درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - کتاب الخمس

92/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث اخلاقی
 عن مولانا أمیرالمؤمنین (ع) أنّه قال: َ قَدْ جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ سُبْحَانَهُ‏ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ- اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا[1]ً فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً اسْتَقْبَلَ تَوْبَتَهُ وَ اسْتَقَالَ خَطِيئَتَهُ وَ بَادَرَ مَنِيَّتَه[2]
از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که ‌فرمودند: خداوند سبحان، استغفار را سبب سرازیر شدن رزق و روزی و مهربانی با خلق قرار داده است.
  از منظر این روایت، استغفار و طلب مغفرت الهی، در نظام آفرینش یکی از اسباب گشایش روزی و از موجبات رسیدن به رحمت خاصّه الهی است.
یکی از قوانین حاکم بر جهان این است که گناه سبب تنگی، فشار و بروز مشکلات در زندگی انسان می‌شود؛ عکس آن آمرزش گناهان سبب می‌شود که انسان از نظر روزی در فراخی و گشایش قرار گیرد.
امام در ادامه این فرمایش استناد می‌کند به‌آیات 10 تا 12 سوره مبارکه نوح می‌فرماید: طلب مغفرت کنید از پروردگارتان،که او غفار و آمرزنده است؛ اگر شما مورد آمرزش الهی قرار گرفتید خداوند باران را پیاپی بر شما می‌فرستد. خداوند شما را با ثروت و فرزندان یاری می‌کند. برای شما باغ‌ها و جویبارها روان می‌سازد. خدا رحمت کند کسی را که به توبه رو آورد، و از خطایش بگذرد و برای سفر آخرت هر چه زودتر آمادگی پیدا کند.
  ممکن است بگویید که افراد زیادی گناه می‌کنند ولی روزی‌شان زیاد است، چطور این آیه می‌فرماید استغفار و آمرزش گناهان سبب گشایش روزی است و گناه باعث تنگی روزی است. در حالی که افراد زیادی گناه می‌کنند ولی وضع‌زندگی آنها هم خیلی خوب است؟
ان شاء الله جواب آن در جلسه بعد.



 بحث فقهی
یادآوری
 بحث در تبیین آیه غنیمت بود و این که آیا غنیمت در آیه شامل مطلق منافع مکتسبه است یا مقصود از آن فقط غنیمت جنگی است. آیت الله نوری فرمودند: مقصود مطلق منافع مکتسبه است و بعد چند سؤال مطرح کردند که باید به این سؤال‌ها جواب داد.
موضوع: تبیین لفظ غنیمت در آیه خمس
چند سوال
 اول این که چرا در احادیث اسلامی تا زمان امام صادق(ع) و امام باقر(ع) سخنی از مسأله ارباح مکاسب نیست؟ 
 دوم اینکه اگر غنیمت شامل مطلق منافع مکتسبه از جمله ارباح مکاسب می‌شود، چرا پیامبر(ص) خمس ارباح مکاسب را نگرفت؟
 سوم اینکه چرا پیامبر(ص) همان طورکه برای جمع‌آوری زکات مأمور اعزام می‌فرمود، برای جمع‌آوری خمس، از جمله ارباح مکاسب کسی را اعزام نکرد؟
و سؤال چهارمی که از همه مهم‌تر است، و آقای نوری آن را مطرح نکرده است، این که، چرا خلفای بعد از پیامبر(ص) از ارباح مکاسب خمس نگرفتند؟ اگر غنیمت در صدر اسلام تبادر در مطلق فواید مکتسبه داشت، چرا خلفای بعد از پیامبر(ص) که دنبال جمع‌آوری پول بیشتری بودند، خمس نگرفتند؟
پاسخ اول
می فرمایند «عدم  الوجدان لا یدلّ علی عدم الوجود» زیرا به دلیل منع تدوین حدیث، خیلی از روایات به دست ما نرسیده است. با این وصف، در نوشته‌ها و نامه‌هایی که پیامبر(ص) به قبایل مختلف نوشته است و وفودی که وقتی نماینده‌های طوایف مختلف نزد پیامبر(ص) می‌آمدند، نوشته شده است، صحبت از غنایم شده است که در آنها منظور از غنیمت مطلق فایده بوده است.
