درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

96/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی

پیوند با کسی که با خدا پیوند دارد (2)

و لَا [تَبتَلِيَنّي] مُفارَقَةِ مَنِ اجتَمَعَ إلَيك‌.[1]

در تبیین این فراز به این نکته اشاره شد که دوستی و پیوند با کسانی که با خدای سبحان پیوند دارند، یکی از راهکارهای مهم برای مصون ماندن از انجام کاری بر خلاف محبت خداست.

نکته‌ای که می‌توان از این فراز برداشت نمود این است که دوستی‌ها و رفاقت‌ها باید برای خدا باشد. در روایات اهل‌بیت (علیهم السّلام)، بر این نکته به صورت ویژه تأکید شده که انسان باید برای خدا با دیگران دوستی و برادری کند.

در روایت عجیبی که در تحف العقول از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده، ارزش برادری برای خدا این چنین بیان شده است:

مَنِ‌ استَفادَ أخا فِي اللّهِ عَلى إيمانٍ بِاللّهِ، و وَفاءٍ بِإِخائِهِ طَلَبا لِمَرضاةِ اللّهِ فَقَد استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّهِ، و أمانا مِن عَذابِ اللّهِ، و حُجَّةً يُفلِجُ بِها يَومَ القِيامَةِ، و عِزّا باقِيا، و ذِكرا نامِيا؛ لِأَنَّ المُؤمِنَ مِنَ اللّهِ عز و جل لا مَوصولٌ و لا مَفصولٌ. قيلَ لَهُ عليه السلام: ما مَعنى لا مَفصولٌ و لا مَوصولٌ؟ قالَ: لا مَوصولٌ بِهِ أنَّهُ هُوَ، و لا مَفصولٌ مِنهُ أنَّهُ مِن غَيرِهِ.[2]

هر كه براى خدا ـ بر پايه ايمان به خدا و وفادارى به برادرى‌اش و به قصد جلب خشنودى خدا ـ، برادرى به دست آورد، همانا پرتوى از نور خدا، و امانى از عذاب خدا، و حجّتى كه در روز قيامت با آن پيروز گردد، و عزّتى پايدار، و آوازه‌ای نامى فزاينده، به دست آورده است، زيرا مؤمن نسبت به خداوند عز و جل نه پيوسته است و نه گسسته. از ايشان پرسيدند: معناى نه پيوسته است و نه گسسته، چيست؟ فرمود: [چندان] به او پيوسته نيست، تا خودِ او باشد و از او [چندان] گسسته نيست، تا از غیر او باشد.

بهرمندی از فضیلت‌هایی که در این روایت برای برادری خدایی بیان شد، شرط مهمی دارد و آن این است که بر اساس ایمان و وفاداری و خالصانه برای رضای خدا باشد. پس معلوم می‌شود، داشتن چنین دوست و برادری برای هر مسلمانی نیست، بلکه برای کسانی است که در سطح بالایی از ایمان و معرفت هستند، لذا در روایتی که در جلسه قبل خواندیم، سفارش شده بود که انسان به دنبال چنین برادری باشد، حتی اگر براى یافتن او در اعماق زمين فرو رود یا عمر خود را در اين راه صرف كند.

بحث فقهی

موضوع: حکم طواف نساء در عمره تمتع

یادآوری

بحث ما از مباحث مقدماتی حج گذشت و از اینجا وارد مباحث مناسک حج می‌شویم.

صورت حج تمتع

حضرت امام (رحمة الله علیه) در این فصل به تبع صاحب عروة، ابتدا به صورت فشرده و اجمالی یک دور اعمال حج را بیان می‌کنند، سپس به صورت مفصل در مورد هر یک از اعمال، بحث می‌کنند.

قبل از اینکه متن تحریر را بخوانیم، بیتی را می‌خوانیم که مرحوم شیخ بهایی در آن، همه مناسک حج را به صورت اختصاری بیان کرده است. این بیت که در حفظ مناسک حج، خصوصا برای روحانیون کاروان‌ها کمک می‌کند، چنین است:

«اطرست» اشاره به اعمال عمره تمتع دارد به این صورت که:

(الف) یعنی «احرام»؛

(ط) یعنی «طواف»؛

(ر) یعنی «رکعتین طواف»؛

(س) یعنی «سعی بین صفا و مروه»؛

و (ت) یعنی «تقصیر».

