درس خارج فقه استاد محمدی ری شهری - کتاب الصلاة

91/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 حدیث روز :
 عن مولانا امیر المومنین علیه السلام : ان اللبیبَ لا یتأثث فی دار النُقله و لنا دار ٌ قد نَقَلنا الیها خیرَ متاعنا و اِنّا عن قلیلٍ الیها صائرون [1]
 (( انسان خردمند ، برای سرایی که باید از آنجا منتقل شود ، اثاث تهیه نمی کند ، ما سرایی داریم که بهترین کالای خویش را بدان جا انتقال داده ایم ، و خود نیز به زودی رهسپار آن خواهیم شد . ))
 این روایت نورانی را امیرالمومنین علیه السلام به شخصی به نام سُوید بن غفله فرمودند ، جناب سُوَید می گوید در زمان خلافت امیر المومنین علیه السلام بر حضرت داخل شدم ، دیدم که روی حصیر کوچکی نشسته و چیز دیگری در اتاق نبود ، عرض کردم یا امیرالمومنین بیت المال دست شماست چرا استفاده نمی کنید حضرت در پاسخ فرمودند ، انسان خردمند هرگز در خانه ای که باید از آن کوچ کند اثاث تهیه نمی کند ، دنیا مانند مسافرخانه است که باید از آنجا بروی و خانه همیشگی نیست اما ما خانه ای داریم که بهترین کالاهایمان را به آنجا می فرستیم که بزودی به آنجا منتقلمی شویم .
 شیخ ناصرالدین طوسی که وزیر سه پادشاه بوده در این زمینه شعری دارد ، می گوید :
  افسوس هر آنچه برده ام ، باختنی است بشناخته ها تمام نشناختنی است
  برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است
 
