درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: ثبوت عنین
 شرایع می فرماید:
 «السابعة لا يثبت العنن إلا بإقرار الزوج- أو البينة بإقراره أو نكوله- و لو لم يكن ذلك و ادعت عننه فأنكر فالقول قوله مع يمينه- و قيل يقام في الماء البارد- فإن تقلص حكم بقوله- و إن بقي مسترخيا حكم لها و ليس بشي‏ء و لو ثبت العنن ثم ادعى الوطء- فالقول قوله مع يمينه- و قيل إن ادعى الوطء قبلا و كانت بكرا- نظر إليها النساء فإن كانت ثيبا حشي قبلها خلوقا- فإن ظهر على العضو صدق و هو شاذ و لو ادعى أنه وطى‏ء غيرها أو وطئها دبرا- كان القول قوله مع يمينه و يحكم عليه إن نكل- و قيل بل يرد اليمين عليها- و هو مبني على القضاء بالنكول»
 می فرمایند: اگر زنی ادعا کند شوهر من عنین است، در صورتی این عیب ثابت می شود که یا خود مرد اقرار کند و بگوید زن راست می گوید یا اینکه بینه ای بگوید که این مرد اقرار کرده که عنین است یا اینکه اگر اقرار نمی کند قسم هم نمی خورد. و اگر هیچکدام از این سه طریق نبود و زن هم ادعا می کند که مرد عنین هست و مرد هم انکار کرد، مرد قسم می خورد و حرفش ثابت می شود و بعضی گفته اند: اگر مرد انکار کرد مرد را در آب سرد می گذارند و اگر آلت او حالت استرخاء داشت می گویند عنین هست و الا عنین نیست. بعد شرایع می فرمایند: اگر نزاع در بقاء عنین بودن بود و مرد قبول دارد عنین بوده و حاکم شرع هم یکسال مهلت داد بعد مرد می گوید که عیب برطرف شده و با زن مقاربت کرده در این صورت اگر مرد قسم بخورد حرفش ثابت می شود. بعضی گفته اند: اگر مرد ادعای مقاربت در قُبُل کرد و این زن هم باکره بوده، زنها باید نگاه کنند این زن اگر باکره است مرد دروغ می گوید و اگر باکره نیست راست می گوید اما اگر زن باکره نبوده باید قُبُل زن را با خلوق مخلوط کنند بعد به مرد می گویند مقاربت کند اگر آثار خلوق در آلت مرد بود معلوم است راست می گوید و مقاربت کرده و الا راست نمی گوید. بعد اضافه می کنند اگر مرد ادعا کند که با زن دیگری مقاربت کرده یا اینکه مقاربت با دُبُر زن کرده در این صورت اگر قسم خورد قولش ثابت می شود و اگر نکول کرد قولش ثابت نمی شود. بعضی گفته اند: به مجرد نکول حق با زن است. بعضی: بعد از نکول اگر زن قسم خورد حرفش ثابت و الا حرف مرد ثابت می شود و اینکه با نکول تنها حرف زن ثابت شود مبنی بر این است که قضا با نکول است یا با رد یمین که در جای خودش بحث شده است.
 و مثل شرایع، جامع المقاصد، ج 13، ص 161 در متن و شرح می باشند.
 جواهر هم ج 30، ص 352 همین مطلب را عنوان کرده اند و شرح داده اند.
 در این مساله دو فرع عنوان شده است:
 فرع اول: در اصل وجود عیب عنین اختلاف دارند.
 فرع دوم: در اصل وجود عنین اختلاف ندارند اما در بقاء اختلاف دارند.
 قبل از ورود به این دو فرع دو مقدمه می گوییم:
 1- عیوبی که برای فسخ نکاح بود دو نوع است:
 الف: عیب هایی که روشن هستند و همه می بینند مثل برص و جذام.
 ب: عیب هایی که خفی هستن و هر کس آن را نمی بیند مثل عنین و جب.
 اگر عیب، از عیوب روشن باشند که دعوایی نیست اما اگر عیب خفی باشد در صورت اختلاف، حل این اختلاف مشکل است و باید بینه یا اقرار یا قسم باشد.
 2- اصل در هر انسان این است که سلامت از هر عیبی باشد و لذا اگر کسی مدعی عیب شد باید بینه بیاورد و در بینه هم، عدالت و تخصص شرط است.
 حال فرع اول: (نزاع در اصل ثبوت عنین)
 برای اثبات این عیب در شرایع سه راه بیان شد که متن جامع المقاصد هم همین را ذکر می کند:
 1- اقرار مرد به عنین بودن.
 2- بینه بر اقرار مرد به عنین بودن.
 3- نکول مرد از قسم. به اینکه به مرد می گویند قسم بخور که عنین نیستی اما او قسم نمی خورد.
 جواهر، ص 352 در همین رابطه ادعا می کنند که راه اثبات عنین بودن همین سه راه است و مخالفی وجود ندارد. ایشان می فرمایند: «بل لم اجد فیه خلافا منهم»
 می فرمایند: همه علما می فرمایند راه اثبات عنین بودن همین سه راه است و کسی خلاف این را نگفته.
 حال اگر یکی از این سه طریق بود عنین بودن ثابت می شود اما اگر هیچکدام از این سه راه نبود چه باید کرد؟
 دو راه برای این مورد بیان می شود:
 1- زوج قسم بخورد که عنین نیستم. جواهر و جامع المقاصد این راه را به مشهور نسبت داده اند.
 2- مرد در آب سرد قرار می گیرد و اگر آلت مرد تغییر نکرد معلوم است عنین است اما اگر تغییر کرد معلوم است عنین نیست. جواهر و جامع المقاصد این راه به شیخ صدوق در مغنه و پدر ایشان در الرساله و ابن حمزه نسبت داده اند.
 به این دو طریق شرایع و قواعد اشاره کرده اند.
 عبارت متن جامع المقاصد (قواعد)، ص 263 این است: «فلو ادّعت العنّة من دون الثلاثة حلف. و قيل: إن تقلّص في الماء البارد فصحيح، و إن استرخى فعنّين»
 می فرمایند: اگر زن ادعا کرد که مرد عنین است و راهی از راه های سه گانه هم نداشت مرد قسم می خورد و حرفش قبول می شود و بعضی گفته اند: مرد را در آب سرد می نشانند اگر آلتش تغییر کرد عنین نیست و الا اگر تغییر نکرد عنین است.
 جامع المقاصد، ص 263 در ذیل عبارت قواعد برای شرح تقلص و استرخی فرموده اند: «و (تقلص) معناه انضم و انزوى، و الشنج تقبض في الجلد»
 می فرمایند: معنای تقلص این است که تغییر پیدا کند و کوچک و بزرگتر شود اما شنج یعنی تغییر پیدا نکند.
 اما خلوق در جامع المقاصد، ج 13، ص 265 این گونه معنا می کند: « الخلوق هي بفتح الخاء: أخلاط من الطيب منها الزعفران»
 می فرمایند: خلوق به فتح خاء یعنی اینکه چند چیز که خوشبو است را با هم مخلوط می کنند که یکی از آنها زعفران است. و به این وسیله آزمایش می کنند که مرد قادر بر مقاربت هست یا نه.