درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
  1. تعریف خصاء عبارت بود از اخراج انثیین یا رض و کوبیدن آنها که به کوبیدن آنها وجاء هم گفته می شود.
  2. گفته شد بحث در خصاء در دو مقام مطرح می شود مقام اول: آیا خصاء عیب محسوب می شود یا نه؟ مقام دوم: آیا خصاء مطلقا موجب خیار است یا نه؟
  3. اقوال در اینکه خصاء عیب است یا نه در مقام اول، دو قول بود:
  قول اول: خصاء عیب است که مشهور قائل به این قول شده اند.
  قول دوم: خصاء عیب نیست که شیخ طوسی و از معاصرین آیة الله سیستانی این قول را انتخاب کرده اند ولی مختار ما قول اول شد که تبعا للمشهور عیب می باشد.
  1. خصاء اگر قبل از عقد باشد یقینا موجب خیار است اما اگر بعد از عقد باشد سه قول مطرح شد:1- موجب خیار است مطلقا 2- مطلقا موجب خیار نیست 3- تفصیل بین قبل از دخول و بعد از دخول که قبل از دخول موجب خیار است و بعد از دخول موجب خیار نیست.
  2. مختار ما این شد که اقرب قول دوم می باشد که موجب خیار نیست(بعد از عقد) تبعا للشرایع و الجواهر
  3. نتیجه بحث به نظر ما در این دو مقام این شد که خصاء تبعا للمشهور عیب است و موجب خیار نیز می باشد اگر قبل از عقد باشد اما بعد از عقد موجب خیار نمی باشد.
 و اما عنن
 یکی از عیبهایی که در مورد مرد است و محل بحث است که آیا موجب خیار است یا نه عنن می باشد صاحب شرایع می فرمایند:
 شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج‏2، ص: 262 «و العنن مرض يضعف معه القوة عن نشر العضو- بحيث يعجز عن الإيلاج و يفسخ به و إن تجدد بعد العقد- لكن بشرط أن لا يطأها زوجته و لا غيرها- فلو وطئها و لو مرة- ثم عن أو أمكنه وطء غيرها مع عننه عنها- لم يثبت لها الخيار على الأظهر و كذا لو وطئها دبرا و عن قبلا»
 عبارت جامع المقاصد نیز مانند عبارت شرایع می باشد.
 جامع المقاصد ج 13 ص 228 « و أما العنة: فهو مرض يعجز معه عن الإيلاج»
 جواهر ج 30 ص 324 با اندکی اختلاف در الفاظ عنن را همین گونه معنا می کند.
 در این عبارات که تقریبا در مضمون یکی می باشند به دو امر اشاره شده است:
 امر اول تعریف عنن می باشد که فرمودند «العنن مرض یضعف معه القوة» عنن مرضی است که شخص قادر بر مقاربت نیست.
  امر دوم این است که آیا عنن با وجود بعضی از شرائط سبب فسخ عقد می باشد یا نه؟ که عبارت« و يفسخ به و إن تجدد بعد العقد» اشاره به امر دوم دارد.
 اما تعریف عنن
 جامع المقاصد می فرمایند:
 جامع المقاصد ج 13 ص 229 « العنين كسكين من‏ لا يأتي النساء عجزا و لا يريدهن‏... و الاسم العنة بالضم‏... و حقيقة العنة أنها مرض يعجز الرجل معه عن الإيلاج‏»
 عنین به مردی گفته می شود که قادر بر مقاربت زن نیست و اسم مصدرش عنة به ضم عین می باشد و عنه هم همان مرضی است که مرد به آن مبتلی شده است.
 لسان العرب عنین را همانگونه که جامع المقاصد معنی کرده معنا می کند الا اینکه چند نکته اضافه دارد.
 للسان العرب ج 9 ص 439 می فرمایند«و هو فعّیل بمعنی مفعول مثل خرّیج و امراة عنّینة لاترید الرجال و لاتشتهیهم»
 نکته اول: می فرمایند همانگونه که خریج به معنای خارج شده است عنین هم معنای اسم مفعول می باشد.
  نکته دوم: می فرمایند زن هم ممکن است عنینه باشد مانند زنی که تمایل به شوهر گرفتن و جنس مخالف ندارد.
 آنچه از جامع المقاصد ص 229 و جواهر ص 324 استفاده می شود این است که در اینکه عنة بالضم مرض است فرقی نمی کند منشاش مرض باشد یا سحر یک جادوگر باشد.
 صاحب جواهر می فرمایند:
 «بل لایبعد اندراج ما کان عن سحر موضوعا او حکما کما فی کشف اللثام و غیره»
 می فرمایند بعید نیست جائی که عدم قدرت بخاطر سحر باشد بگوییم موضوعا داخل در عنین است یا بگوییم از جهت حکم مثل عنین می باشد اگر چه عنین کسی است که بخاطر مرض قدرت بر مقاربت ندارد همانگونه که صاحب کشف اللثام و غیر ایشان فرموده اند.
 در ادامه می فرمایند:
 «و لعله(اینکه عنین عن سحر هم حکم عنین عن مرض را دارد) المراد من النصوص الآتیة المشتلة علی اخذة الزوج بالضم(ضمه در همزه) التی هی علی ما قیل رقیة(ضم راء و سکون قاف و فتح یاء) کالسحر»
 می فرمایند شاید مراد از روایاتی که می فرمایند اگر زوج اخذه (ضم همزه و سکون خاء و فتح آخره)شد همین مردی باشد که بخاطر سحر و چشم بندی و رقیة(جادوگری)، قدرت بر مقاربت را ندارد.
 ظاهر مراد ایشان از نصوص این روایت باشد:
 وسائل الشيعة، ج‏21، ص: 231 باب 14 من ابواب العیوب و التدلیس ح 3 «عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أُخِّذَ عَنِ امْرَأَتِهِ فَلَا يَقْدِرُ عَلَى إِتْيَانِهَا فَقَالَ إِذَا لَمْ يَقْدِرْ عَلَى إِتْيَانِ غَيْرِهَا مِنَ النِّسَاءِ فَلَا يُمْسِكْهَا إِلَّا بِرِضَاهَا بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ يَقْدِرُ عَلَى غَيْرِهَا فَلَا بَأْسَ بِإِمْسَاكِهَا»
 از امام صادق علیه السلام سوال شد که مردی اخذ از همسر خودش شده و توان مقاربت با همسرش را ندارد حضرت فرمودند اگر قدرت بر مقاربت زن خودش و غیر این زن را ندارد حق ندارد او را نگه دارد مگر زن راضی باشد و اگر قادر به مقاربت زنان دیگر است می تواند این زن را نگه دارد.
 در این که رقیه و اخذه که در کلام صاحب جواهر بود چیست صحاح می فرماید« التاخیذ سحر او رقیة لاتستطیع الرجل معها من اتیان امراته» تاخیذ نوعی از سحر است که اگر کسی مبتلی به آن شد قدرت بر مقاربت را ندارد.
 لسان العرب هم در ج 1 ص 84 می فرمایند: «و التاخیذ ان تحتال المرأة بحیل فی منع زوجها من جماع غیرها و ذلک نوع من السحر»
 تاخیذ نوعی از سحر است که بعضی از زنها کاری می کنند که مرد با غیر این زن نتواند مقاربت کند.
 نتیجه این که عنیه ممکن است منشاش مرض باشد یا سحری باشد که توسط زن یا غیر او انجام می شود.