می فرمایند وقتی در سال نهم هجری جنگ تبوک اتفاق افتاد، جنگ تبوک تنها جنگی است که پیامبر(ص) بدون امیرالمؤمنین(ع) در آن شرکت کرد، امیرالمؤمنین(ع) در مدینه ماند و حدیث «أنت منی بمنزله هارون من موسی» در همین زمان از پیامبر(ص) صادر شده است. به هر حال در آن جنگ سپاه روم با قریب یکصدو بیست و چهار هزار نیرو، وقتی سپاه اسلام را می بیند عقب نشینی می کند و به دلیل همین پیروزی سپاه اسلام، تمام قبایل و حکومت ها به اسلام می پیوندند. و نمایندگان تمام سرزمین ها به سوی پیامبر(ص) می آمدند و پیامبر(ص) نیز نامه هایی به آن ها می نوشت و احکام اسلام را در آنها ذکر میکرد. آن سال به نام سال وفود نامیده شد زیرا وفد به معنی نماینده است. بسیاری از احکام از جمله همین مساله خمس نیز در این نامه ها آمده است.
 نمونه هایی از وفود پیامبر(ص)
1- وفد عبدالقیس:[3]
 بسم الله الرحمن الرحیم. هذا کتاب مِن محمّد رسول الله لعبد القیس و حاشیتها من البحرین و ما حولها آمرکم بالأربع: آمرکم بالإیمان بالله و هل تدرون ما الإیمان بالله؟ شهادة أن لا إله إلّا الله و أنّ محمّداً رسول الله و أقام الصلاة و إیتاء الزکاة و تعطوا الخمس مِن المغنم 
پیامبر(ص) می فرماید شمارا به ایمان به خدا که همان شهادت به یگانگی خداوند و رسالت محمد(ص) است و اقامه نماز و پرداخت زکات و اعطای خمس امر میکنم.
2- وفد بنی البُکاء:[4]
 هذا کتاب مِن محمّد النّبی للفجیع و مَن تبعه و مَن أسلم و أقام الصلاة و آتی الزکاة و اطاع الله و رسوله و اعطی مِن المغنم خمس الله و نصر نبی الله و أشهد علی إسلامه و فارق المشرکین فإنّه آمن بأمان الله و أمان محمّد
در این روایت هم علاوه بر برخی مسائل، امر به پرداخت خمس شده است.
3-  وفد بنی زهیر العُکلیین:[5]
  ضمن آن نامه آمده است که:
 ... و أقرّوا بالخمس فی غنائمهم و سهم النبی و صفیّه فإنّهم آمنون بأمان الله و رسوله
...باید اعتراف کنند به خمس در غنایم و سهم پیامبر و صفیّه...
در معنای«صفیّه» دو احتمال وجود دارد. اگر ضمیر را به غنائم برگردانیم، در این صورت «صفو غنائم» یعنی برگزیده غنائم، که همان غنیمت جنگی است. ولی اگر ضمیر را به پیامبر(ص) برگردانیم به معنی برگزیده خدا می‌باشد.
4- نامه مالک بن احمر:[6]
ایشان اسلام آورد و پیامبر(ص)، اسلام او را قبول کرد و نامه‌ای نوشت برای قومش، در آن نامه آمده:
... ما أقاموا الصلاه و آتوا الزکاة و اتّبعوا المسلمین و جانبوا المشرکین و أدّوا الخمس مِن المغنم...
در این نامه نیز احکامی ذکر شده است، از جمله این که خمس غنائم باید پرداخت شود.
5-  نامه صیفی بن عامر:[7]
... مَن أسلم منهم و أقام الصلاة و آتی الزکاة و أعطی الخمس المغنم و السهم النبی و الصفیّ...
 این جا هم اگر «صفیّ» را مضاف الیه، یعنی عطف بر نبی بدانیم خصوصیت پیامبر(ص) و برگزیده بودن او را می رساند. اما اگر بگوییم «أعطی الصفیّ» یعنی سهم مال را بدهند،که دلالت بر غنیمت جنگی دارد.
6- وفد حارث بن زهیر:[8]
 إن أقمتم الصلاة و آتیتم الزکاة و أعطیتم سهم الله عزّوجلّْ و الصفیّ...
 این متن، نبی ندارد، فقط صفیّ دارد، سهم خدا و سهم صفیّ را بدهید؛ یعنی ممکن است صفیّ را به پیامبر مربوط بدانیم.
