از آن موارد مفوضه می باشد.
 نصه:
 «و الحاجة تمس إليه في مواضع منها التسمية الفاسدة، و منها إذا نكح عدة نساء بمسمّى واحد فإنه يصح و يوزّع على مهور أمثالهن، و منها الوطء في النكاح الفاسد و الشبهة و الإكراه، فإنه يوجب مهر المثل، و كذا ما جرى هذا المجرى، و منها المفوضة و هي المقصودة بالبيان هنا»
 می فرمایند در مواردی نیاز به مهر المثل پیدا می شود یکی از موارد این است که مهری که قرار داده شده است فاسد باشد مثل اینکه مهر خمر قرار داده شود.
 یکی از موارد دیگر این است که کسی چند زن را با یک مهر عقد کند و سهم هر کدام را مشخص نکرده باشد در وقت تقسیم مهر به هر زنی به نسبه مهر المثل خودش از این مهر داده خواهد شد.
 یکی دیگر از مواردی که باید مهر المثل بدهد موردی است که نکاح باطل باشد یا وطی به شبه باشد یا به اکراه با او مقاربت شده باشد در این موارد باید مهر المثل بدهد.
 یکی از موارد دیگر که باید مهر المثل بدهند مفوضه می باشد و در ما نحن فیه از مهر المثلی که محل بحث است مهر المثل زن مفوضه می باشد.
 حال که مشخص شد در مفوضه باید مهر المثل بدهد بحث در سه موضع صورت می گیرد:
  1. آیا برای مهر المثل قانون کلی داریم که ضابظ تشخیص مهر المثل باشد یا نه و اگر ضابطی وجود دارد آن ضابط چیست؟
  2. آیا در مهر المثل همانطور که زنهای که از طرف پدر به این زن منسوب هستند زنهای مثل او هستند، زنهایی هم که از طرف مادر به این زن منسوب هستند آیا مثل این زن می باشند یا نه به عبارت دیگر ملاک امثال این زن فقط زنهایی هستند که از ناحیه پدر به زن منسوب می باشند یا زنانی را هم که از ناحیه مادر به وی منسوب هستند مانند خاله را نیز شامل می شود؟
  3. آیا مهر المثل محدود به این است که نباید به مهر السنة بیشتر نباشد یا محدود به این حد نیست؟
 اما موضع اول:
 در اینکه ضابظی وجود دارد یا نه از کلمات علما استفاده می شود که سه ضابط بیان شده است.
  1. ضابظ دو صفت شرف و جمال می باشد یعنی ملاک تشخیص مهر المثل، مهر زنانی است که از حیث موقعیت اجتماعی و زیبایی مانند این زن می باشند این قول را جامع المقاصد ص 423 به شیخ مفید نسبت داده اند.
  2. ضابط سه صفت سن و جمال و تحصن(عفت) می باشد این قول را جامع المقاصد به ابو الصلاح نسبت داده اند.
  3. ضابط هر چیزی است موجب کم و زیاد شدن مهر و رغبت افراد در خواستگاری می باشد مانند صفاتی که بیان شد علاوه بر این صفات عقل و نسب و تدبیر منزل و بکارت و امثال این صفات نیز دخالت در تعیین مهر المثل دارند، این قول را جامع المقاصد در ص 424 و 426 متنا و شرحا اختیار نموده اند و همچنین صاحب جواهر ج 31 ص 52 نصه:«فیکون المعتبر المثلیة بالاهل و الصفات جمیعا»
 مراد از اهل خانواده می باشد.
 فخر المحققین پسر علامه در شرحش بر قواعد در ایضاح الفوائد در ج 3 ص 215 می فرمایند:«ان النسب هو الرکن الاعظم فی تعیین الضابط و القانون الکلی لمعرفة مهر المثل»
 می فرمایند نسب و خانواده رکن اعظم در قانون تعیین مهر المثل می باشد و از بقیه صفات اهمیت بیشتری دارد.
 از این نسب در قواعد و شرایع تعبیر به اهل یا عادت نساء شده است.
 به نظر می رسد اقرب اقوال، قول سوم می باشد.
 العنوان: مهر المثل
 اما المقام الاول:
 تقدم کرارا ان النکاح و ان لم تکن معاوضة حقیقیة مثل البیع و لکنه شبه المعاوضة و یکون المهر مقابل البضع و قیمته و علیه تکون مهر المثل ماهو مقابل نکاح الامثال من حیث الصفاة و الاسرة و غیرهما مما یوجب الاختلاف فی المهر و القیمة.
 و ذکر جامع المقاصد ج 13 ص 423 موارد للزوم مهر المثل منها الموضة نصه:
 «و الحاجة تمس إليه في مواضع منها التسمية الفاسدة، و منها إذا نكح عدة نساء بمسمّى واحد فإنه يصح و يوزّع على مهور أمثالهن، و منها الوطء في النكاح الفاسد و الشبهة و الإكراه، فإنه يوجب مهر المثل، و كذا ما جرى هذا المجرى، و منها المفوضة و هي المقصودة بالبيان هنا»
 یقع الکلام فی مواضع ثلاثة:
  1. ما هو المعتبر فی مهر المثل
  2. هل الام مثل الاب یعتبر صفاتها فی مهر المثل ام لا؟
  3. هل المهر المثل محدود بمهر السنة ام لا؟
 اما الموضع الاول:
 یستفاد من کلمات الاکابر اقوال ثلاثة فی تعیین الضابط و المرجع لتعیین مهر المثل
 احدها: انه صفتان: الشرف و الجمال، نسبه جامع المقاصد ص 423 الی المفید ره.
 الثانی: صفات ثلاثة: السن و الجمال و التحص، نسبه جامع المقاصد الی ابی الصلاح ره
 الثالث: کلما یختلف لاجله المهر و الرغبة مثل المذکورات و العقل و النسب و تدبیر المنزل و البکارة و اضرابها و اختاره جامع المقاصد متنا و شرفا ص 423 و 426 و الجواهر ج 31 ص 52:«فیکون المعتبر المثلیلة بالاهل و الصفات جمیعا»
 و صرح صاحب ایضاح الفوائد فی شرح قواعد العلامة ج 3 ص 215 «ان النسب هو الرکن الاعظم فی تعیین الضابط و القانون الکلی لمعرفة مهر المثل» و النسب هو الذی عبر عنه صاحب الشرایع و القواعد فیما تقدم بعادة نسائها و اهلها
 و الاقرب من الاقوال هو القول الثالث تبعا للجواهر و غیره.