«اَوو، اِر، نَحَط، رَس طرمر» هم اشاره به اعمال حج تمتع است، به این صورت که:

(الف) یعنی «اِحرام»؛

(و) یعنی «وقوف به عرفات»؛

(و) یعنی «وقوف به مشعر»؛

(الف) یعنی«افاضة از مشعر به منا»؛

(ر) یعنی «رمی جمره عقبه»؛

(ن) یعنی «نحر»؛

(ح) یعنی «حلق»؛

(ط) یعنی «طواف زیارت»؛

(ر) یعنی «رکعتین طواف»؛

(س) یعنی «سعی بین صفا و مروه»؛

(ط) یعنی «طواف نساء»؛

(ر) یعنی «رکعتین طواف نساء»؛

(م) یعنی «مَبیت به منا»؛

(ر) نیز یعنی «رمی جمرات».

حضرت امام ابتدا اعمال عمره تمتع را چنین بیان می‌نمایند:

القول في صورة حج التمتع إجمالا‌ و هي أن يحرم في أشهر الحج من إحدى المواقيت بالعمرة المتمتع بها إلى الحج، ثم يدخل مكة المعظمة فيطوف بالبيت سبعا، و يصلي عند مقام إبراهيم (ع) ركعتين، ثم يسعى بين الصفا و المروة سبعا، ثم يطوف للنساء احتياطا سبعا ثم ركعتين له، و إن كان الأقوى عدم وجوب طواف النساء و صلاته، ثم يقصر فيحل عليه كل ما حرم عليه بالإحرام، و هذه صورة عمرة التمتع التي هي أحد جزئي حجه.

گفتارى درباره صورت فشرده حج تمتّع‌ و آن، اين است كه در ماه‌هاى حج از يكى از ميقات‌ها براى عمره تمتع، احرام مى‌بندد، سپس داخل مكه معظمه شده و هفت دور بيت را طواف مى‌نمايد، و نزد مقام ابراهيم (عليه السّلام) دو ركعت نماز مى‌گزارد، سپس هفت مرتبه بين صفا و مروه سعى مى‌نمايد، سپس احتياطا هفت دور طواف نساء به جا مى‌آورد، پس از آن دو ركعت نماز طواف نساء مى‌خواند؛ اگر چه اقوى آن است كه طواف نساء و نماز آن واجب نيست. سپس تقصير مى‌كند و پس از آن چيزهايى كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود، حلال مى‌شود و اين صورت عمره تمتع است كه يكى از دو جزء حجش مى‌باشد.

سپس اعمال حج تمتع را اینگونه بیان می‌کنند:

ثم ينشئ إحراما للحج من مكة المعظمة في وقت يعلم أنه يدرك الوقوف بعرفة، و الأفضل إيقاعه يوم التروية بعد صلاة الظهر، ثم يخرج الى عرفات فيقف بها من زوال يوم عرفة الى غروبه، ثم يفيض منها و يمضي إلى المشعر فيبيت فيه و يقف به بعد طلوع الفجر من يوم النحر الى طلوع الشمس منه، ثم يمضي إلى منى لإعمال يوم النحر، فيرمي جمرة العقبة، ثم ينحر أو يذبح هديه، ثم يحلق إن كان صرورة على الأحوط، و يتخير غيره بينه و بين التقصير، و يتعين على النساء التقصير، فيحل بعد التقصير من كل شي‌ء إلا النساء و الطيب، و الأحوط اجتناب الصيد أيضا، و إن كان الأقوى عدم حرمته عليه من حيث الإحرام، نعم يحرم عليه لحرمة الحرم، ثم يأتي إلى مكة ليومه‌ إن شاء، فيطوف طواف الحج و يصلي ركعتيه و يسعى سعيه، فيحل له الطيب، ثم يطوف طواف النساء و يصلي ركعتيه فتحل له النساء، ثم يعود إلى منى لرمي الجمار فيبيت بها ليالي التشريق، و هي الحادية عشرة و الثانية عشرة و الثالث عشرة، و بيتوتة الثالث عشرة إنما هي في بعض الصور كما يأتي، و يرمي في أيامها الجمار الثلاث، و لو شاء لا يأتي إلى مكة ليومه بل يقيم بمنى حتى يرمي جماره الثلاث يوم الحادي عشر، و مثله يوم الثاني عشر، ثم ينفر بعد الزوال لو كان قد اتقى النساء و الصيد، و إن أقام إلى النفر الثاني و هو الثالثة عشر و لو قبل الزوال لكن بعد الرمي جاز أيضا، ثم عاد إلى مكة للطوافين و السعي، و الأصح الاجتزاء بالطواف و السعي تمام ذي الحجة، و الأفضل الأحوط أن يمضي إلى مكة يوم النحر، بل لا ينبغي التأخير لغده فضلا عن أيام التشريق إلا لعذر.[3]

