درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احکام عیوب
 خلاصه مساله اول، از احکام عیوب
 1- عیبی که در زن هست از سه حال خارج نیست:
 1. قبل از عقد بوده.است
 2. بعد از عقد و بعد از مقاربت به وجود آمده.است
 3-. بعد از عقد و قبل از مقاربت به وجود آمده.است 23/11/90
 2- مختار ما به تبع علما این بود که در حالت اول مرد حق فسخ دارد. 24/11/90
 3- در حالت دوم سه قول وجود داشت و مختار ما به تبع اکثر علما عدم خیار مرد بود. 24/11/90
 4- در حالت سوم دو قول بود و مختار ما عدم خیار مرد بود. 25/11/90
 5- جامع المقاصد فرمود: اگر در حین عقدی که لازم هست یکی از موجبات خیار پیدا شد، عقد جایز می شود. 23/11/90
 6- جامع المقاصد فرمود: بنای مساله نکاح بر کمال احتیاط است و با سبب هایی که شک در فسخ داریم، حق خیار و فسخ ثابت نمی شود و خیار زمانی ثابت می شود که دلیل بر فسخ است و الا حق فسخ ثابت نمی شود. 25/11/90
 «مساله دوم»
 شرایع:
 «الثانیة، خيار الفسخ على الفور فلو علم الرجل أو المرأة بالعيب فلم يبادر بالفسخ- لزم العقد و كذا الخيار مع التدليس»
 مساله دوم: خیار فسخ زن یا مرد در زمانی که طرف مقابل مبتلا به عیوب بود، فوری است پس اگر مرد یا زن علم به معیوب بودن طرف پیدا کرد و مبادرت به فسخ نکرد، عقد لازم می شود و خیار تدلیس هم فوری است.
 جامع المقاصد، ج 13، ص 246 در متن و شرح همین نظر را دارند متن ایشان اینگونه است: «خيار الفسخ على الفور، فلو سكت صاحبه عالما مختارا بطل خياره، و كذا خيار التدليس»
 ایشان خیار را فوری می دانند.
 دلیل فوریت
 جواهر، ج 30، ص 343 برای فوریت خیار می فرمایند: «بلا خلاف أجده فيه -فی فوریة خیار الفسخ-، بل حكى غير واحد الاتفاق عليه، و اقتصارا فيما خالف الأصل على المتيقن، و تحرزا من الضرر اللازم بالتأخير و العمدة الإجماع...»
 در مسئله فوریت خیار، خلافی نیست بلکه غیر واحدی از علماء ادعای اتفاق کرده اند و دلیل ایشان این است که نکاح عقد لازم است و فسخ آن خلاف اصل است و به قدر متیقن که فسخ فوری است اکتفا می شود. و همچنین اگر فورا فسخ نکند طرف متضرر می شود. البته عمده دلیل ما بر فوریت اجماع است.
 و مثل جواهر، جامع المقاصد، ص 249 ادعای اجماع می کنند: «هذا الخيار على الفور عندنا، و كذا الخيار في التدليس على الفور»
 خیار نزد شیعه فوری است و همچنین در تدلیس هم خیار فوری است.
 از کلمات بزرگان چند مطلب استفاده می شود:
 1- خیار فسخ فوری است و این فوریت زمانی است که طرف مقابل علم به عیب پیدا کند و مانعی هم از فسخ نباشد. اما اگر عیب را نمی داند و یا اینکه مانعی از فسخ باشد حق فسخ از بین نمی رود.
 جواهر، ج 30، ص 343 در همین رابطه می فرماید: « أن الجهل بالخيار بل و الفورية عذر، لإطلاق ما دل على الخيار المقتصر في تقييده على محل الإجماع الذي غير المفروض، بل قد يقوى ثبوته أيضا لو أكره على عدم الخيار بالقبض على فيه أو بالتهديد لذلك»
 اگر فرد جاهل به اصل خیار بود یا اینکه خیار را می دانست اما فوریت را نمی دانست، تا زمان جهالت، حق فسخ ساقط نمی شود چون ادله خیار مطلق است و شامل صورت علم و جهل می شود و صورت علم با اجماع خارج شده اما صورت جهل تحت عموم باقی مانده است. بعد می فرمایند: بلکه اگر عالم هست اما اکراه بر عدم استفاده از خیار شده باشد باز هم خیار ساقط نمی شود.
 2- راجع به فوریت خیار چند قول وجود دارد:
 1. فوریت در مراجعه به حاکم است: یعنی تا احساس کرد که طرف دارای عیب است فورا به حاکم شرع مراجعه کند اگر چه اختلافی هم بین زن و شوهر نباشد. این قول به علامه در تحریر و شیخ طوسی نسبت داده شده است.
 2. تفصیل در فوریت: به این بیان که اگر عیب ظاهر باشد و نزاعی بین زن و شوهر نباشد فورا باید عقد را فسخ کند و اگر زن و شوهر در عیب بودن اختلاف داشتن، فوریت در مراجعه به حاکم است. این قول به شهید در مسالک نسبت داده شده است.
 3. فوریت در فسخ است مطلقا: چه اختلاف بین زن و شوهر باشد چه نباشد. این قول مختار جواهر ص 344 است.
 مناقشه در دو قول اول:
 1- خیار معلق بر وجود عیب شده نه بر اثبات عیب در نزد حاکم. بله اگر طرف قبول نکرد بعد از فسخ به حاکم مراجعه می کند.
 2- دلیلی بر فوریت مراجعه به حاکم نداریم.
 نکته: در بین همه عیبها، فقط در یک عیب به نام عنین به حاکم مراجعه می شود آن هم نه بخاطر فسخ بلکه بخاطر مهلت دادن به مرد که آن مدت هم یک سال است.
 3- اگر خیار در مراجعه به حاکم باشد موجب تاخیر می شود و این تاخیر مخالف با فوریت است.
 پس بهتر این است اگر اختلاف بود فسخ کنند بعد مراجعه به حاکم کننند.