درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تعیین سوره قرآن برای مهر
 در جلسه قبل عبارت شرایع در این رابطه که اگر سوره قرآن مهر قرار گیرد بیان شد.
 نظیر عبارت شرایع، عبارت جامع المقاصد ج 13 ص 344 متنا می باشد.
 نصه:
 «ولو اصدقها تعلیم سورة لم یجب تعیین الحروف و لقنها الجایز علی رای و لایلزمه غیرها لو طلبت و حده ان تستقل بالتلاة»
 می فرمایند اگر مردی صداق زن را تعلیم سوره از قرآن قرار دهد لازم نیست قرائت قراءة را مشخص کند که طبق چه قرائتی به او آموزش دهد بلکه هر قرائتی که جایز است می تواند طبق آن به زن آموزش دهد این یک قول در مساله می باشد و در این صورت که قرائت تعیین نشد مرد هر قرائتی را خواست انتخاب می کند اما اگر زن قرائت خاصی را طلب کند بر مرد قبولش واجب نیست و حد تعلیم و تعریفش این است که زن بتواند این سوره را به تنهایی تلاوت کند.
 فرق عبارت شرایع با جامع المقاصد
 در شرایع دو امر بیان شد 1- اگر سوره ای را مهر قرار داد باید آن سوره را معین کند اما تعیین سوره در عبارت جامع المقاصد متنا نیست 2- تعیین قرائت
 کما اینکه در جامع المقاصد نیز دو امر بیان شده است 1- تعیین قرائت 2- تعریف تعلیم
 نتیجه اینکه صاحب شرایع حد تعلیم را بیان نکرده است و جامع المقاصد تعین سوره را بیان نکرده است.
 اگر صاحب شرایع هم حد قرائت را بیان می کردند مناسب بود زیرا محل ابتلاء است.
 جامع المقاصد در شرح ص 349 می فرمایند:
 «و مثل تعلیم القرآن و الصنعة، تعلیم الفقه و الحکم و الآداب و ما جری هذا المجری حتی الشعر اذا لم یکن محظورا»
 می فرمایند این بحث مخصوص تعلیم قرآن نیست بلکه اگر مهر را تعلیم فقه قرار دهد باید کتاب و کیفیت آن را مشخص کند و همچنین اگر مهر را تعلیم شعر قرار دهد صحیح است و باید مشخص باشد.
 جواهر ج 31 ص 31 حد تعلیم را بیان می کنند:
 نصه: «و حد التعلیم ان تستقل بالتلاوة لانه المفهوم عرفا و لایکفی تتبع نطقه»
 حد تعلیم این است که زن به تنهایی بتواند تلاوت کند زیرا مفهوم عرفی یاد داشتن استقلال در تلاوت می باشد و کافی نیست که زن بتواند هر چه را مرد می گوید تکرار کند
 مستفاد از این عبارات این است که در این مساله سه امر بیان شده است:
  1. تعیین سوره اگر مهر تعلیم سوره ای از قرآن باشد که در شرایع بیان شد.
  2. تعیین نوع قرائت که هم در شرایع بود و هم در قواعد.
  3. تعریف تعلیم که در شرایع نبود اما در قواعد و جواهر بود.
 لذا بحث ما هم در سه مقام صورت می گیرد:
 اما مقام اول:
 دلیل بر تعیین سوره
 صاحب جواهر رحمة الله علیه در مقام بیان دلیل بر تعیین می فرمایند خلافی در این مساله وجود ندارد و بخاطر اینکه اگر سوره تعیین نشود مهر مجهول است و قبلا گفتیم که جهل در مهر اگر کم باشد اشکال ندارد اما اگر جهل زیاد باشد این مهر صحیح نیست و باید مهر المثل را بپردازد و جهل در سوره بسیار زیاد می باشد بعضی مانند سوره کوثر کوتاه و بعضی مانند سوره بقره طولانی هستند.
 حال اگر سوره تعیین نشد و مقاربت صورت گرفت سوره مهر نخواهد بود و مهر المثل را مرد باید به زن بدهد.
 اما مقام دوم: تعیین قرائت
 مقدمة:
 در بعضی از روایات آمده است که «نزل القرآن علی سبعة احرف» قرآن با هفت حرف نازل شده است مراد از سبعة احرف چیست آیا مراد قرائت سبعه است یا مراد انواع تراکیب و مضامینی است که در قرآن است بعضی از آیات امر است و بعضی نهی و بعضی داستان و ...می باشد.