سپس در مكه براى حج در وقتى كه مى‌داند به وقوف عرفه مى‌رسد، احرام مى‌بندد و افضل آن است كه اين احرام را در روز «ترويه» [هشتم ذی‌الحجة] بعد از نماز ظهر قرار دهد. پس از آن به عرفات مى‌رود و در آنجا از ظهر روز عرفه تا غروبش به عنوان «وقوف» مى‌ماند، سپس از عرفات كوچ مى‌كند و به مشعر مى‌رود و در مشعر بيتوته مى‌كند و در روز «عيد قربان» بعد از طلوع سپيده تا طلوع آفتاب در مشعر وقوف مى‌كند سپس براى انجام اعمال روز عيد به منى مى‌رود، پس جمره عقبه را رمى مى‌كند، سپس قربانيش را [اگر شتر باشد] نحر يا [اگر گاو یا گوسفند باشد] ذبح مى‌نمايد، سپس اگر بار اولش است، بنا بر احتياط، سرش را مى‌تراشد، ولى اگر بار اولش نیست، بين تراشيدن سر و تقصير كردن مخير است، و بر زنها لازم است تقصير نمايند. و بعد از تقصير همه چيز به جز زنان و بوى خوش، بر او حلال مى‌شود و احتياط آن است كه از صيد هم اجتناب نمايد، اگر چه اقوى آن است كه از جهت احرام بر او حرام نباشد؛ بلى به خاطر احترام حرم، بر او حرام مى‌باشد. سپس اگر بخواهد همان روز عيد به مكه مى‌آيد و طواف حج به جا مى‌آورد و دو ركعت نماز طواف را مى‌خواند، و سعى حج را انجام مى‌دهد، پس از آن بوى خوش بر او حلال مى‌شود، سپس طواف نساء را به جا مى‌آورد و دو ركعت نماز طواف‌ نساء را مى‌خواند و در نتيجه زنان نیز بر او حلال مى‌شوند. پس از آن براى رمى جمرات به منى بر مى‌گردد و در شب‌هاى «تشريق» كه شب يازدهم و دوازدهم و سيزدهم باشد در منى شبش را مى‌گذراند ـ و (البته) بيتوته شب سيزدهم فقط در بعضى از مواقع است كه مى‌آيد ـ و در روزهاى اين شبها جمرات سه‌گانه را رمى مى‌نمايد.

و اگر بخواهد: روز عيد به مكه نمى‌رود؛ بلكه در منى مى‌ماند تا سه جمره را روز يازدهم و نيز در روز دوازدهم رمى نمايد، سپس اگر از زنان و صيد پرهيز داشته، بعد از ظهر روز دوازدهم از منى كوچ مى‌كند. و اگر در منى تا كوچ دوم كه روز سيزدهم است و لو قبل از ظهر ليكن بعد از رمى جمرات بماند هم جايز است، سپس براى دو طواف (حج و نساء) و سعى به مكه بر مى‌گردد و قول صحيح‌تر آن است كه به طواف و سعى تا آخر ذيحجه اكتفاء مى‌شود، و فضيلت بيشتر و احتياط آن است كه روز عيد به مكه برود؛ بلكه سزاوار نيست كه به فردايش تأخير اندازد تا چه رسد به اينكه از ايام تشريق تأخير اندازد مگر آنكه به خاطر عذرى باشد.

هر یک از این مناسک، جزئیاتی دارد که هر کدام به صورت مستقل خواهد آمد، اما در اینجا درباره انجام طوافت نساء در عمره تمتع، بحث شده که به آن می‌پردازیم.

وجوب یا عدم وجوب طواف نساء در عمره تمتع

در اینکه طواف نساء و نماز آن در عمره تمتع نیز مانند عمره مفرده واجب است یا نه، اختلاف نظر است، حضرت امام و صاحب عروة آن را احتیاط مستحب دانستند و در ادامه، حضرت امام عدم وجوب آن را اقوا و صاحب عروة نیز آن را اصح دانستند؛[4] ولی آیت الله خویی در حاشیه عروة این احتیاط را ضعیف دانسته‌اند، البته فرموده‌اند: اشکالی ندارد که آن را رجاءاً انجام دهند.[5]

مشهور فقها قائل هستند که در حج تمتع، طواف نساء لازم نیست. عبارت الخلاف و جواهر را به عنوان نمونه‌ای از قول قدما و متأخرین می‌خوانیم.