7-نامه برای اهل یمن:[9]
أمره بتقوی الله فی أمره کلّه و أن یأخذ مِن المغانم خمس الله
دستور میدهد به عمرو بن حفض که تقوای خدا را در همه امور رعایت کند و خمس غنیمت‌ها را بگیرد.
 در نامه مفصل دیگری دارد «و أمره أن یأخذ مِن المغانم خمس الله».
8-  وفد حِمیَر:[10]
إن الله قد هداکم بهدایته إن أصلحتم و اطعتم الله و رسوله و أقمتم الصلاة و اتیتم الزکاة و اعطیتم مِن المغانم خمس الله و سهم نبیّه و صفیّه
 می‌فرماید خدا شما را به هدایت خودش هدایت کرد، پس صالح شوید، اطاعت خدا و رسول کنید، نماز بخوانید، زکات بدهید، و از مغانم، خمس خدا و سهم نبی و صفی او را بدهید.
به جز این نامه‌ها که برای وفود است، یک سلسله نامه‌هایی وجود دارد که به قبایل و ملوک نوشته شده است.
نمونه هایی از نامه های پیامبر(ص) 
1-نامه برای جُهینه:[11]
 إنّ لکم بطون الأرض و سهولها و تلاع الاودیه و ظهورها علی أن ترعَوا نباتها و تشربوا مائها علی أن تؤدوا الخمس
  می‌گوید این زمین‌هایی که در اختیارتان قرار داده می‌شود، خمس آن را بدهید. در این جا بحث غنیمت را مطرح نکرده است.
2-نامه به جُناده ازدی:[12]
...أعطوا مِن المغانم خمس الله سهم النّبی و فارقوا المشرکین فإنّ لهم ذمّة‌الله و ذمّة محمّد بن عبدالله
 یعنی اگر می‌خواهید در امان ما باشید، یکی از کارهایی که باید انجام دهید، پرداخت خمس مغانم است.
آیت الله نوری نامه های زیادی در این بحث به طور مفصل آورده اند که به جهت اختصار تمام آنها را ذکر نمی کنیم. مهم تبیینی است که ایشان دارند. می‌فرمایند:
 فالبحث المهم فی المقام هو أنّ المقصود مِن هذه الکلمة هل هی غنائم الحرب أو معناها اللغوی العام؟[13]
ایشان می فرماید از این نامه ها و نوشته ها معلوم می شود پیامبر(ص) عنایت ویژه ای به خمس داشته است. اما آنچه درباره این نامه ها مهم است این است که آیا معنای کلمه غنیمت(عنائم، مغانم و مغنم) که در این روایات آمده است، به معنی غنیمت جنگی است یا اینکه معنای عام دارد؟
ایشان می‌گویند به چند دلیل مقصود از این غنایم و مغانمی که در این نامه‌ها آمده، معنای لغوی عام است.
استدلال آیت الله نوری برای عام بودن معنای کلمه غنیمت:
وجه اول این است که:
 أنّه قد أثبتنا بما لا مزید علیه أنّ معنی هذه المادّة لغتاً و عرفاً عامٌّ[14]
می‌گوید ما ثابت کردیم که از نظر لغت و عرف این معنا شامل همه اموال مکتسبه است.

وجه دوم:
ایشان می‌گویند یکی از شرایط جهاد در اسلام، اذن امام است. پس وقتی این اذن اتفاق افتاد، بعد از اتمام جنگ تمام غنائم جمع آوری می شود، سپس نبی اکرم(ص) برگزیده و صفو مال را جدا میکند و یک پنجم آن را هم به عنوان خمس بر می دارد و مابقی را میان همه مجاهدان تقسیم می کند. اینطور نیست که هرکس غنیمتی در جنگ به دست آورد برای خودش بردارد و خمس آن را به پیامبر(ص) بپردازد.
