درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: احکام عیوب
 بحث ما در مساله اول بود که گفتیم در عیبی که زن دارای آن هست سه حالت وجود دارد، حالت اول قبل از عقد بود.
 در مقام استدلال صاحب جواهر فرمود که اگر این عیب قبل از عقد باشد، اجماع و روایات مستفیضه یا متواتره بر خیار فسخ مرد داریم.
 اما روایات
 روایت اول: وسائل، ج 21، ص 207 باب 1 از ابواب عیوب و تدلیس، ح 1: «عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْمَرْأَةُ تُرَدُّ مِنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ مِنَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ وَ الْقَرَنِ وَ هُوَ الْعَفَلُ- مَا لَمْ يَقَعْ عَلَيْهَا فَإِذَا وَقَعَ عَلَيْهَا فَلا»
 عبدالرحمن از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: عقد زن با چهار عیب فسخ می شود برص و جذام و جنون و قرن که همان عفل است و این فسخ شدن زمانی است که مقاربت با او انجام نشده باشد و الا اگر مقاربت شده باشد مرد حق فسخ عقد را ندارد.
 این روایت صریح در این است که اگر عیب زن قبل از مقاربت باشد رد می شود و الا رد نمی شود. و عیب قبل از عقد یقینا قبل از مقاربت هم هست و مرد خیار فسخ دارد.
 روایات دوم: همان، باب 2، ح 8: «عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ دَلَّسَتْ نَفْسَهَا لِرَجُلٍ وَ هِيَ رَتْقَاءُ- قَالَ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا وَ لَا مَهْرَ لَهَا»
 علی بن جعفر از امام کاظم علیه السلام سوال می کند که زنی مردی را فریب داد و با او ازدواج کرد در حالی که رتقاء بود و بعد از عقد مرد فهمید چه باید کرد؟ حضرت فرمود از هم جدا می شوند و مهری هم نیست.
 این روایت صریح در این است که اگر عیب قبل از عقد باشد مرد حق فسخ دارد.
 روایات دیگری هم هست که باید مراجعه شود.
 حاصل مطلب این است که اگر چنانچه عیب قبل از عقد باشد، اجماع و روایات متواتر بر حق فسخ مرد بود و مختار ما هم همین است.
 حالت دوم: عیب بعد از عقد و بعد از مقاربت پیدا شود.
 در این جا سه قول است.
 قول اول: ظاهر قواعد و جامع المقاصد و شرایع و جواهر این است که مرد خیار ندارد.
 این قول را جواهر ج30، ص 341 به مشهور نسبت داده است: «فالمشهور نقلا و تحصيلا أنه لا يفسخ به بل لا أجد فيه خلافا بين العامة و الخاصة»
 مشهور نقلا و تحصیلا قائل به عدم فسخ عیبی که بعد از مقاربت حاصل شده، می باشند. بلکه عامه و خاصه در این مسئله اختلافی ندارند.
 دلیل قول اول:
 1- اصل: عقد نکاح از عقود لازم است و در عقد لازم زمانی که دلیل نداشته باشیم، خیار ثابت می شود.
 جامع المقاصد، ج 13، ص 251 می فرمایند که این اصل لزوم در ما نحن فیه با مقاربت کردن تاکید شده است و این مقاربت مثل قبض در بیع است که خیارهای قبل از قبض، بعد از قبض باقی نیست. و دلیلی هم بر خلاف اصل نداریم پس به مقتضای اصل اولیه‌ی لزوم عمل می شود و حق خیار برای مرد ثابت نیست.
 2- روایات: مثل روایت عبدالرحمن که اول بحث بیان شد که در آن روایت خیار مرد مشروط بر عدم مقاربت شد و تصریح کرد که اگر مقاربت کرد خیار ندارد.
 نکته: با این روایت اطلاق بعضی از روایات تخصیص می خورد.
 اما روایات مطلقه:
 روایت اول: وسائل، 21، ص 207، باب 1 از ابواب عیوب و تدلیس، ح 2: «رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تُرَدُّ الْمَرْأَةُ مِنَ الْعَفَلِ وَ الْبَرَصِ وَ الْجُذَامِ وَ الْجُنُونِ وَ أَمَّا مَا سِوَى ذَلِكَ فَلا»
 رفاعه از امام صادق علیه السلام نقل می کند که نکاح زن با چهار عیب عفل و برص و جذام و جنون فسخ می شود اما در غیر این چهار عیب فسخ نمی شود.
 مقتضای اطلاق این روایت این است که مرد مطلقا خیار دارد چه قبل از عقد و چه بعد از عقد و مقاربت. اما روایت عبدالرحمن و امثال آن که مقید به قبل از عقد هستند، این روایات مطلق را تخصیص می زنند.
 قول دوم:
 جواهر، ص 341 این قول را نسبت به شیخ طوسی در مبسوط داده اند که زوج مطلقا خیار دارد.
 دلیل قول دوم:
 اخبار مطلق است مثل روایت رفاعه که مقید به قیدی نشده و شامل بعد از عقد و مقاربت هم می شود.
 اشکال: این روایات مطلق به امثال روایات عبدالرحمن که مقید بودند تخصیص می خورد و حمل بر مقید می شود.
 قول سوم: جواهر این قول را به ابی علی نسبت داده است: اگر عیب زن جنون بود، مرد مطلقا خیار دارد اما اگر جنون نبود، مرد بعد از مقاربت خیار ندارد.
 اشکال:
 1- این خلاف اصل لزوم است.
 2- دلیلی برای این قول وجود ندارد.
 خلاصه: مختار ما هم به تبع شرایع و اکثر اصحاب، قول اول است که اگر عیب بعد از مقاربت باشد، خیار ندارد.