درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

91/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 عنوان: حد مهر از حیث کثرت
 در بیان آیاتی بودیم که دلالت داشتند که مهر می تواند بیشتر از مهر السنة باشد
 منها، سوره بقرة آية 237:‹‹ فَنِصْفُ ما فَرَضْتُم‏››
 این آیه می فرماید نصف آنچه را تعیین کرده اید(در صورت طلاق قبل از دخول) بدهید و این اطلاق دارد که بشتر از مهر السنة باشد یا کمتر باشد.
 و منها، سوره نساء آية 4:‹‹ وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً››.
 با توجه به اینکه قبلا هم اشاره کردیم که به مهر صدقه هم گفته می شود در این آیه می فرمایند مهر زنها را ادا کنید و این آیه هم اطلاق دارد کم باشد یا زیاد باشد.
 و منها، سوره نساء آية 24:‹‹ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏››.
 با توجه به اینکه به مهر اجر و اجرت اطلاق می شود در این آیه هم می فرماید اجرت زنها را بدهید و این هم اطلاق دارد چه کمتر از مهر السنة باشد و چه بیشتر از مهر السنة باشد.
 نتیجه اینکه از عموم یا اطلاق آیات قرآن استفاده می شود که مهریه می تواند کمتر یا بیشتر از مهر السنة باشد.
 اما روایات:
 منها، وسائل ج21 ص282 باب 24 من ابواب المهور ح1 :‹‹... عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَأَعْطَاهَا عَبْداً لَهُ آبِقاً وَ بُرْداً حِبَرَةً بِأَلْفِ دِرْهَمٍ الَّتِي أَصْدَقَهَا قَالَ إِذَا رَضِيَتْ بِالْعَبْدِ وَ كَانَتْ قَدْ عَرَفَتْهُ فَلَا بَأْسَ إِذَا هِيَ قَبَضَتِ الثَّوْبَ وَ رَضِيَتْ بِالْعَبْدِ قُلْتُ فَإِنْ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا قَالَ لَا مَهْرَ لَهَا وَ تَرُدُّ عَلَيْهِ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ يَكُونُ الْعَبْدُ لَهَا››.
 فضیل می گوید از امام صادق سوال کردم از مردی که با زنی ازدواج کرد و مهر او را هزار درهم قرار داد و بعد عبد آبقی را به عنوان مهر و یک برد حبره که مجموعا هزار درهم قیمتشان شد به او دارد آیا این صحیح است؟ حضرت فرمود اگر زن راضی به گرفتن عب آبق باشد و عبد را بشناسد- زیرا مهر باید مشخص باشد- و حبره را هم قبض کند اشکال ندارد در ادامه هم مطلبی سوال می کند که ارتباطی به بحث ما ندارد.
 و منها، همان باب 1 ح6:‹‹ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّدَاقُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ تَرَاضَى عَلَيْهِ النَّاسُ قَلَّ أَوْ كَثُرَ فِي مُتْعَةٍ أَوْ تَزْوِيجٍ غَيْرِ مُتْعَة››.
 زراره می گوید حضرت فرمود مهر هر چیزی است که مردم به آن راضی باشند چه کم باشد چه زیاد چه دائم باشد چه منقطع.
 اطلاق این روایت شامل مهریه بیشتر از مهر السنه نیز می شود.
 و منها، همان ح10:‹‹ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّدَاقِ قَالَ هُوَ مَا تَرَاضَى عَلَيْهِ‏ النَّاسُ أَوِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أُوقِيَّةً وَ نَشٌّ أَوْ خَمْسُمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ قَالَ الْأُوقِيَّةُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً وَ النَّشُّ عِشْرُونَ دِرْهَما››.
 جمیل می گوید از امام صادق در مورد مهر سوال کردم حضرت فرمود هر چه مردم به آن راضی باشند یا 12 اوقیه یا نش باشد و بعد حضرت فرمودند اوقیه 500 درهم است و نش 20 درهم است.
