درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری-کتاب خمس

93/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی
توفیر نیت (2)
در دعای مکارم الاخلاق می‌‌خوانیم:
اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي.‏  [1]
یک معنای آن همان طور که قبلاً اشاره شد این است که انسان در همه کارهایی که انجام می‌دهد، قصد قربت کند. این معنا برای همه خصوصاً برای کسانی که در مسیر خدمت به مردم هستند، امکان‌پذیر هست، کسانی که در خدمت سیاسی، نظامی، فرهنگی هستند می‌توانند در همه کارهای‌شان قصد قربت داشته باشند.
در ضمن نصایح امیر مؤمنان علیه السلام به مالک اشتر آمده است:
وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ‌فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلُحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ [2]
امیر مؤمنان علیه السلام به مالک اشتر، می‌فرمایند کار هر روز را همان روز انجام بده، و تأخیر نیانداز؛ زیرا هر روزی را کاری ست، اگر کار امروز را برای فردا گذاشتی، کار فردا را هم باید برای پس فردا بگذاری، نظم در کارها داشته باش،‌در تقسیم‌بندی اوقات روزت بهترین و بیشترین و با فضیلت‌ترین وقت را برای خدا قرار بده، برای نماز، ذکر، عبادت؛ که اگر انسان این انس با خدا را نداشته باشد، کارهای دیگرش هم با مشکل و بن بست روبرو می‌شود؛ سپس جمله‌‌ای فرمودند که محل بحث ماست: «وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلُحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ»
هر چند که همه این اوقات، اگر نیت پاک و درست داشته باشی و مردم در امنیت و سلامت باشند، همه‌اش برای خدا می‌شود؛ یعنی کسی که کارمند است، فرماندار است، استاندار است، یا خدمت فرهنگی می‌کند مثل روحانیون که در خدمت فرهنگی و معارف دینی هستند؛ اگر نیت درست داشته باشند، همه‌اش برای خدا می‌شود. به قول فیض کاشانی می‌گوید: «چه بنشینم، چه برخیزم، قیامی لک،‌قعودی لک»؛ نشست و برخاست و همه حرکاتش برای خدا می‌شود.
در دعای زیبایی از امام زین العابدین علیه السلام می‌‌خوانیم:
وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتَّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِهَا جَزَاءَكَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيِّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ.[3]
خدایا! همه خاطرات، اندیشه‌‌ها، حرکت‌های فکری؛ همچنین حرکتی که دست و پا و چشم و گوش ما انجام می‌دهد؛ همچنین پلک زدن‌ها؛ همچنین آن چه بر زبانمان جاری می‌شود؛ همه اینها،‌همه‌حرکات و همه فعالیت‌های ما در جهت ثواب خودت قرار بده؛ و کاری کن همه زندگی‌من در جهت خواست تو باشد که هیچ ثوابی از من فوت نشود و هیچ سیئه‌ای در نامه عمل من نوشته نشود.
از خداوند منان می‌خواهیم که به ما توفیق بدهد که به این قله بلند نزدیک بشویم.
بحث فقهی
موضوع: حکم مخارج قبل از حصول ربح
یادآوری
گذشت که موضوع مسئله نوزدهم جایی است که فردی معادل هزینه‌‌های یک سال خود، پولی که مورد خمس نیست دارد، مثلاً هدیه یا ارث یا از سال‌‌های قبل است که خمسش را داده است و یا...؛ در سال جاری نیز درآمدها و ربح‌‌هایی کسب کرده است، حال موؤنه و هزینه‌‌های لازم زندگی را از کدام یک حساب کند؟ از مالی که خمس ندارد تا تمام درآمد امسال وی باقی بماند و مشمول خمس شود؟ یا از درآمد امسال خود تا پول کنار گذاشته‌‌اش به حال خود باقی بماند؟ و یا بین این دو توزیع کند؟ گذشت که سه احتمال و بلکه سه نظر و فتوا وجود دارد که به شکل خلاصه این چنین خواهد بود:
1. پرداخت موؤنه از مال پس انداز شده که خمس ندارد؛
2. پرداخت موؤنه از ربح سال؛
3. پرداخت موؤنه از هر دو (مال پس انداز شده و ربح سال).
