درس خارج فقه استاد ری شهری

کتاب الحج

1400/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الحج/محرمات الإحرام /تروک الاحرام

بحث اخلاقی

اصلاح تباهی‌ها نزد خداست (7)

و لِما فَسَدَ صَلاح‌.[1]

در تبیین این جمله از دعای نورانی مکارم الاخلاق، به آیه‌ای که بر تبدیل سیئات به حسنات کسانی که توبه کرده و عمل صالح انجام دهند، اشاره شد و گفتیم روایات ناظر به این آیه را می‌توان در چهار دسته جای داد. دسته اول و دوم را خواندیم و اینک دو دسته دیگر:

دسته سوم، روایاتی است که به پاک شدن از ياد حافظان اعمال اشاره مى‌كند. در روايتى از امام صادق(علیه‌السلام) می‌خوانیم:

أوحى‌ اللَّهُ عزّ وجلّ إلى‌ داوودَ النَّبيِّ(علیه‌السلام): يا داوودُ، إنّ عَبديَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنباً ثُمّ رَجعَ و تابَ مِن ذلكَ الذَّنبِ و اسْتَحيى‌ مِنّي عندَ ذِكْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ، و أنسَيْتُهُ الحَفَظَةَ و أبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ، و لا ابالي و أنا أرْحَمُ الرّاحِمينَ.[2]

خداوند عزّوجلّ به داوود پيامبر(علیه‌السلام) وحى كرد: اى داوود! هرگاه بنده مؤمن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نمايد و به هنگام ياد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را مى‌آمرزم و آن گناه را از ياد فرشتگان نگهبان اعمال مى‌برم و آن را به نيكى بدل مى‌كنم. و از اين كار باكى ندارم كه من مهربانترين مهربانانم.

دسته چهارم نیز رواياتی است که تنها به تبدیل حسنات به جاى سيئات اشاره دارند، ولی چگونگى آن را بيان نکرده‌اند، مانند این روایت از ابن عباس که می‌گوید:

قَرَأنا هٰذِهِ عَلىٰ رَسولِ اللّٰهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سَنَتَينِ ﴿وَ الَّذِينَ لاٰ يَدْعُونَ مَعَ اللّٰهِ إِلٰهاً آخَرَ وَ لاٰ يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّٰهُ إِلاّٰ بِالْحَقِّ‌﴾[3] ثُمَّ نَزَلَت: ﴿إِلاّٰ مَنْ تٰابَ وَ آمَنَ‌...﴾[4] فَما رَأَيتُ رَسولَ اللّٰهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فَرِحَ بِشَيءٍ قَطُّ فَرَحَهُ بِها و فَرَحَهُ بِ‌ ﴿إِنّٰا فَتَحْنٰا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً﴾[5] .[6]

ما دو سال اين آيه را نزد پيامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مى‌خوانديم: «و كسانى‌اند كه با خدا هيچ معبودى ديگرى را نمى‌خوانند و كسى را كه خدا [خونش را ] حرام كرده است، جز به حق نمى‌كشند». سپس [اين آيه] نازل شد: «مگر كسانى كه توبه كنند و ايمان آورند...» و من هرگز نديدم پيامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به اندازه‌اى كه از اين آيه و از [آيه] «به راستى ما براى تو پيروزى آشكارى فراهم آورديم» خوش‌حال شد، از چيزى خوش‌حال شود.

به نظر می‌رسد این چهار دسته روایات با همدیگر منافات ندارند و می‌توان همه آنها را در تبیین تبدیل سیئات به حسنات جمع نمود. به این معنا که خداوند متعال در پی توبه و کردار نیک افراد، کاری کند که هم در این جهان و هم در آخرت، بدی‌ها به نیکی‌ها تبدیل شود و هم اینکه سیئات را از یاد فرشتگان نگهبان پاک کند.

در جلسه آینده در این باره بیشتر توضیح می‌دهیم.

بحث فقهی

موضوع: کتاب الحج/ تروک الإحرام/ پوشیدن هر چه تمام روی پا را بگیرد (4)

یادآوری

بحث در باره نهمین مورد از تروک احرام بود. فرع اول در این باره این بود که آیا پوشیدن هر چیزی که همه روی پا را بگیرد بر محرم حرام است یا اینکه حرمت، به عناوین خاص مثل «خُفّ» اختصاص دارد؟ گفتیم از نظر ما ـ مانند نظر حضرت امام ـ ملاک حرمت، پوشیدن هر چیزی است که تمام روی پا را بگیرد و به چکمه و جوراب اختصاص ندارد.