 نتیجه اینکه اطلاق روایات مهر بیشتر از مهر السنة را نیز شامل می شود.
 اما عمل اصحاب
 جواهر ج31 ص14:‹‹ و عن الشيخ في المبسوط أنه روى فيه عن عمر أنه لما تزوج أم كلثوم بنت علي عليه السلام أصدقها أربعين ألف درهم و أن أنس بن مالك تزوج امرأة على عشرة آلاف و أن الحسن بن علي عليهما السلام تزوج امرأة فأصدقها مأة جارية، مع كل جارية ألف درهم بل ربما روى أزيد من ذلك في عهد الصحابة و التابعين من غير نكير من أحد منهم››.
 صاحب جواهر می گوید شیخ طوسی فرموده است وقتی که عمر با ام کلثوم ازدواج کرد چهل هزار درهم مهر قرار داد و انس بن مالک با زنی ازدواج کرد و مهر او را ده هزار درهم قرار داد و امام حسن علیه السلام با زنی ازدواج کرد و مهر او را صد کنیز و صد هزار درهم قرار داد بلکه در زمان صحابه و تابعین مهر بیشتر از این مقدار هم بوده است بدون اینکه بقیه صحابه دیگر این افراد را نهی کرده باشند پس معلوم می شود مهر بیشتر از مهر السنة خلاف شرع نیست.
 اقول
 آنچه که جواهر از شیخ طوسی در مورد ازدواج عمر با ام کلثوم نقل کرده است در وسائل ج21ص263 باب9 من المهور ح2و 3 نیز نقل شده است.
 برسی ازدواج عمر با ام کلثوم
 اهل سنت این ازواج را محقق می داند اما در بین شیعه اخلاف شده است که آیا این ام کلثوم دختر امیر المومنین بوده است یا کسی دیگر بوده است بعضی فرموده اند وقتی که ابی بکر مرد همسر او که اسماء بنت عمیس باشد با توجه به اینکه زنها در آن زمان بعد از عده دوباره ازدواج می کردند اسماء هم با امیر المومنین علیه السلام ازدواج کرد و دو فرزندش محمد و ام کلثوم را نیز به خانه امیر المومنین آورد و عمر با این ام کلثوم که ربیبه حضرت بوده است ازدواج کرده است نه با دختر خود حضرت علی علیه السلام.
 بعضی که تعدادشان کم است مانند شیخ مفید قائلند که ام کلثوم دختر خود حضرت بوده است نهایت وقتی که حضرت جواب رد به عمر داد عمر به عباس عموی حضرت گفت که اگر حضرت علی علیه السلام دخترش را به من ندهد به او تهمت دزدی می زنم و دست او را قطع می کنم لذا حضرت اضطرارا این ازدواج را پذیرفت.
 از جمله کسانی که قالئند که این ام کلثوم دختر ابی بکر بوده است و بخاطر اینکه در خانه حضرت بزرگ شده بوه است به او بنت علی گفته می شده است آیة الله نجفی مر عشی می باشد از ایشان در سال 1407 توسط آقای توسلی از تربت جام استفتاء شده است و از این مساله سوال کردند ایشان در جواب می فرمایند که این دختر خود امیر المومنین نبوده است.
 وقتی من در تربت جام بودم این استفتاء را کپی گرفتم که متن آن اینگونه است:
 یکی از اشتباهات بزرگ تاریخی وقوع ازدواج بین مخدره مکرمه ام کلثوم دختر حضرت علی علیه السلام با عمر می باشد و حق در مساله این است که ام کلثومی که او ازواج کرده است ربیبه حضرت امیر المومنین دختر ابی بکر از اسماء بن عمیس می باشد و چون در کوچکی پدر را از دست داده بود و امیر المومنین با اسماء زوجه ابابکر تزویج کرده بود و این بچه زیر نظر حضرت بزرگ شد همه جا به او بنت علی خطاب می شود و شواهد متعددی بر نفی ازدواج ام کلثوم با اون شخص موجود است.