شیخ طوسی در مسئله 144 کتاب الحج می‌نویسد:

أفعال العمرة خمسة: الإحرام، و التلبية، و الطواف، و السعي بين الصفا و المروة، و التقصير. و ان حلق جاز، و التقصير أفضل، و بعد الحج الحلق أفضل. و قال الشافعي: أربعة، في أحد قوليه: الإحرام، و الطواف، و السعي، و الحلق أو التقصير و الحلق أفضل. و في القول الآخر: ثلاثة، و الحلق أو التقصير ليس فيها، و إنما هو إطلاق محظور. دليلنا: إجماع الفرقة، و طريقة الاحتياط، لأنه إذا فعل ما قلناه فقد أتى بكمال العمرة بلا خلاف، و ان لم يفعل ففيه الخلاف.[6]

کارهای عمره [تمتع] پنج تا است: احرام، تلبیه، طواف [و نماز طواف]، سعی بین صفا و مروه، و تقصیر، هر چند در اینجا تراشیدن سر نیز جایز است؛ ولی تقصیر افضل است، اما بعد از انجام حج، تراشیدن سر افضل است. شافعی در یکی از دو قولش گفته: «افعال عمره، چهار تا است: احرام، طواف، سعی، و حلق یا تقصیر که حلق افضل است» و در قول دیگر گفته: «سه تا است و حلق یا تقصیر در عمره لازم نیست»، در حالی که اگر بدون حلق یا تقصیر اعمال را رها کند، به مشکل بر می‌خورد. دلیل ما اجماع اصحاب و موافق بودن با احتیاط است، زیرا اگر طبق آنچه گفتیم، انجام دهد، بدون شک عمره را به صورت کامل انجام داده است؛ ولی اگر چنین نکند، [در اینکه به صورت کامل انجام داده یا نه،] اختلاف خواهد بود.

بنا بر این، شیخ طوسی طواف و نماز نساء را جزء اعمال عمره تمتع ندانست.

صاحب جواهر نیز در این باره می‌نویسد:

نعم هو واجب فيها بجميع أنواعها دون المتمتع بها فإنه لا يجب فيها بلا خلاف محقق أجده فيه، و إن حكاه في اللمعة عن بعض الأصحاب، و أسنده في الدروس الى النقل، لكن لم يعين القائل و لا ظفرنا به و لا احد ادعاه سواه، بل في المنتهى: «لا أعرف فيه خلافا»، بل عن بعض الإجماع على عدم الوجوب‌.[7]

طواف نساء در همه انواع عمره واجب است، مگر در عمره تمتع که در آن واجب نیست، هیچ قول مخالف ثابت شده‌ای که در آن بیابم نیز وجود ندارد، اگر چه در اللمعة از برخی از اصحاب این قول مخالف حکایت شده و حکایتش نیز به الدروس اسناد داده شده است؛ ولی قائل آن مشخص نیست و ما به آن دست نیافتیم و کسی غیر از ایشان نیز آن را ادعا نکرده است؛ بلکه در المنتهی آمده که نظر مخالفی در این مسئله نمی‌شناسم، حتی برخی بر عدم وجوب آن ادعای اجماع کرده‌اند.

طبق آنچه در پاورقی آمده، در مفاتیح الشرائع[8] و ریاض المسائل[9] بر این مسئله ادعای اجماع شده است.

دلیل عدم وجوب

بنابراین از نظر شهرت، در عدم وجوب طواف نساء شکی نیست؛ دلیل آن نیز دو دسته از روایات است که بر این مدعا دلالت دارند.

دسته اول

دسته اول احادیثی است که تصریح می‌کنند که طواف نساء در عمره تمتع واجب نیست. این روایات در باب 82 از «ابواب الطواف» آمده است. عنوان باب چنین است:

بَابُ وُجُوبِ طَوَافِ النِّسَاءِ فِي الْحَجِّ مُطْلَقاً وَ فِي الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ دُونَ عُمْرَةِ التَّمَتُّعِ.[10]

باب وجوب طواف نساء در حج مطلقا و در عمره مفرده نه عمره تمتع.