فرع دوم

فرع دوم این است که آیا حرمت پوشیدن روی پا، اختصاص به مردان دارد یا شامل زنان هم می‌شود؟ حضرت امام فرمود:

يختص ذلك بالرجال و لا يحرم على النساء.[7]

نظر ایشان در مناسک حج فارسی نیز چنین است:

این حکم اختصاص به مردان دارد و برای زن مانع ندارد.[8]

تنها حاشیه در اینجا از مقام معظم رهبری است که می‌فرماید:

اما احتیاط مستحب آن است که زنان نیز آن را مراعات کنند.[9]

نظر آیت الله خویی

نظر آیت الله خویی نیز بر اختصاص است، می‌فرماید:

يحرم على الرجل المحرم لبس الخف و الجورب... و لا بأس بلبسهما للنِّساء.[10]

ایشان در شرح این مسئله می‌فرماید:

هذا بالنسبة إلى الرجال و أمّا النِّساء فيجوز لها لبسهما لعدم المقتضي للتحريم بالنسبة إليها، لاختصاص النصوص المانعة بالرجل، و قاعدة الاشتراك لا تجري في المقام بعد العلم باختلافهما في كثير من أحكام الحجّ خصوصاً في اللباس. مضافاً إلى أنّ الصحيحة الدالّة على أنّ المرأة تلبس من الثياب ما شاءت إلّا القفازين تدل على جواز لبس الجورب و الخف لها، و إلّا لو كان ممنوعاً لزم استثناؤه بالنسبة إليها كما استثني القفازان.[11]

این (حرمت لبس خف و جوراب) نسبت به مردان است اما پوشیدن آنها برای زنان جایز است، زیرا نسبت به زنان مقتضی تحریم وجود ندارد، چرا که نصوص منع‌کننده مخصوص مردان است، قاعده اشتراک نیز در اینجا جاری نمی‌شود، زیرا میان زن و مرد در بسیاری از احکام حج خصوصا در لباس فرق است. افزون بر آن، روایت صحیحه‌ای که بیانگر جواز پوشیدن هر نوع لباسی برای زن است غیر از دستکش، دلالت دارد بر اینکه پوشیدن جوراب و چکمه برای او جایز است، زیرا اگر چنین نباشد، می‌بایست این دو مورد نیز مانند دستکش، استثناء می‌شدند [حال که استثناء نشده‌اند معلوم می‌شود تحت عموم جواز باقی می‌مانند].

برای روشن شدن موضوع، روایات را مرور می‌کنیم تا ببینیم دلیلی بر حرمت پوشیدن چکمه و جوراب یا «ما یستر جمیع ظهر القدم» برای زنان وجود دارد یا خیر؟

روایات

صاحب وسائل در عنوان باب تعبیر «محرم» را به کار برده است که اعم از مرد و زن است:

بَابُ تَحْرِيمِ لُبْسِ الْخُفَّيْنِ وَ الْجَوْرَبَيْنِ عَلَى الْمُحْرِمِ إِلَّا فِي الضَّرُورَةِ فَيَشُقُّ عَنْ ظَهْرِ الْقَدَمِ.[12]

روایت اول

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ لَا تَلْبَسْ سَرَاوِيلَ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ إِزَارٌ وَ لَا خُفَّيْنِ إِلَّا أَنْ لَا يَكُونَ لَكَ نَعْلَانِ.[13]

«معاویة بن عمار» در ضمن این روایت صحیحه می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: و شلوار هم مپوش، مگر اينكه فاقد لنگ باشى و كفش رويه‌دار، مگر آنكه فاقد نعلين باشى.

اگر چه «خفین» و «نعلین» اختصاصی به مردان ندارد؛ ولی در این روایت بحث آنها در کنار «سراویل» و «إزار» آمده است که مخصوص مردان است و نشان می‌دهد که بحث در باره لباس زن محرم نیست تا بگوییم این روایت بر حرمت «لبس خفین» بر زنان نیز دلالت دارد.