همانطور که در متن مسئله آمد حضرت امام در گروه دوم قرار می‌‌گیرند، یعنی احتساب همه موؤنه از هر کدام از دو منبع مالی را خالی از اشکال می‌‌دانند اگر چه احتیاط استحبابی را در احتساب موؤنه از هر دو (توزیع)، می‌‌دانند.
صاحب عروة الوثقی در مسئله 64 از باب «ما یجب فیه الخمس» به این فرع اشاره کرده‌‌اند و فتوایشان تفاوتی با نظر امام ندارد:
يجوز إخراج المؤنة من الربح و إن كان عنده مال لا خمس فيه بأن لم يتعلّق به أو تعلّق و أخرجه فلا يجب إخراجها من ذلك بتمامها و لا التوزيع و إن كان الأحوط التوزيع، و أحوط منه إخراجها بتمامها من المال الّذي لا خمس فيه و لو كان عنده عبد أو جارية أو دار أو نحو ذلك ممّا لو لم يكن عنده كان من المؤنة‌لا يجوز احتساب قيمتها من المؤنة و أخذ مقدارها، بل يكون حاله حال من لم يحتج إليها أصلًا.[4]
ایشان پس از بیان جواز احتساب موؤنه از مال پس انداز شده به احتیاط در مسئله - توزیع بین این دو - اشاره می‌‌کند، اما به نکته بالاتری هم اشاره کرده‌‌اند و آن این که احتیاط بالاتر این است که همه موؤنه از پول پس انداز شده حساب شود سپس به فرعی مانند آنچه امام هم اشاره کرده‌‌اند می‌‌پردازد که اگر بخشی از موؤنه را کسی برای وی تقبل کند نمی‌‌تواند معادل آن از ربح سال خود کم کند.
مهم این است که ادله گروه اول یعنی کسانی که قائل به احتساب موؤنه از مال پس انداز شده هستند بررسی و تبیین شود. محقق اردبیلی چنین فتوایی دارد که اکنون به بررسی فتوا و دلیل ارائه شده وی می‌‌پردازیم.
نظر محقق اردبیلی
متن عبارت ایشان چنین است:
فلو كان عنده ما يمون به من الأموال التي تصرف في المؤنة عادة، فالظاهر عدم اعتبارها ممّا فيه الخمس، بل يجب الخمس من الكلّ، لأنه أحوط و لعموم أدلة الخمس و عدم وضوح صحّة دليل المؤنة، و ثبوت اعتبار المؤنة على تقدير الاحتياج بالإجماع و نفي الضرر و حمل الاخبار عليه، و لتبادر الاحتياج من (بعد المؤنة) الواقع في الخبر، و لأنه قد يؤل الى عدم الخمس في أموال كثيرة مع عدم الاحتياج الى صرفها أصلا مثل أرباح تجارات السلاطين و زراعاتهم و الأكابر من التجار و الزارع و هو مناف لحكمة شرع الخمس في الجملة.و يحتمل التقسيط، و لكنه غير مفهوم من الاخبار الّا أنّه أحوط بالنسبة إلى إخراجها من الأرباح بالكليّة. و بالجملة التقسيط ليس بمفهوم من الأخبار و ليس بأحوط، بل الأحوط و الأظهر اعتبارها كما قلناه و ان تبادر الى الذهن في أول الأمر اعتبارها من مال الخمس فتأمّل.[5]
ایشان برای وجوب پرداخت موؤنه از مال پس انداز شده این دلایل را برمی‌‌شمرند:
1. احتیاط؛ البته دیگران هم احتیاط استحبابی را قبول دارند؛
2. ادله وجوب خمس که به حال خود باقی است، در مقابل دلیل مخصص ما صحیحه نیست و همچنین اگر گفتیم که باید موؤنه فرد لحاظ شود، دلیل آن اجماع و نفی ضرر است و اخبار موجود در مسئله هم بر همین معنا حمل می‌‌شود؛
3. در دلیل مخصص آمده است «الخمس بعد الموؤنة»، آنچه از این عبارت متبادر به ذهن می‌‌شود آن است که مراد امام ع این بوده است که در صورت احتیاج فرد به موؤنه، بعد از احتساب موؤنه خمس حساب می‌‌شود؛ اما اگر احتیاجی در کار نباشد می‌‌شود همان دو فرعی که در تحریر الوسیلة و عروة الوثقی بدان اشاره شده بود (اگر همه یا بخشی از موؤنه را فردی تقبل کرده باشد...) و هر دو هم به وجوب خمس آن حکم داده بودند.
