1403/02/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مبحث مقاصد الشریعه
نمایه ای از درس
پروردگار متعال هستی را در پیکر انبوهه ای از نظامات آفریده است و رکن مهم هر نظام غایت آن است. از این رو هستی، شریعت و انسان به مثابه ی سه ابرنظام هر سه دارای غایت هستند.
احکامی که در هر حوزه ای از حوزه های حیات مطرح هستند در صدد تامین غایتی هستند. مثلاً ما در نگاه به حوزه طبیعت و محیط زیست طبیعت را زنده می انگاریم. طبیعت را ما امانتی می دانیم که به همه انسان ها در همه عصر ها و دوران ها تعلق دارد. یک گروه از انسان ها نمی توانند در طبیعت به گونه ای تصرف کنند که انسان های دیگر و حتی آیندگان آسیب ببینند.
در این اسلوب که در آن از «تناسق شریعت و طبیعت» برای رسیدن به غایات عالیه شریعت بهره می بریم باید به عالم تکوین و عالم تشریع و انسان به مثابه سه ابرنظام نگریسته شود. برای پی بردن به نظام این تناسق باید پنج کلان نظام هندسه معرفتی دین یعنی کلان نظام های بینشی، دانشی، معنوی، منشی و کنشی را با چهار کلان نظام ارتباطی یعنی تعامل با خالق، تعامل با خود، تعامل با خلق و تعامل با دنیا تلفیق کنیم و بر اساس آنها به این تناسق نظر کنیم. در این صورت نظام این تناسق را به دست می آوریم. آن پنج کلان نظام محتوایی، ساختار دین را تشکیل می دهند و دین خود یک ابرنظام است. پروردگار متعال هستی را در پیکر انبوهه ای از نظامات آفریده است و رکن مهم هر نظام غایت آن است. از این رو هستی، شریعت و انسان به مثابه ی سه ابرنظام هر سه دارای غایت هستند. دین به عنوان یک ابر نظام از چند مؤلفه تشکیل می شود. نخست از مبانی و پیش انگاشته ها، دوم از احکام گوناگون مانند احکام عقیدتی، علمی، معنوی، اخلاقی و فقهی، سوم غایت. اصولاً نظام بدون غایت معنی ندارد و حتی برخی غایت مند بودن را در تعریف نظام اخذ کرده اند و گفته اند نظام مجموعه ی اجزایی است که غایت معینی را تامین می کنند. احکامی که در هر حوزه ای از حوزه های حیات مطرح هستند در صدد تامین غایتی هستند. مثلاً ما در نگاه به حوزه طبیعت و محیط زیست طبیعت را زنده می انگاریم. طبیعت را ما امانتی می دانیم که به همه انسان ها در همه عصر ها و دوران ها تعلق دارد. یک گروه از انسان ها نمی توانند در طبیعت به گونه ای تصرف کنند که انسان های دیگر و حتی آیندگان آسیب ببینند. نه تنها انسان بلکه همه موجودات دارای طبیعت و فطرت ویژه ی خود هستند و احکام آنها نیز که از سوی شارع صادر شده است همگی مطابق با طبیعت و فطرت آنهاست. خداوند متعال که در این آیه شریفه می فرماید:
﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾
سوره روم آیه ۳۰
به مصداق اتم موجود فطرتمند اشاره می کند. ولی فطرمندی برای حیوان و نبات و جماد هم هست. طبیعت خانه انسان است و انسان ها همچون یک خانواده همه با هم باید در این خانه زیست کنند و از مواهب آن بهره ببرند. لذا دین تنها برای نجات انسان نیامده است بلکه برای نجات طبیعت یعنی حیوان و نبات و جماد هم آمده است. تعامل انسان با خویشتن خویش هم دارای نظام است. چرا که نفس انسان دارای مراتبی است. اینکه انسان با نفس نباتی خود و قوای غاذیه و منمیه و مولده آن چگونه رفتار کند، با نفس حیوانی خود و قوای مدرکه و محرکه آن چگونه رفتار کند، با نفس ناطقه خویش و قوای عالمه و عامله آن چگونه رفتار کند. اینها همه قوای یک نفس و مراتب یک حقیقت هستند. احکام شرعی ما ناظر به مراتب نفس و تامین نیازهای قوای آنهاست. در احکام مردان و زنان و احکام خانواده نیز در هر کدام غایاتی و مقاصدی مد نظر شارع مقدس بوده است. در نظام حقوق و تکالیف زن و مرد بر خلاف آنچه که فلسفه غرب می گوید آنها با هم شبیه نیستند ولی مساوی هستند. مساوی از این جهت که طبیعت هر کدام در حقوق و تکالیف اقتضائاتی دارد و شرع آن حقوق و تکالیف را تامین کرده است. به نگره ما این اسلوب یکی از استوارترین و مطمئن ترین روش ها برای کشف مقاصد شریعت است و غالبأ مقاصدی که با این اسلوب کشف می شوند نقش عِلّی دارند و می توان در برهان آوردن برای اثبات حکم به آنها به مثابه مدرک حکم دست یازید.