روایت دوم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ] عَنْهُ (مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ) عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ أَيُّ مُحْرِمٍ هَلَكَتْ نَعْلَاهُ فَلَمْ يَكُنْ لَهُ نَعْلَانِ فَلَهُ أَنْ يَلْبَسَ الْخُفَّيْنِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ وَ الْجَوْرَبَيْنِ يَلْبَسُهُمَا إِذَا اضْطُرَّ إِلَى لُبْسِهِمَا.[14]

از امام صادق(علیه‌السلام) در این روایت صحیحه نقل شده است که فرمود: هر محرمی که نعلین او از بین برود و نعلین دیگری نداشته باشد، می‌تواند کفش رویه‌دار بپوشد و نیز جوراب بپوشد اگر به پوشیدن آنها ناگزیر شود.

در این روایت تعبیر «محرم» آمده است که اعم از زن و مرد است و قرینه‌ای هم که دلالت کند بحث در باره پوشش مردان است، وجود ندارد.

روایت سوم

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ هَلَكَتْ نَعْلَاهُ وَ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى نَعْلَيْنِ قَالَ لَهُ أَنْ يَلْبَسَ الْخُفَّيْنِ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِكَ وَ لْيَشُقَّهُ عَنْ ظَهْرِ الْقَدَمِ الْحَدِيثَ.[15]

«ابو بصیر» می‌گوید: امام صادق(علیه‌السلام) به مردی که نعلین او از بین رفته بود و دست‌رسی به نعلین نداشت، فرمود: کفش رویه‌دار بپوشد اگر به آن ناگزیر شد و آن را از طرف روی پا بشکافد....

این روایت به مردان اختصاص دارد، زیرا افزون بر آنکه تصریح شده «فی رجل...»، در ادامه روایت که در اینجا نیامده است، سخن از قباء است[16] که مخصوص مردان است.

روایت چهارم

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ رِفَاعَةَ بْنِ مُوسَى أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْجَوْرَبَيْنِ قَالَ نَعَمْ وَ الْخُفَّيْنِ إِذَا اضْطُرَّ إِلَيْهِمَا.[17]

در این روایت صحیحه، شیخ صدوق به اسنادش از «رفاعة بن موسی» نقل می‌کند که: از امام صادق(علیه‌السلام) در باره پوشیدن جوراب برای محرم پرسید؟ فرمود: آری و همچنین پوشیدن کفش رویه‌دار در صورتی که به آن ناگزیر شود.

در این روایت نیز مانند روایت دوم تعبیر «محرم» به کار رفته است که شامل زنان نیز می‌گردد.

روایت پنجم

وَ [مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ] بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الْمُحْرِمِ يَلْبَسُ الْخُفَّ إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهُ نَعْلٌ قَالَ نَعَمْ لَكِنْ يَشُقُّ ظَهْرَ الْقَدَمِ.[18]

در این روایت صحیحه، «محمد بن مسلم» از امام باقر(علیه‌السلام) در باره محرم پرسید که اگر نعلین نداشته باشد، کفش رویه‌دار بپوشد؟ فرمود: آری، ولی طرف روی پایش را بشکافد.

در این روایت نیز تعبیر «محرم» آمده است، اما در ادامه آن که در اینجا ذکر نشده است، سخن از قبا و پوشیدن آن به شکل زیر و رو آمده است[19] که نشان می‌دهد، بحث در باره پوشش مرد محرم است.

بنا بر این، در سه روایت، قرینه وجود داشت که بحث در باره مردان است. روایت‌های دوم و چهارم هم که با تعبیر «محرم» آمده بود، به قرینه سه روایت دیگر، حمل بر مرد محرم می‌شود. افزون بر آن، در روایتی که در فرمایش آیت الله خویی نیز بدان اشاره شده بود، از لباس زنان موارد مشخصی مثل حریر و دستکش استثناء شده است و اگر کفش و جوراب نیز جایز نبود، باید آنها هم استثناء می‌شدند. متن روایت چنین است:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَرْأَةُ الْمُحْرِمَةُ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ الثِّيَابِ غَيْرَ الْحَرِيرِ وَ الْقُفَّازَيْنِ الْحَدِيثَ.[20]

در این روایت صحیحه، «عیص بن قاسم» می‌گوید:

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: زن مُحرم مى‌تواند از لباس‌ها هر چه خواست بپوشد، مگر ابريشم و دستکش...

