درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب النکاح

90/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: فقه الحدیث روایات باب جنون
 فقه الحدیث روایات:
 1- روایاتی که مشتقات رد در آنها اخذ شده بود همه درباره عیوب زن بود فقط صحیحه حلبی جمله ای عام داشت که اگر مجهول بخوانیم عیبوب مرد را هم شامل می شود.
 و روایت علی بن حمزه و مرسله محمد بن علی بن الحسین که با نزع و تفریق آمده بود در مورد عیوب مرد بود.
 2- جنون در این روایات قبلا ریشه یابی لغوی شد هم از حیث منشا که ریشه لغوی آن چه بود و تفسیر آن هم گذشت.
 3- کلمه رد لغة به معنای صرف و ارجاع است. المنجد می گوید:
 « ردّه عن كذا: ای صرفه، أرجعه ، ردّه الي بيته: أرجعه »
 رد یا معنای منصرف کردن می باشد یا به معنای برگرداندن می باشد.
 و مستفاد از روایت ابی عبیده که فرمود «فانها ترد الی اهلها من غیرطلاق» فهمیده می شود که طلاق هم یکی از طرق رد و ارجاع است و رد منحصر به طلاق نیست کما اینکه منحصر به غیر طلاق هم نیست.
 4- در روایت جلبی آمده بود «لاترد» و جواهر ج30 ص319 «لایُرد» نقل کرد فرق بین دو نقل این است که طبق نقل وسائل باید فعل یقینا مجهول باشد که به زن برگردد زیرا رد فعل مرد است. و اگر طبق نقل جواهر باشد ذو احتمالین است معلوم و مجهول مانند یرد که ذیل روایت ذکر شده و ذو احتمالین می باشد که اگر معلوم باشد یک جواب کلی و مستقل می باشد چه عیب زن باشد و چه عیب مرد اما اگر معلوم باشد جواب مربوط به سوال می باشد و فقط عیوب زن را شامل می شود.
 در این رابطه محقق کرکی در جامع المقاصد، ج 13، ص 221 در باره جمله «انما یرد النکاح من البرص...» می فرمایند:
 «لیس من الفاظ العموم فتختص الروایة لغیر المتجدد»
 جمله یرد از الفاظ عموم نیست چه معلوم بخوانیم چه مجهول لذا شامل عبوب بعد از عقد نمی شود و فقط عیوب قبل از عقد را شامل می شود.
 5- جمله «ما لم یقع علیها» که در روایت عبدالرحمن بن ابی عبدالله بود دو احتمال دارد:
  1. کنایه از علم و اطلاع باشد. یعنی چنانچه توجه و اطلاعی از عیب نداشته می تواند رد کند.
  2. کنایه از مقاربت و دخول است. یعنی رد زن در صورتی جایز است که مقاربت نکرده باشد. که البته احتمال دوم شاید قوی تر باشد.
 6- تفریق که در روایت محمد بن علی بود، برای تفریق بین زن و مرد در بحث خیار طرقی است. از جمله این طرق بوسیله طلاق است. این طریق از این روایت استفاده می شود:
 وسائل، ج 21، ص 292: «کتبت الی ابی الحسن ع: َ وَ أَحَبَّ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ ابْنَتِهِ وَ أَبَى الْخَتَنُ ذَلِكَ وَ لَمْ يُجِبْ إِلَى طَلَاقٍ»
 کسی دخترش را عروس کرده و می خواهد بین دخترش و داماد جدایی باندازد ولی داماد قبول نکرد و حاضر به طلاق نشد
 در این روایت امام تفریق را حمل بر طلاق نموده اند پس معلوم می شود که یکی از راههای تفریق طلاق می باشد.
 7- در روایت رفاعه بعد از ذکر چهار عیب فرمود اما نسبت به غیر این عیوب زن رد نمی شود«و ما سوی ذلک فلا»
 اما در روایت ابی عبیده حضرت عیب افضاء و زمینگیر بودن زن را هم از عیوب زن شمردند در حالیکه این دو عیب داخل در عموم عبارت «و ما سوی ذلک فلا»در روایت رفاعه می باشند آیا بین این دو روایت تنافی وجود دارد یا نه؟