درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - صلاة الجمعه

92/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

حديث روز :
(( عن مولانا الهادي­عليه ­السّلام : اذکـُر مَصرَعَک بينَ يَدَي أهلِک و لا طبيبَ يمنَعُکَ و لا حبيبَ يَنفَعُکَ ))[1]
به ياد آور آن هنگامي را که پيش روي خانواده ات در بستر مرگ افتاده اي و نه طبيبي مي تواند جلوي مردنت را بگيرد و نه دوستي به کارت مي آيد.
اين روايت درواقع بيان کننده يکي از عوامل مهم خودسازي است. در خيلي از روايات توجّه به مرگ و قيامت داده شده است. در يک روايت نقل شده که از پيامبر اکرم پرسيدند : (( هل يُحشرُ مع الشّهداء أحداً ؟ )) آيا کسي هست که شهيد نشده باشد ولي با شهدا محشور شود؟ فرمودند : (( مَن يذکُر الموت في اليوم و اللّيلة عشرين مرّة ))[2] کسي که بيست بار در شبانه روز به ياد مرگ باشد.
اينکه انسان به آن لحظه اي که مي خواهد از دنيا برود توجّه داشته باشد. يکي از برکات ياد مرگ اين است که دل انسان زنده مي شود. در روايت داريم (( أکثروا ذکر الموت من عبدٍ اکثر ذکره إلّا أحيا الله قلبه و هوّن عليه الموت ))[3]
مرگ را فراوان ياد کنيد زيرا هيچ بنده اي آن را بسيار ياد نکرده مگر اينکه خداوند دلش را زنده گردانيد و مردن را بر او آسان ساخت.
يکي ديگر از برکاتي که براي کثرت ياد مرگ ذکر شده است ، آسان شدن مصائب زندگي است. در روايت داريم مي فرمايد : (( اکثروا ذکر الموت و يوم خروجکم من القبور و قيامکم بين يدي الله عزّ و جلّ ، تهونُ عليکم المصائب ))[4]
مرگ و روز بيرون آمدنتان از گورها و ايستادن در پيشگاه خداوند را فراوان ياد کنيد تا مصيبت ها بر شما آسان شود.
اگر انسان به ياد مرگ و خروج از قبر بيافتد مشکلات زندگي بر او آسان مي شود ، مي فهمد که دنيا جاي ماندن نيست.
با عنايت به برکات ياد مرگ براي خودسازي و سازندگي در روايت ياد شده ، امام هادي عليه السّلام تأکيد بر يادآوري لحظات پاياني زندگي دارند.

موضوع : وقت نماز جمعه(اگر قسمتي از نماز جمعه خارج از وقت باشد)
بحث در مسأله سوم از ميان مسائل مرتبط وقت نماز جمعه تحريرالوسيله بود. عرض کرديم اين مسأله چند صورت دارد :
صورت اوّل اين بود که يک رکعت از نماز جمعه را در وقت خوانده باشند.
امام رضوان الله عليه فرمودند : نماز جمعه صحيح است.
مرحوم صاحب جواهر فرمود : خيلي از فقهاء مي گويند اگر يک مقداري از نماز جمعه در وقت باشد ، نماز جمعه صحيح است ؛ ولو تکبيرة الإحرام فقط در وقت باشد کفايت مي کند و نماز جمعه صحيح است.
بعد مرحوم صاحب جواهر اين نظر را نپذيرفتند ، بلکه فرمودند اگر يک رکعت از نماز جمعه در وقت باشد صحيح است ، زيرا دو روايت داريم که مي گويد اگر يک رکعت از نماز در وقت بود کفايت مي کند.
روايت اوّل : ((  من أدرک من الوقت رکعةً فقد أدرک الوقت کلّه ))
روايت دوم : (( من أدرک من الجمعة رکعةً فقد أدرک الجمعة ))
عرض کرديم نمي توان اين دو روايت را پذيرفت.
اشکال به روايت اوّل :
اين روايت از مشهوراتي است که اصلي ندارد ؛ يعني در هيچ يک از کتب روايي ، اين روايت نيامده است. نه کتب روايي خاصّه و نه عامّه .
شخصي است به نام جهاد عبدالهادي فرحات که يک مقاله اي دارد درباره مشهوراتي که اصل ندارند. ايشان شش روايت را ذکر مي کند که بين فقهاء و علماء مشهور است امّا با اين حال هيچ سند و مدرکي ندارد. يکي از آن روايات همين روايت ((  من أدرک من الوقت رکعةً فقد أدرک الوقت کلّه ))  است.
روايت دوم : (( لحمة الرّضاع کلحمة النّسب ))
روايت سوم : (( من بدّل دينَه فاقتلوه ))
روايت چهارم : (( لا شکّ لکثير الشّک ))
روايت پنجم : (( المغرور يَرجِعُ إلي مَن غرّه ))
روايت ششم : (( إنّي أفصَحُ من نطق بالضّاد ))
بعد ايشان مي گويد اوّل کسي که به اين روايت ((  من أدرک من الوقت رکعةً فقد أدرک الوقت کلّه ))  استناد کرده است ، مرحوم محقّق اوّل در کتاب " المعتبر" بوده است و قبل از ايشان از هيچ کس از فقهاء ديده نشده است. بعد از محقّق ، مرحوم علّامه حلّي هم به اين روايت استناد کرده است و بعد از ايشان شهيد ثاني در "مسالک"  به اين روايت استدلال کرده است.
هرچند برخي مي خواستند بگويند شايد يک کتاب نزد محقّق بوده که به ما نرسيده ، امّا ايشان در مقاله خودشان اين را نمي پذيرند و مي گويند اينطور نيست ، بلکه روايتي که داريم اين است : ((  من أدرک رکعةً من العصر فقد أدرک العصر ))  در ادامه ايشان قرايني مي آورد که مبدأ اشتباه محقّق ، همين روايت بوده است ، امّا ايشان اشتباهي اين روايت را نوشتند ؛ البته اين روايت ديگر به درد نماز جمعه نمي خورد.
 البته از اين اشتباه ها و سهوها از برخي علماء رخ داده . به عنوان نمونه :
برخي از اصوليين و فقهاء[5]  به آيه اي از قرآن استناد کرده اند که اصلاً اين آيه در قرآن نيست ؛ گفته اند :                        (( أحِلَّ لکُم ما في الأرض جميعاً ))  !!!
در حقيقت اين مطلب را با آيه شريفه (( هوالّذي خَلَقَ لکُم ما في الأرضِ جميعاً ))[6] اشتباه گرفته اند.
در اين روايت مورد بحث ما هم ، همين اشتباه کأنّ پيش آمده است. به هر حال ما مدرکي براي اين روايت نداريم.
اشکال به روايت دوم : (( من أدرک من الجمعة رکعةً فقد أدرک الجمعة ))
اين روايت ، سندش خوب است لکن اشکال دلالي دارد ، زيرا اين روايت اصلاً ربطي به وقت نماز جمعه ندارد ، بلکه
مي گويد اگر کسي به رکعت اوّل نماز جمعه نرسيد بلکه به رکعت دوم رسيد ، نماز جمعه را درک کرده و صحيح است.