4. اگر در چنین مواردی ـ که فرد به دلیل دارایی‌‌های دیگر محتاج موؤنه نیست ـ اجازه دهیم موؤنه وی از ربح آن سال کم شود به معنای پولدارتر شدن اغنیا و ثروتمندان خواهد بود، افرادی که در عین بی نیازی نسبت به موؤنه سال شان باز هم موؤنه را از ربح امسالشان کم کرده‌‌ایم، و این با حکمت تشریع خمس سازگار نیست.
5. ممکن است تقسیط و توزیع موؤنه بر هر دو منبع مالی راهکاری خوب و موافق احتیاط به حساب آید اما اولاً در روایات از توزیع و تقسیط این چنینی اثری یافت نمی‌‌شود و ثانیاً توزیع نسبت به پرداخت همه موؤنه از ربح احوط است، اما احتیاط برتر و جامع‌‌تر آن است که همه موؤنه از پس انداز حساب شود.
اشکال بر نظر محقق اردبیلی
اشکالاتی بر فرمایش ایشان وارد است:
1. احتیاط در جایی است که دلیلی برای اقامه وجود نداشته باشد، اگر برای هر کدام از طرفین دلیلی اقامه شود دیگر جای احتیاط نخواهد بود؛
2. این که گفته شد روایاتی که به عنوان دلیلی مخصص «الخمس بعد الموؤنة» ارائه شده‌‌اند صحیحه نیستند، سخن درستی نیست، قبلاً گذشت که تعدادی از این روایات صحیحه بوده و مشکل سندی ندارند.
3. درباره پولدارتر شدن اغنیاء هم به نظر می‌‌رسد مغالطه شده است، فردی ثروت فراوانی دارد و خمس آن را هم پرداخته ـ که خمس آن هم کم نبوده است ـ حال به چه دلیلی دوباره باید خمس بدهد؟ وی به تکلیف پرداخت خمس عمل کرده است و اگر ثروتمند است این ارتباطی با حکمت تشریع خمس ندارد،.
به نظر می‌‌رسد فتوای محقق اردبیلی قابل دفاع نباشد و کس دیگری هم میان فقها یافت نشده است که قائل به وجوب پرداخت خمس از مال پس انداز شده باشد.
در طرف مقابل آیا توزیع لازم است یا مستحب؟ میتواند توزیع کند یا باید توزیع کند؟ از عبارت شهید ثانی برمی‌‌آید که قائل به لزوم توزیع بوده است[6]  اما به نظر می‌‌رسد توزیع لازم نباشد بلکه صرفا مستحب بوده و رجحان داشته باشد.
پس نظر حضرت امام مورد قبول ما هم قرار می‌‌گیرد.
مسئله بیستم: حکم مخارج قبل از حصول ربح
لو استقرض في ابتداء سنته لمئونته أو اشترى بعض ما يحتاج إليه في الذمه‌أو صرف بعض رأس المال فيها قبل حصول الربح يجوز له وضع مقداره من الربح‌ [7]
اگر براى مؤونه‌اش در اول سالش، قرض نمايد‌يا بعضى از چيزهاى مورد نيازش را به ذمّه بخرد يا قبل از پيدا شدن سود قسمتى از سرمايه را در مؤونه‌اش مصرف نمايد برايش جايز است به همان اندازه از سود كم كند (و خمس بقيه را بدهد)
این مسئله هم از مسائل مورد ابتلای جامعه است. اگر شخصی در ابتدای سال خمسی خود تا چندین ماه درآمدی نداشته باشد و برای گذران زندگی قرض کند یا خرید قسطی انجام دهد (ذمه خود را بدهکار کند) یا از اصل سرمایه و رأس المال خود برداشت کند، می‌‌تواند پس از کسب درآمد و سود، این هزینه‌‌ها را جبران نماید و به تعبیر دیگر به اندازه همین هزینه‌‌ها از درآمد وی کم می‌‌شود.
به تعبیر دیگر مثلاً وی پس از پایان سال خمسی، سال قبل سی میلیون موجودی‌‌اش بوده است و امسال هم در پایان سال خمسی سی میلیون موجودی‌‌اش بوده است، وی خمسی به گردن ندارد اگرچه چندین ماه اول درآمدی نداشته و ده میلیون قرض نموده یا از اصل سرمایه‌‌اش برداشته بوده و در ماه‌‌های پایانی علاوه بر هزینه‌‌های جاری ماهیانه ده میلیون سود کرده باشد.
