1403/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مبحث مقاصد الشریعه
نمایه ای از درس
اوامر مولی یا تکلیفیه هستند مانند هر امر و نهی واقعی و یا امتحانیه هستند که مولی به دنبال انجام واقعی متعلق امر نیست و تنها می خواهد عبد را امتحان کند که آیا اطاعت می کند یا نه و یا تهدیدیه هستند که مولی با امری که به عبد می کند و آغاز به عمل عبد تنها قصد تهدید خصمی را دارد و واقعاً به دنبال انجام متعلق امر نیست.
کارکرد مقاصد
در اینجا این پرسش پیش می آید که کارکرد مقاصد چیست و این کارکرد چه گستره ای دارد، آیا می توان با آن دستاوردی معرفتی کسب کرد یا حکمی شرعی را اثبات نمود؟ برای توضیح این مطلب باید دانست که افزون بر احکام تکلیفیه که از سوی شارع تشریع شده اند گونه ی دیگری از اوامر الهیه در میان هستند که اوامر امتحانیه نام دارند یعنی برای امتحان بندگان صادر شده اند. گونه ی دیگری از اوامر نیز هستند که اوامر تهدیدیه نام داشته و به غرض تهدید صورت پذیرفته اند مانند تهدید خصم از سوی یک پادشاه برای دفع خطراو. ظاهر آن است که در اوامر امتحانیه و تهدیدیه مناطی در متعلق اوامر نیست. در اوامر تهدیدیه که مثلاً یک دولت صادر می کند مناط و غایت عرض اندام نظامی در برابر خصم است و اگر دستورات صادر شده واقعاً انجام شوند چه بسا مخاطراتی برای نظام به همراه داشته باشد. در این اوامر با اینکه در ظاهر دستور به انجام عملیات نظامی می شود ولی غایت آنها انجام واقعی عملیات نظامی توسط لشکر نیست بلکه تنها تهدید دشمن و ترس اوست. در اوامر امتحانیه نیز غایت واقعی، امتحان مکلف است و برای این گونه از اوامر غالباً دستور خداوند به حضرت ابراهیم برای ذبح حضرت اسماعیل را مثال می زنند. در متعلق ظاهری این امر یعنی ذبح حضرت اسماعیل هیچ مصلحتی نیست بلکه کشتن یک پیامبر الهی توسط پدر چیزی جز مفسده ندارد. غایت این امر آن بوده است که حضرت ابراهیم امتحان شود تا مردم ببینند که آن حضرت تا چه اندازه تسلیم پروردگار است. شاید کسی خرده بگیرد که وجود اوامر امتحانیه و تهدیدیه بر خلاف فرض و ادعای ماست که همه دستورات الهیه دارای غایات و مقاصد واقعیه هستند چرا که در تعریف این دو گونه از اوامر گفته می شود که در متعلق این اوامر هیچ مصلحت واقعی نیست و بنا نیست که متعلق این اوامر واقعاً انجام شوند.
پاسخ نخست به این خرده آن است که لزومی ندارد مصالح احکام را به مصالح موجود در متعلق احکام منحصر نماییم. ما می گوییم که اوامر و نواهی تابع مصالح و مفاسد هستند. این مصالح و مفاسد می توانند در متعلق حکم باشند و می توانند مانند اوامر تهدیدیه تنها در صدور یا سلوک حکم باشند. مانند دستور یک فرمانده برای حمله به دشمن که یا صرف دستور است و یا دستور او همراه حرکت و سلوک لشکر به سوی دشمن نیز هست در حالیکه که هیچکدام به قصد جنگ واقعی صورت نگرفته اند.
پاسخ دوم آن است که در اینگونه اوامر متعلق واقعی حکم آن عملی نیست که در ظاهر به دید می رسد بلکه متعلق واقعی حکم اخافه دشمن یا امتحان مکلف است و از این رو در اینگونه اوامر نیز مصالح و مفاسد در متعلق امر و نهی موجود است.
پاسخ سوم آن است که اوامر امتحانیه و تهدیدیه در واقع اصلأ امر نیستند و متعلقی ندارند تا کسی خرده بگیرد چرا در متعلق این اوامر مصلحتی نیست بلکه اینها اوامر صوری هستند. ولی به این پاسخ خرده ای وارد است که اگر کسی از اوامر امتحانیه و تهدیدیه اطاعت نکند عقاب می شود و اگر اطاعت کند پاداش می گیرد لذا اینگونه به نظر می رسد که این دو گونه نیز واقعاً امر هستند.