 **********
 موضوع : شرایط نماز جمعه (( فروعات شرط خطبه ))
 مسئله 8 الاحوط اتیان الحمد و الصلاه فی الخطبه بالعربی و ان کان الخطیب و المستمع غیر عربی و اما الوعظ و الا یصاء بتقوی الله تعالی فالاقوی جوازه بغیره بل الاحوط ان یکون الوعظ و نحوه من ذکر مصالح المسلمین بلغة المستمعین و ان کانوا مختلطین یجمع بین الغات نعم لوکان العدد اکثر من النصاب جاز االا کتفاء بلغة النصاب لکن الاحوط ان یعظهم بلغتهم . [2]
 در ادامه فروعات شرط خطبه این سئوال مطرح می شود که آیا جایز است خطیب ارکان خطبه را به غیر عربی بخواند یا خیر ؟
 حضرت امام رضوان الله علیه در پاسخ به این سئوال می فرماید :
 احتیاط آن است که حمد و صلوات را در خطبه با زبان عربی بیاورد ، اگر چه خطیب و شنونده عرب زبان نباشند و اما موعظه و سفارش نمودن به تقوی الله تعالی بنابر اقوی به غیر عربی جایز است بلکه احتیاط آن است که موعظه و بیان مصالح مسلمین به زبان شنونده باشد و اگر شنوندگان از نظر زبان مختلف باشند خطیب بین زبا نهای مختلف جمع نماید البته اگر تعداد نمازگزاران بیشتر از حد نصاب نماز جمعه باشد جایز است که به زبان حد نصاب اکتفا نماید ، لکن احتیاط آن است که بقیه شنوندگان را به زبان خودشان موعظه نماید .
 ایشان بین اجزاء و ارکان خطبه فرق می گذارد یعنی در حمد و صلوات می فرماید احتیاط در عربی بودن است اما در موعظه می فرماید اقوی جواز به غیر عربی است .
 مرحوم صاحب مدارک در این زمینه می فرماید :
 « مَنَعَ اکثر الاصحاب من اجزاء الخطبه بغیر العربیه للتاسی و هو حسن و لو لم یفهم العدد العربیة و لاامکن التعلم قیل : تجب العجمیة لان المقصود الخطبه لایتم بدون فهم معانیها و یحتمل سقوط الجمعه لعدم ثبوت مشروعیتها علی هذا الوجه [3] »
 ایشان می فرماید اکثر اصحاب خطبه را به غیر عربی جایز نمی دانند بخاطر تأسی به ائمه معصومین که بصورت عربی خطبه را می خواندند .بعد در ادامه می فرماید برخی می گویند اگر نمازگزاران عربی نمی فهمند و امکان یادگیری هم نیست باید خطبه به عجمی خوانده شود البته خود ایشان می فرماید احتمال دارد در این صورتی که ذکر شد بگوئیم نماز جمعه ساقط می شود زیرا نماز جمعه ای که خطبه اش غیر عربی باشد مشروعیتش ثابت نشده است .
 مرحوم علامه در این زمینه می فرماید :
 « لا تصح الخطبه الّا بالعربیة لان النبی صلی الله علیه و آله داوم علی ذلک و قال : صلّوا کما رأیتمونی اُصّلی و یحتمل غیرها لمن لم یفهم العربیة علی الاقوی اذ القصد الوعظ و التخویف و انما یحصل لو فهموا کلامه [4] » .
 خطبه جز با زبان عربی جایز نیست زیرا پیامبر(ص) همیشه به زبان عربی خطبه خوانده و فرموده:(( مانند من نماز بخوانید)) . بعد می فرماید : محتمل است برای کسی که عربی نمی فهمد ، غیر عربی جایز باشد بنابر اقوی ، زیرا موعظه و تخویف زمانی حاصل می شود که مستمعین کلام خطیب را بفهمند .
 مرحوم صاحب جواهر در این زمینه می فرماید :
 « قد یفرق فیهما بین الحمد و الصلاة و بین الوعظ فیجوز بغیرها اختیاراً مع فهم العدد بخلافهما لظهور الادله فی اراده اللفظ فیهما و المعنی فیه و ان کان الواقع منه علیه السلام العربیه و لاامکن تعلمها فالاقوی کما عن الفاضل و الشهیدین و الکرکی الاجتزاء بالعجمیه لان مقصود الخطبه لایتم بدون فهم معانیها ».
 ایشان هم مانند حضرت امام بین اجزاء و ارکان خطبه فرق می گذارند می فرمایند :
 حمد و صلاة به لغت عربی باشد اما وعظ را می توان بغیر عربی انجام داد . دلیل اینکه حمد و صلاة باید به عربی باشد این است که ادله ظهور د این دارد که در این دو رکن، لفظ، اعتبار دارد اما در وعظ معنا اعتبار دارد ، هرچند خطبه های ائمه علیهم السلام عربی بوده است شاید بخاطر عرب بودنشان باشد نه اینکه بخاطر عربیت واجب است .
 بر فرض هم که عربیت در تمام اجزاء خطبه شرط باشد اگر نماز گزاران عربی نمی فهمند و امکان یادگیری هم وجود ندارد اقوی جواز غیر عربی است همچنانکه این نظر از جناب فاضل و شهیدین ومحقق کرکی نقل شده است زیرا مقصود از خطبه بدون فهمیدن معانی خطبه حاصل نمی شود .
 در ادامه ایشان به فقهایی که عربیت را مطلقاً شرط می دانند اشکال می کند ، می فرماید :
 « فما عن للروض بل هو ظاهر المنظومه ایضاً من وجوب العربیه مطلقاً کما تری و ان ایده فی الحدائق بمنع کون العلة فی الخطبه التفهیم بل هو حکمة و بان البلدان التی فتحت من العجم و الروم و عین فیها الائمه لم ینقل الترجمه لهم ولو وقع لنقل اذفیه ان الاصل فیما ظاهره العلة الاول و یمکن حضور العدد الذی یفهم فی البلدان المزبوره نعم قد یحتمل کما فی المدارک سقوط الجمعه حینئذٍ لعدم ثبوت مشروعیتها علی هذاالوجه مع ان فیه انه یکفی فیها الاطلاقات مع عدم صلاحیة دلیل الاشتراط لشمول الفرض و التحقیق ما عرفت [5] »
 آنچه که از شهید ثانی در کتاب روض الجنان و علامۀ بحر العلوم در منظومه نقل شده که عربیت را مطلقاً شرط می دانند ، همانطور است که می بینی یعنی ضعیف است . هرچند صاحب حدائق برای تایید این نظر به این مطلب استدلال کرده است که تفهیم علت در خطبه نیست بلکه حکمت است و همچنین شهرهایی که در صدر اسلام فتح شد امام جمعه برای آنجا تعیین شد نقل نشده است که بر غیر عربی خطبه خوانده باشند .
 صاحب جواهر می فرماید : قاعده در آنچه ظاهرش بیان علت است این است که مقصود همان علت باشد و نه حکمت و هچنین شاید در آن شهرها عدد معتبر وجود داشته لذا خطیب به عربی خطبه می خوانده .
 بله احتمال دارد که بگوییم در این فرض نماز جمعه ساقط می شود همچنانکه صاحب مدارک فرموده است به دلیل عدم ثبوت مشروعیت نماز جمعه ای که خطبه اش به غیر عربی باشد.
 ایشان به این دلیل هم اشکال می کند می فرماید : وجود اطلاقات روایات سبب می شود این فرض مشروع باشد و همچنین دلیل اشتراط عربیت صلاحیت ندارد تا این فرض ( مستمعین عربی نمی فهمند ) را در بر گیرد و تحقیق ، این است که موعظه به غیر عربی را جایز بدانیم .
 
  والسلام علیکم و رحمة الله


[1] بحارالانوار، ج13، ص422
[2] تحریرالوسیله، ج1، ص212
[3] مدارک الاحکام، ج4، ص35
[4] تذکره، ج4، ص68
[5] جواهر الکلام، ج11، ص217