در این باب، ده روایت نقل شده که به دو مورد آن اکتفا می‌کنیم.

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: كَتَبَ أَبُو الْقَاسِمِ مُخَلَّدُ بْنُ مُوسَى الرَّازِيُّ إِلَى الرَّجُلِ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ هَلْ عَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ وَ الْعُمْرَةِ الَّتِي يُتَمَتَّعُ بِهَا إِلَى الْحَجِّ فَكَتَبَ أَمَّا الْعُمْرَةُ الْمَبْتُولَةُ فَعَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ وَ أَمَّا الَّتِي يُتَمَتَّعُ بِهَا إِلَى الْحَجِّ فَلَيْسَ عَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ.[11]

«محمد بن عیسی» در این روایت صحیحه می‌گوید:

«ابوالقاسم مخلد بن موسی الرازی» به آقا [امام هادی (علیه السّلام)] نامه نوشت و از ایشان درباره عمره مفرده پرسید که آیا بر کسی که آن را انجام می‌دهد، طواف نساء واجب است، همچنین در عمره تمتع؟ در پاسخ نوشت: در عمره مفرده بر کسی که آن را انجام می‌دهد، طواف نساء واجب است، اما در عمره تمتع، بر کسی که آن را انجام می‌دهد، طواف نساء واجب نیست.

با اینکه نویسنده نامه، یعنی «ابوالقاسم مخلد بن موسی» مجهول است؛ ولی تقریبا همه آقایان روایت را صحیحه می‌دانند، زیرا «محمد بن عیسی» که از بزرگان است، خودش نامه را دیده و آن را روایت کرده است و ایشان خطّ امام (علیه السّلام) را می‌شناخته است، بله اگر چنین آمده بود: «... عن محمد بن عیسی عن ابوالقاسم مخلد بن موسی قال: کتبتُ...» روایت صحیحه نبود؛ ولی چنین نیست و «محمد بن عیسی» خودش مکاتبه را نقل کرده است، پس روایت صحیحه است.

روایت دوم

این روایت، روایت ششم این باب است، می‌فرماید:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: سَأَلَهُ أَبُو حَرْثٍ عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَطَافَ وَ سَعَى وَ قَصَّرَ هَلْ عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ قَالَ لَا إِنَّمَا طَوَافُ النِّسَاءِ بَعْدَ الرُّجُوعِ مِنْ مِنًى.[12]

«صفوان بن یحیی» در این روایت صحیحه می‌گوید:

«ابو حرث» از ایشان [امام صادق (علیه السّلام)] درباره شخصی پرسید که عمره تمتع به جا آورده و طواف و سعی و تقصیر را انجام داده است، آیا باید طواف نساء هم انجام دهد؟ فرمود: نه، طواف نساء بعد از برگشتن از منا است.

این روایات و روایات مشابه، تصریح دارند که طواف نساء در عمره تمتع واجب نیست.

دسته دوم

دسته دوم، روایاتی است که چگونگی انجام عمره تمتع را بیان کرده‌اند و در آنها به طواف نساء اشاره‌ای نشده است. برخی از این روایات چنین است:

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثِ السَّعْيِ قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ.[13]

در این روایت صحیحه، «معاویة بن عمار» ضمن حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) درباره سعی [بین صفا و مروه] فرمود:

سپس از موى اطراف سر و ريش خود بزن و مقدارى از سبيلت را بچين و ناخن‌هايت را بگير و مقدارى را براى حجّ خود، نگاه دار. چون چنين كردى، از احرام بيرون آمده‌اى، از هرچه كه از آن، احرام بسته بودى.

روایت دوم

این روایت، روایت سوم این باب است، می‌فرماید:

وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثُمَّ ائْتِ مَنْزِلَكَ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ وَ حَلَّ لَكَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ.[14]

«عمر بن یزید» در این روایت صحیحه از امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده که فرمود:

... سپس به خانه‌ات بیا و مقداری از موی [سر] خود را کوتاه کن تا همه چیز[هایی که با احرام بر تو حرام شده بود] برایت حلال شود.