در آخر اینگونه جمع‌بندی می کنند:
 فلو کان المراد مِن الغنائم فی هذه الکتب و العهود هی غنائم الحرب، کان مقتضاها ترخیص المسلمین بأن یشنّوا الحروب ضدّ أعدائهم مِن تلقاء أنفسهم فی کلّ مکان و زمان و هل هذا إلّا الهرج و المرج و الفوضی؟ حاشا ثمّ حاشا و الإسلام منه برئ لأنّه لا یصدر مثل هذا التشریع عن عاقل مدّبر حکیم مضافاً إلی أنّنا لا نجد فی التاریخ شیئاً من هذه الفوضی المسبّبه عن مثل هذه التشریع[15]
اگر مراد، فقط غنائم جنگی باشد مقتضی آن این است که مسلمانان اجازه دارند در هر زمان و مکانی، بدون اذن امام به جنگ مخالفین خود بروند. و این هرج و مرج را در پی خواهد داشت. و اسلام از چنین حکمی برئ است زیرا تشریع در اسلام از ناحیه فرد عاقل و حکیم صورت می گیرد. و در تاریخ چنین هرج و مرجی که نتیجه چنین تشریعی است دیده نمی شود.
وجه سوم:
اکثر قبایلی که پیامبر برای آنها نامه می نوشته، ازجمله قبایل ضعیف بوده اند که در برخی موارد حتی جرأت سفر به روستای همسایه را نداشته اند و تنها در موسم حج برای حج می آمدند، در چنین قبایلی اصلا فرض جنگ مشکل بوده تا پیامبر به پرداخت خمس غنائم جنگی حکم کند. پس منظور از خمس غنائم خمس فوائد مکتسبه بوده است.
 وجه چهارم:
  می‌فرماید
أنّ ما ذکر فی هذه الکتب من الإیمان بالله و رسوله و الصلاة و الزکاة و الصوم کلّها وظائف فردیّه ندب إلیها الإسلام جمیع المسلمین و إعطاء الخمس من المغنم أیضاً قد جعل فی عدادها.... فلو کان المراد أداءُ خمس غنائم الحرب لکان الأنسب أن یذکر الجهاد فی سبیل الله مکان خمس الغنائم الذی هو کالصلاه و الزکاه من الارکان، لأنّ إداء الخمس من غنائم الحرب من توابع الجهاد و لوازمه[16]
تمام مواردی که در این نامه ها آمده است از جمله وظایف فردی است که اسلام تمام مسلمین را به آن فرا می خواند، که پرداخت خمس غنائم نیز از جمله همین موارد قرار داده شده است. حال که این گونه است اگر منظور از غنائم، تنها غنیمت جنگی بود، مناسب بود در این موارد جهاد نیز ذکر می شد زیرا پرداخت خمس غنیمت جنگی از لوازم جهاد است. حال آن که جهاد ذکر نشده، در نتیجه منظور مطلق فواید مکتسبه است.
 وجه پنجم:
در نامه پیامبر(ص) به ملوک حمیر آمده است:
  فقد رجع رسولکم و اعطیتم مِن الغنائم خمس الله و ما کتب علی المؤمنین مِن العُشر فی العقال[17]
در زمان پیامبر(ص) کلیه جنگ ها با اذن ایشان و تحت نظارت ایشان صورت گرفته است. طبیعی است که خمس غنیمت های این جنگ ها نیز تحت اشراف شخص پیامبر(ص) بوده و خود ایشان ابتدا خمس غنائم را برمی داشته و مابقی را تقسیم می نموده، در حالی که در متن این نامه آمده است شما خمس و زکات اموالتان را پرداخت نمودید. در نتیجه منظور از غنیمت در این نامه غنائم جنگی نیست زیرا غنائم جنگی را خود پیامبر برمی داشته و این خمسی که اهل حمیر فرستاده است مربوط به غیر از غنائم جنگی بوده است.
این موارد پاسخ آیت الله نوری به سوال اول بود. ما ابتدا پاسخ ایشان به تمام سوالات را بیان می کنیم و در پایان نظر خودمان را مطرح می کنیم.
سوال دوم این بود که چرا پیامبر عمالی را برای گرفتن خمس ارباح مکتسبه نفرستاده است؟ آیت الله نوری مواردی را ذکر می کنند که اتفاقا افرادی برای اخذ خمس از سوی پیامبر فرستاده شده اند.



[1] نوح 12-10.
[2] نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 143.
[3] الخمس فی ضوء مدرسه اهل البیت ع، حسین نوری همدانی، ص 87.
[4] همان، ص 88.
[5] همان، ص 89.
[6] همان
[7] همان، ص 90.
[8] همان
[9] همان، ص 91.
[10] همان، 93.
[11] همان، ص 97.
[12] همان، ص 99.
[13] همان، ص 100.
[14] همان
[15] همان، ص 102.
[16] همان، ص 103.
[17] همان، ص 104.