فرمایش آیت الله سبحانی

آیت الله سبحانی در این باره چنین می‌فرماید:

هل تختصّ حرمة لبس الخفّين أو الجوربين أو حرمة ستر ظهر القدم مطلقا بالرجال أو تعمّ النساء؟ الظاهر هو الأوّل للوجهين التاليين: 1. قد ورد المنع عن اللبس في عداد ما يحرم على الرجل.[21]

آیا حرمت پوشیدن چکمه و جوراب و یا حرمت پوشیدن مطلق چیزی که روی پا را می‌گیرد، به مردان اختصاص دارد یا شامل زنان هم می‌شود؟ ظاهر، قول اول است، به این دو دلیل: یک. در روایات، منع از چنین پوششی در شمار چیزهایی وارد شده که بر مردان حرام است.

ایشان در اینجا سه روایت: اول، سوم و پنجم را به صورت کامل نقل می‌نماید و سپس می‌فرماید:

فإنّ النهي عن السراويل في الحديث الأوّل، و النهي عن لبس القباء إلّا مقلوبا في الحديث الثاني و الثالث، آية أنّ الموضوع في هذه الأحاديث هو الرجل لا مطلق المحرم.[22]

نهی از پوشیدن شلوار در حدیث اول، و نهی از پوشیدن قبا مگر به صورت مقلوب در حدیث دوم و سوم، نشانه این است که موضوع این احادیث، مردان است نه مطلق محرم.

دلیل دوم را هم که همان صحیحه «عیص بن قاسم» است، اینگونه می‌آورد:

2. ما ورد من حصر ما يحرم على المرأة من الثياب في الحرير و القفّازين؛ ففي صحيح عيص بن القاسم: قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: «المرأة المحرمة تلبس ما شاءت من الثياب غير الحرير و القفّازين» فحرمة لبس الخفّين عليها مخالف للحصر.[23]

دو. روایتی که در آن لباس‌هایی که پوشیدنش بر زن محرم حرام شده را در حریر و دستکش منحصر نموده است و آن، صحیحه «عیص بن قاسم» است که می‌گوید: «امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: زن مُحرم مى‌تواند از لباس‌ها هر چه خواست بپوشد، مگر ابريشم و دستکش»؛ پس، حرمت پوشیدن چکمه بر زنان، مخالف این حصر است.

جمع بندی این بحث در جلسه آینده می‌آید.

غفر الله لنا و لکم إن شاء الله

 


[1] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیه‌السلام)، الدعاء 20.
[2] ثواب الاعمال، الشیخ الصدوق (381 ق): ص130، ح492.
[3] سوره فرقان: آیه68.
[4] سوره فرقان: آیه70.
[5] سوره فتح: آیه١.
[6] السنّة، ابن أبي عاصم (287ق): ج2، ص470، ح٩٧٢.
[7] تحریر الوسیلة، الإمام الخمینی (1409 ق): ج1، ص423.
[8] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات: ص208، مسئله 369، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[9] مناسک حج مطابق با فتاوای حضرت امام و مراجع تقلید با تجدید نظر و اضافات: ص208، حاشیه ش4، ط ـ پژوهشکده حج و زیارت (1397ش).
[10] موسوعة الإمام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی (1413 ق): ج28، ص427.
[11] موسوعة الإمام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی (1413 ق): ج28، ص427.
[12] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص500، ط ـ آل البیت.
[13] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص500، ابواب تروک الإحرام، ب51، ح1، ط ـ آل البیت.
[14] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص500، ابواب تروک الإحرام، ب51، ح2، ط ـ آل البیت.
[15] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص501، ابواب تروک الإحرام، ب51، ح3، ط ـ آل البیت.
[16] ر. ک: الکافی، الشیخ الکلینی (329 ق): ج4، ص346، ح1، ط ـ الإسلامیة.
[17] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص501، ابواب تروک الإحرام، ب51، ح4، ط ـ آل البیت.
[18] وسائل الشيعة‌، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق): ج12، ص501، ابواب تروک الإحرام، ب51، ح5، ط ـ آل البیت.
[19] ر. ک: کتاب من لایحضره الفقیه، الشیخ الصدوق (381 ق): ج2، ص340.
[20] وسائل الشيعة، الشیخ حرّ العاملی (1104 ق)، ج‌12 ص368، ابواب الإحرام، ب33، ح9، ط ـ آل‌البیت.
[21] الحج فی الشریعة الإسلامیة الغراء، جعفر سبحانی، ج3، ص327.
[22] الحج فی الشریعة الإسلامیة الغراء، جعفر سبحانی، ج3، ص327.
[23] الحج فی الشریعة الإسلامیة الغراء، جعفر سبحانی، ج3، ص327.