روایت سوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع كَيْفَ أَتَمَتَّعُ قَالَ تَأْتِي الْوَقْتَ فَتُلَبِّي بِالْحَجِّ فَإِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ طُفْتَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ وَ سَعَيْتَ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَصَّرْتَ وَ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ لَيْسَ لَكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى تَحُجَّ.[15]

«زرارة» در این روایت صحیحه می‌گوید:

به امام باقر (علیه السّلام) عرض کردم: چگونه عمره تمتع به جا آورم؟ فرمود: می‌روی به میقات و برای حج لبیک می‌گویی و هنگامی که وارد مکه شدی، خانه [خدا] را طواف می‌کنی و دو رکعت نماز پشت مقام [ابراهیم (علیه السّلام)] می‌خوانی و بین صفا و مروة سعی می‌کنی و تقصیر می‌کنی تا هر چیزی [که به واسطه احرام بر تو حرام شده بود] برایت حلال شود و تو نمی‌توانی از مکه خارج شوی، مگر آنکه حج تمتع را نیز به جا آوری.

در این روایات نیز با اینکه تک تک اعمال عمره تمتع بیان شده؛ ولی به طواف نساء و نماز آن اشاره نشده است، پس معلوم می‌شود، طواف نساء جزء اعمال عمره تمتع نیست یا لا اقلّ جزء اعمال واجب آن نیست.

دلیل وجوب

در مقابل این روایات، یک روایت داریم که حلال شدن نساء را که با احرام، حرام شده بود، مشروط به انجام طواف و نماز نساء کرده است. این روایت، روایت هفتم از همان باب 82 «ابواب الطواف» است که در دیگر روایاتش تصریح به عدم وجوب طواف نساء در عمره تمتع شده بود. متن آن چنین است:

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ حَفْصٍ الْمَرْوَزِيِّ عَنِ الْفَقِيهِ ع قَالَ: إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ فَدَخَلَ مَكَّةَ مُتَمَتِّعاً فَطَافَ بِالْبَيْتِ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ ع وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ قَصَّرَ فَقَدْ حَلَّ لَهُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مَا خَلَا النِّسَاءَ لِأَنَّ عَلَيْهِ لِتَحِلَّةِ النِّسَاءِ طَوَافاً وَ صَلَاةً.[16]

«سلیمان بن حفص المروزی» از فقیه که در اینجا لقب امام هادی (علیه السّلام) است، نقل می‌کند که فرمود:

هنگامی که شخص، حج انجام دهد و برای انجام عمره تمتع وارد مکه شود و خانه [خدا] را طواف کند و دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم (علیه السّلام) بخواند و بین صفا و مروة سعی کند و تقصیر کند، هر چیزی [که با احرام بر او حرام شده بود] برایش حلال می‌شود، غیر از زن‌ها، چرا که برای حلال شدن زن‌ها باید یک طواف و نماز طواف دیگر به جا آورد.

اما این روایت، هم مشکل سندی دارد، هم دلالی که توضیح آن در جلسه آینده خواهد آمد.

غفر الله لنا و لکم ان شاء الله


[1] . الصحيفة السجّاديّة، دعای 20.
[2] . تحف العقول، ابن شعبه حرانی (650 ق) ص: 295.
[3] . تحرير الوسيلة، امام خمینی (1409 ق)، ج‌1، ص: 405.‌.
[4] . العروة الوثقى (المحشى)، سید کاظم یزدی (1337 ق)، ج‌4، ص: 609.
[5] . ر. ک: العروة الوثقى (المحشى)، سید کاظم یزدی (1337 ق)، ج‌4، ص: 609، حاشیه شماره یک.
[6] . الخلاف، شیخ طوسی (460 ق) ج‌2، ص: 330.
[7] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، محمد حسن نجفی (1266 ق) ج‌19، ص: 407.
[8] . ر. ک: مفاتيح الشرائع، فیض کاشانی (1091 ق) ج‌1، ص: 364‌.
[9] . ر. ک: ریاض المسائل، حائری طباطبائی (1231 ق) ج7، ص: 109.
[10] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 442 (ط آل‌البیت).
[11] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 442، ابواب الطواف، ب82، ح1 (ط آل‌البیت).
[12] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 444، ابواب الطواف، ب82، ح6 (ط آل‌البیت).
[13] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 505، ابواب التقصیر، ب1، ح1 (ط آل‌البیت).
[14] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 506، ابواب التقصیر، ب1، ح3 (ط آل‌البیت).
[15] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج‌12، ص: 352، ابواب الإحرام، ب22، ح3 (ط آل‌البیت).
[16] . وسائل الشيعة، شیخ حرّ عاملی (1104 ق)، ج13، ص: 444، ابواب الطواف، ب82، ح7 (ط آل‌البیت).