فتوای صاحب عروة الوثقی هم همین است:
إذا استقرض من ابتداء سنته لمؤنته أو صرف بعض رأس المال فيها قبل حصول الربح يجوز له وضع مقداره من الربح.[8]
حضرات آیات گلپایگانی، خویی و سید عبدالهادی شیرازی در ذیل این مسئله حاشیه زده‌‌اند و به نظر می‌‌رسد خواسته‌‌اند بگویند این فرع بر مبنای کسانی است که سال را از شروع کسب و کار می‌‌دانند نه بر مبنای کسانی که سال را از ظهور ربح می‌‌دانند.
آیت الله گلپایگانی در این مسئله فتوای متفاوتی دارند و در حاشیه عروة الوثقی می‌‌نویسند:
هذا إذا أدّاهُ في سنة الربح و إلّا فالأحوط عدم احتسابه.[9]
ایشان معتقد است اگر استقراض در سنه ربح بوده باشد این فرع صحیح است و از سود کم می‌‌شود و الا احتیاط آن است که از سود کم نشود.
از آنجا که ایشان در مسئله 60 در تبیین سال خمسی معتقد است در تجارت و صنعت و مانند آن که ربح به تدریج حاصل می‌‌شود شروع سال با شروع کسب است و در زراعت و دامداری و ... که ربح به یکباره حاصل می‌‌شود شروع سال با ظهور ربح خواهد بود؛ حال برای گروه اول ممکن است که در سنه ربح ولی قبل از ربح قرض کرده باشند اما گروه دوم قرض شان بی شک خارج از سال ربح خواهد بود.
عبارت آیت الله سید عبدالهادی شیرازی چنین است:
إذا صرف من رأس المال في المؤنة قبل حصول الربح فلا يوضع مقداره على الأحوط.[10]
البته این دو فقیه از احتیاط سخن رانده‌‌اند ولی آیت الله خویی بالاتر از احتیاط و با اطمینان نوشته‌‌اند:
فيه منع نعم مئونة الربح تخرج منه بلا إشكال. (الخوئي). و في حاشية اخرى منه: فيه إشكال بل منع، نعم يستثني مقداره إذا كان بعد حصول الربح.[11]
به نظر می‌‌رسد این بزرگان به دلیل اختلاف مبنایی در مسئله شروع سال خمسی در اینجا فتوای متفاوتی داده-اند و اختلاف مبنایی است، یعنی صاحب عروة الوثقی سال خمسی را از شروع کسب می‌‌داند پس این فرع بر این مبنا صحیح است اما فقهایی که  سال خمسی را از ظهور ربح می‌‌دانند فتوای متفاوتی در مسئله داده‌‌اند.
به نظر ما این گونه نیست و اختلاف مبنایی فوق نمی‌‌تواند در مسئله ما تأثیر چندانی بگذارد، به تعبیر دیگر بر هر دو مبنا فتوا همین خواهد بود که در متن امام و صاحب عروة الوثقی آمده است چنانچه خود ما در سال خمسی قائل به شروع سال با ظهور ربح هستیم و در اینجا نیز همان فتوای امام و صاحب عروة الوثقی را می‌‌پذیریم. توضیح بیشتر آنکه چنین شخصی با خرید نسیه یا استقراض موؤنه خود را گذرانده است، پس وی در حال حاضر بدهکار است و ذمه‌‌اش مشغول. حال چه سال خمسی وی با کسب شروع شده باشد چه با ظهور ربح، وی در حال حاضر بدهکار است و این بدهی جزء موؤنه وی حساب می‌‌شود؛ به تعبیر دیگر درست است که سال خمسی وی از ظهور ربح شروع شده و استقراض قبل از آن صورت گرفته است اما سال خمسی وی با ظهور ربح در حالی شروع شده است که وی ذمه‌‌ای مشغول داشته است و این بدهی از موؤنه این سال حساب می‌‌شود، وی در سنه ربح قرض نکرده است اما در سنه ربح بدهکار است.
بنابراین به نظر می‌رسد چه مبنا ظهور ربح باشد، چه شروع اکتساب، فرق نمی‌کند، فتوا همان است که حضرت امام می‌فرماید این هزینه‌‌های انجام شده از ربح کم می‌‌شود.
