1403/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مبحث مقاصد الشریعه
نمایه ای از درس
ما از قاعده «لاحرج» و «لاضرر» و اینکه برخی از احکام مانند حکم روزه در آغاز دشوارتر بودند و خداوند تسهیل فرمود در می یابیم که شارع مقدس آهنگ آن دارد که شریعت را برای بندگان تسهیل کند.
اسلوب هفتم
برای کشف مقاصد شریعت که بر عکس و وارون روش سوم است تنقیح مناط است. در روش سوم با استقراء شماری از احکام جزیی و بررسی غایات آنها به سنخه آنها پی برده و اینگونه به غایات و مقاصد کلان شریعت دست یافتیم. ولی در اسلوب کنونی ما پس از به دست آوردن یکی از غایات و مقاصد شریعت آن را به موارد مشابه تعمیم می دهیم. البته مشروط بر اینکه بتوان خصوصیات آن موارد مشابه را نادیده گرفت و الغاء نمود. تنقیح در لغت یعنی تمییز و تهذیب و مناط هم از ماده نوط یعنی محلی که چیزی به آن معلق و آویخته است و معنی تنقیح مناط آن است که چیزی را که حکم به آن معلق و منوط است را تهذیب و از غیر آن تمییز دهیم. و در اصطلاح یعنی اینکه ما علت و مناط را در یک حکم به روشنی کشف کرده ایم و با بررسی و واکاوی دریافته ایم که این علت و مناط در حکم دیگری که مانند حکم نخست است نیز وجود دارد. گرچه در حکم دوم خصوصیاتی هست که در حکم نخست نیست ولی آن ویژگی ها در پدید آمدن آن حکم نقش پرداز نیستند و آنچه که مهم است است و موجب پدید آمدن آن حکم شده است همین مناط است. از اینجا در می یابیم که این مجموعه از احکام که با تنقیح مناط حکم آنها را دریافته ایم دارای غایت و مقصد یگانه و واحدی هستند. گاه تنقیح مناط را به معانی دیگر مانند تنقیح موضوع حکم نیز به کار می برند. برای نمونه آیه ای نازل شده و حکم مشخص است ولی در شناخت حد و حدود موضوع ابهام هست. برای نمونه خداوند فرموده است
﴿وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾
سوره نور آیه ۴
در این آیه خداوند حکم قذف زنان پاکدامن را به روشنی بیان فرموده است. ولی آیا مردان پاکدامن موضوع این حکم نیستند و قذف ایشان موجب حد نیست؟ با تنقیح مناط در می یابیم که ذکر واژه «الْمُحْصَنَاتِ» بدین معنی نیست که می توان به مردان پاکدامن تهمت زنا زد و قذف ایشان موجب حد شرعی نمی شود. این را نیز تنقیح مناط می نامند. و گاه نیز اساسأ بجای مناط از واژه علت استفاده می کنند و به تنقیح علت تعبیر می نمایند. برخی هم عقیده دارند که تنقیح مناط و الغاء خصوصیت یک قاعده هستند. چرا که تمییز و روشن کردن ملاک حکم به این است که نشان دهیم خصوصیات دیگر حکم ملاک نیستند بلکه تنها علت حکم، مناط آن است. برای نمونه ما از قاعده «لاحرج» و «لاضرر» و اینکه برخی از احکام مانند حکم روزه در آغاز دشوارتر بودند و خداوند تسهیل فرمود در می یابیم که شارع مقدس آهنگ آن دارد که شریعت را برای بندگان تسهیل کند. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) هست که حضرت فرموده اند: حضرت عیسی (ع) بر رهبانیت مبعوث شد ولی من بر شریعت سهله سمحه مبعوث شده ام.
اسلوب هشتم
برای کشف مقاصد شریعت استفاده از فلسفه دین است که در کشف اهداف کلی و کلان دین به کار می آید. در این صورت به تبع کشف مقاصد دین، مقاصد شریعت که ضلعی از اضلاع دین است نیز کشف می شوند. مثلاً اگر با فلسفه دین کشف کردیم که عالی ترین غایت و هدف دین تقرب به ساحت الهی است طبعأ این هدف تنها برای ضلع عقاید و اخلاق نخواهد بود بلکه هدف ضلع شریعت نیز هست.