 جامع المقاصد می فرمایند مراد از سبعة احرف قرائت قراء سبعه می باشد.
 «المراد بالحروف هنا القراءة کقرائة حمزة و غیره من السبعة او العشرة»
 اما صاحب جواهر رحمة الله علیه می فرمایند مراد معنای دوم است.
 نصه:«و ان کان فی نصوصنا نفی ذلک و ان المراد انواع التراکیب»
 اگر چه بعضی گفته اند که مراد از سبعة احرف قرائات سبعه می باشد اما روایات ما این معنا را نفی می کند بلکه مراد معنای دوم می باشد.
 فنقول:
 نسبت به تعیین قرائت دو قول می باشد:
  1. تعیین قرائت لازم است بخاطر اینکه بین قرائات اختلاف زیادی است و اغراض هم مختلف می باشد بشرط اینکه انصراف به قرائت خاصی نداشته باشد.
  2. تعیین لازم نیست این قول به اکثر علماء نسبت داده شده است و استدلال شده است به اصل برائت و ثانیا عدم تعیین قرائت توسط پیامبر در جریان سهل ساعدی که حضرت وقتی تعلیم سوره را به عنوان مهر مشخص کردند نوع قرائت را مشخص نکرده اند.
 جامع المقاصد ص 345 می فرمایند «لانعرف القائل به...و المذهب ...»
 می فرمایند ما قائل قول اول را پیدا نکردیم و مذهب عدم تعیین می باشد.
 کما اینکه قواعد و شرایع و جواهرد هم فرمودند تعیین لازم نیست و در مقام تعلیم اختیار بدست زوج می باشد و هو المختار
 العنوان: تعیین السورة للمهر
 و مثله تقریبا جامع المقاصد ج 13 ص 344 متنا:
 «و اصدقها تعلیم سورة لم یجب تعیین الحروف و لقنها الجائز علی رای و لایلزمه غیرها لو طلبت و حده ان تستقل بالتلاوة»
 و شرحا ص 349«و مثل تعلیم القرآن و الصنعة، تعلیم الفقه و الحکم و الآداب و ما جری هذا المجری حتی الشعر اذا لم یکن محظورا»
 جواهر ج 31 ص 31 «و حد التعلیم ان تستقل بالتلاوة لانه المفهوم عرفا و لایکفی تتبع نطقه»
 و المستفاد من مجموع العبرات المذکورة طرح الامور الثلاثة 1- تعیین السورة لو جعل المهر تعلیم سورة من القرآن 2- تعیین القراءة 3- تعریف التعلیم فیقع الکلام فی مقامات ثلاث:
 اما المقام الاول:
 ادعی صاحب جواهر رحمة الله علیه ص 30 عدم الخلاف فی لزوم تعیین السورة رفعا للجهالة الشدیدة الحاصلة عن اختلاف سور القرآن قلة و کثرة فلو لم یبین السورة و دخل بها کان المهر، مهر المثل.
 و اما المقام الثانی:
 مقدمة:
 ما المراد من سبعة احرف فی قوله علیه السلام «نزل القرآن علی سبعة احرف»
 هل المراد هو القراءة السبع کقراءة حمزة و ابی و...
 او الانواع التراکیب من الامر و النهی و القصص و نحوها.
 ظاهر جامع المقاصد ص 345 هو الاول«المراد بالحروف هنا القراءة کقراءة حمزة و غیره من السبعة او العشرة»
 و ظاهر الجواهر ص 31 هو الثانی:«و ان کان فی نصوصنا نفی ذلک القرائات- و ان المراد انواع التراکیب من الامر...»
 فنقول فی الامر الثانی تعیین القراءة -قولان:
  1. لزوم التعیین نسب الی بعض الاصحاب و لکن اذا لم یکن ما ینصرف الیه الاطلاق لشدة اختلاف القرائات و تفاوت الاغراض فیها
  2. عدم التعیین نسب الی الاکثر و استدل له: بالاصل و عدم تعیین رسول الله صلی الله علیه و آله ذلک علی سهل الساعدی حین زوجه علی ما یحسنه من القرآن ولو کان التعیین شرطا یمتنع الاخلال به.
 و صرح جامع المقاصد ص 345:«لا نعرف القائل به» یعنی بالقول الاول ثم قال«و المذهب...عدم لزوم التعیین»