مسئله بیست و یکم: آیا بدهی از مؤونه است؟
متن مسئله این است:
الدين الحاصل قهرا مثل قيم المتلفات و أروش الجنايات و يلحق بها النذور و الكفارات يكون أداؤه في كل سنة من مئونة تلك السنة فيوضع من فوائدها و أرباحها كسائر المؤن، و كذا الحاصل بالاستقراض و النسيئة و غير ذلك إن كان لأجل مئونة السنوات السابقه إذا أدّاه في سنة الربح، فإنه من المئونة على الأقوى خصوصا إذا كانت تلك السنه وقت أدائه، و أما الدين الحاصل من الاستقراض عن ولي الأمر من مال الخمس المعبّر عنه ب‍«دستگردان» فلا يعدّ من المئونة حتى لو أداه في سنه الربح، أو كان زمان أدائه في تلك السنة و أدّاه، بل يجب تخميس الجميع ثم أداؤه من المخمس، أو أداؤه و احتسابه حين أداء الخمس و ردّ خمسه‌ [12]
بدهى كه بطور قهرى پيدا مى‌شود ‌مانند قيمت چيزهايى كه تلف نموده و ارش جنايات. ـ و نذرها و كفّارات هم ملحق به آنها مى‌باشد ـ اداى آن در هر سال از مؤونه ی همان سال مى‌باشد؛ پس مانند ساير مخارج، از فوايد و منافع آن سال كم مى‌شود، و هم چنين است بدهى كه با قرض گرفتن و نسيه خريدن و غير اينها جهت مؤونه ی سالهاى قبل، پيدا شده است، در صورتى كه آن را در سال ربح پرداخت نمايد. و امّا بدهى كه از طريق قرض كردن از ولىّ امر از مال خمس، كه از آن به دستگردان تعبير مى‌شود حاصل شود از مؤونه حساب نمى‌شود اگر چه در سال ربح آن را بپردازد يا زمان اداى آن در همان سال باشد و بپردازد، بلكه واجب است خمس همه ی ربح را محاسبه سپس آن بدهى را از مخمّس اداء نمايد يا آن بدهى را پرداخت كند و در وقت اداى خمس (ربح) آن بدهى را نيز به حساب بياورد و خمس آن را ردّ كند.
درباره دین و بدهی مسئله واضح است، بدهی که خارج از شأن فرد نباشد، چه قهری باشد چه اختیاری، از موؤنه وی حساب می‌‌شود؛ تنها یک دین و بدهکاری استثناء نمی‌‌شود و جزء موؤنه وی حساب نمی‌‌شود و آن هم بدهی و دینی است که به ولیّ امر بابت خمس بدهکار است (آنچه امروز به دستگردان معروف است). اجازه ولیّ امر برای تأخیر در پرداخت خمس باعث نمی‌‌شود که این دین و بدهی موؤنه وی حساب شود و هنگام پرداخت از سود سال کم شود.
درباره دلیل این مسئله در جلسه بعد بحث خواهیم کرد.


[1]الصحيفة السجادية، ص128، الدعاء20.
[2]نهج البلاغة، محمد الدشتي، ج1، ص299 نامه 53.
[3]صحیفه سجادیه، دعای نهم.
[4] العروة الوثقى (المحشى)، طباطبایی یزدی، ج4، ص287، ط ج.
[5]مجمع الفائدة و البرهان في شرح إرشاد الأذهان، محقق اردبیلی، ج4، ص318.
[6] مسالك الأفهام إلى تنقيح شرائع الإسلام، شهید ثانی، ج1، ص465.
[7]تحرير الوسيلة، امام خمینی، ج1، ص360.
[8]العروة الوثقى (المحشى)، طباطبایی یزدی، ج‌4، ص288، ط ج.
[9]العروة الوثقى (المحشى)، طباطبایی یزدی، ج‌4، ص288، حاشیه1، ط ج.
[10]العروة الوثقى (المحشى)، طباطبایی یزدی، ج‌4، ص288، حاشیه2، ط ج.
[11] العروة الوثقى (المحشى)، طباطبایی یزدی، ج‌4، ص288، حاشیه3، ط ج.
[12]تحرير الوسيلة، امام خمینی، ج1، ص360.