  از جمله شواهد مسلم است بین مورخین ام کلثومی که زوجه او بود در زمان حضرت مجتبی در مدینه با پسرش زید از دنیا رفت و حضرت بر هر دو یک نماز میت خوانده است و این مدرک عده ای از فقهاء در اثبات جواز نماز به دو میت می باشد و ام کلثومی که دختر حضرت زهرا علیها السلام بوده است در کربلا بوده است و شب یازده محرّم ایشان و خواهرش عقیله قریش حضرت علیا مخدره زینب تا صبح مواظب اطفال دربدر شهداء بوده اند پس چظور می شود که ام کلثوم بنت حضرت زهراء سلام الله علیها زوجه عمر باشد.
 و مرحوم علامه جلیل القدر آیة الله حضرت سید ناصر حسین معروف به ناصر الملة نجد کتاب عقبات الانوار کتابی مستقلا در نفی این تزویج به نام افهام الاعداء و الخصوم فی نفی تزویج سیدتا ام کلثوم نوشته است.
 و همچنین استاد مکرم متکلم الشیعة آیة الله آقای شیخ محمد جواد بلاغی نجفی صاحب کتاب آلاء الرحمن فی تفسیر البرهان رساله مفصلی در نفی این تزویج نوشته اند.
 و همچنین دیگران
 و بعضی از بزرگان که این تزویج را نوشته اند مثل و شیخنا المفید این اشتباه را نموده اند و بعید نیست چنانکه گفته اند ان الجواد قد یکبوا و الصیف قد ینبوا عصمنا الله من الذلل و الخطأ فی القول و العقیدة و العمل.انتهی
 هدف اهل سنت از اثبات این ازدواج این است که این ازدواج نشان می دهد که بین اهل البیت و خانواده حضرت و دستگاه خلافت کدورتی نبوده است
 اولا می گوییم که چنین ازدواجی نبوده است.
 و ثانیا در صدر اسلام چنین ازدواجهایی زیاد بوده است که فرد با قبیله ای ازدواج می کرده در حالیکه در نهایت عداوت با هم بودند.
 مثلا امام حسن مجتبی با دختر اشعث ازدواج کرد در حالکیکه خانواده اشعث عداوت زیادی با اهل بیت داشتند خود اشعث در قتل امیر المومنین شرکت داشت و سرکرده منافقین بود فرزندش محمد اشعث، هم قاتل مسلم بود و هم در کربلا بود و حضرت وی را نفرین کرد و هنگام تخلی عقرب او را نیش زد و بر روی نجاساتش به درک رفت و فرزند دیگرش قیش اشعث از سرداران لشکر عمر سعد در کربلا بود و دختر اشعث جعده نیز قاتل امام حسن بود.
 امام جواد علیه السلام با دختر مامون ازدواج کرد در حالیکه مامون قاتل حضرت رضا بوده است.
 نتیجه اینکه بر فرض اینکه این ازدواج واقع هم شده باشد دلیل بر نفی کدورت نمی شود.
 العنوان: حد المهر فی جانب الکثرة
 و منها، قوله تعالي في سورة البقرة آية 237:‹‹ فَنِصْفُ ما فَرَضْتُم‏››
 و منها، قوله تعالي في سورة النساء آية 4:‹‹ وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً››.
 و منها، قوله تعالي في سورة النساء آية 24:‹‹ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏››.
 تقريب الستدلال بها علي المفروض هو شمولها بالعموم او الاطلاق مهر الذي كان اكثر من مهر السنة.