بنابر اين به نظر ما احتياط واجب  اين است که نماز ظهر را بخواند ، چه وجوب نماز جمعه تعييني باشد و چه وجوب تخييري باشد. البته اگر بخواهيم فتواي فقها را در اينجا در نظر بگيريم بايد بگوييم نماز جمعه را تمام کند بعد نماز ظهرش را بخواند. بنابراين درصورتي که تأخير غير عمدي باشد احتياط واجب تمام کردن نماز و خواندن نماز ظهر باشد ، تکليف تأخير عمدي روشن نيست ، لذا ما در تمام صُور اين مسأله ، قائل به همين احتياط هستيم.
امّا مسأله چهارم از تحريرالوسيله :
(( لو تيقّن أنّ الوقت يَتَّسِعُ لأقلّ الواجب من الخطبتين و رکعتين خفيفتين تخيّر بين الجمعة و الظّهر و لو تيقّن بعدم الإتّساع لذلک تعيّن الظّهر و لو شکّ في بقاء الوقت صحّت و لو انکشف بعد عدم الإتّساع حتي لرکعةٍ يأتي بالظّهر و لو علم مقدار الوقت و شکّ في اتّساعه لها يجوزُ الدّخول فيها فإن اتّسع صحّت و إلّا يأتي بالظّهر و الأحوط اختيار الظّهر بل لا يترک في الفرع السّابق مع الإتّساع لرکعةٍ ))[7]
اگر يقين کند که براي حدّ اقلّ واجب از دو خطبه و دو رکعت سبک و مختصر نماز جمعه ، وقت هست ، بين نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است و اگر يقين کند که وقت براي اين مقدار وسعت ندارد نماز ظهر متعيّن مي شود و اگر در بقاي وقت ، شک داشته باشد ، نماز جمعه صحيح است و اگر بعداً معلوم شود که حتّي براي رکعت هم وقت نبوده است بايد نماز ظهر را بخواند و اگر مقدار وقت را بداند و شک داشته باشد که آيا براي خواندن نماز جمعه وسعت دارد ، جايز است در نماز جمعه وارد شود و آن را شروع کند. پس اگر وقت براي آن وسعت داشت نماز جمعه صحيح است وگرنه بايد نماز ظهر را بخواند و احتياط آن است که در فرض اين شک ، نماز ظهر را اختيار کند ، بلکه در فرع گذشته با اينکه وقت براي يک رکعت نماز جمعه وسعت داشته ، احتياط ترک نشود.  
 اين مسأله هم چهار صورت دارد که حضرت امام براي هر کدام حکمي بيان مي کنند که إن شاءالله بررسي اين مسأله در جلسه بعدي .



[1]بحارالأنوار، علّامه مجلسي، ج70، ص370، ح4.
.
[2]ميزان الحکمه، محمّدي ري شهري، ج11، ص107.
.
[3]ميزان الحکمه، محمّدي ري شهري، ج11، ص109.
.
[4]خصال، شيخ صدوق، ص616، ح10.
[5] ميرزاي شيرازي در حاشيه "المکاسب"، ج1، ص195
  مرحوم نائيني در "القواعد الفقهية"، ج4، ص681
  مرحوم سيّد محمّد شيرازي در "ايصال الطّالب"، ج1، ص32
[6] بقره/سوره2، آیه29.
[7]تحريرالوسيله، امام خميني، ج1، ص217.