 و اما الروايات :
 منها، وسائل ج21 ص282 باب 24 من ابواب المهور ح1 :‹‹... عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فَأَعْطَاهَا عَبْداً لَهُ آبِقاً وَ بُرْداً حِبَرَةً بِأَلْفِ دِرْهَمٍ الَّتِي أَصْدَقَهَا قَالَ إِذَا رَضِيَتْ بِالْعَبْدِ وَ كَانَتْ قَدْ عَرَفَتْهُ فَلَا بَأْسَ إِذَا هِيَ قَبَضَتِ الثَّوْبَ وَ رَضِيَتْ بِالْعَبْدِ قُلْتُ فَإِنْ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا قَالَ لَا مَهْرَ لَهَا وَ تَرُدُّ عَلَيْهِ خَمْسَمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ يَكُونُ الْعَبْدُ لَهَا››.
 و منها، المصدرباب 1 ح6:‹‹ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الصَّدَاقُ كُلُّ شَيْ‏ءٍ تَرَاضَى عَلَيْهِ النَّاسُ قَلَّ أَوْ كَثُرَ فِي مُتْعَةٍ أَوْ تَزْوِيجٍ غَيْرِ مُتْعَة››.
 و منها، المصدرح10:‹‹ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّدَاقِ قَالَ هُوَ مَا تَرَاضَى عَلَيْهِ‏ النَّاسُ أَوِ اثْنَتَا عَشْرَةَ أُوقِيَّةً وَ نَشٌّ أَوْ خَمْسُمِائَةِ دِرْهَمٍ وَ قَالَ الْأُوقِيَّةُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً وَ النَّشُّ عِشْرُونَ دِرْهَما››.
 و روايات متعددة اخر
 و اما عمل الاصحاب المقبول لديهم.
 جواهر ج31 ص14:‹‹ و عن الشيخ في المبسوط أنه روى فيه عن عمر أنه لما تزوج أم كلثوم بنت علي عليه السلام أصدقها أربعين ألف درهم و أن أنس بن مالك تزوج امرأة على عشرة آلاف و أن الحسن بن علي عليهما السلام تزوج امرأة فأصدقها مأة جارية، مع كل جارية ألف درهم بل ربما روى أزيد من ذلك في عهد الصحابة و التابعين من غير نكير من أحد منهم››.
 اقول، ما نقل الجواهر عن المبسوط من ازدواج عمر و الامام المجتبي عليه منقول عن مبسوط الشيخ في:
 وسائل ج21ص263 باب9 من المهور ح2و 3
 ولكن و اليعلم ان ازدواج عمر مع ام كلثوم بنت علي عليه السلام مورد خلاف بين علماء الشيعة.
 منهم القائل بان ام كلثوم المذكورة اخت محمد بن ابي بكر و كانت بنت ابي بكر ولكنها مما كانت في بيت علي عليه السلام مع اخيه محمد يقال لها بنت علي عليه السلام.
 و منهم القائل بانها بنت فاطمة عليها السلام و كان الزواج بوساطة عباس ابن عبدالمطلب اضطراراً لتهديد عمر.
 و من الاولين آيت الله سيد شهاب الدين المرعشي كما صرح به جواباً عن السئوال في سنة 1407ق.
 و اصرار العامة علي انها بنت فاطمة عليها السلام لفرض اثبات عدم عداوة بين بيت علي عليه السلام و بيت عمر و إلا لم يقع ذاك الزواج لم يثبت الفرض،لوقوع الازدواج كثيراً في صدر الاسلام بين بيوت التي كانت بينها كثير عداوت و البغضاء مثل نكاح الامام المجتبي عليه السلام مع جعدة بنت اشعث و من الواضحات عداوة بيت اشعث مع اهل البيت و كذا زواج مصعب بن زهير مع عليا محذور سكینة بنت الحسين عليه السلام و جواد الائمه عليه السلام مع بنت مامون و هكذا.
 و الحاصل:
  اولاً لم يكن زواج عمر مع ام كلثوم بنت فاطمة عليها السلام
 و ثانياً لم يكن دليلاً علي عدم العداوة بين البيتين.
 ‏