1402/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مبحث مقاصد الشریعه
نمایه ای از درس
همان ادله ای که حجیت اجتهاد را برای کشف احکام شرعی اثبات می نمایند حجیت اجتهاد را برای کشف مقاصد شریعت نیز اثبات می کنند.
نکات مقاصد الشریعه
در بررسی روش های کشف مقاصد شریعت به چند نکته باید توجه داشت. نخست تعریف هر روش، دوم اثبات حجیت هر روش و سوم گستره و قلمرو کاربست هر روش، چهارم ضوابط کاربست هر روش و این فرآیند باید با ذکر پاره ای نمونه ها و تطبیقات به فرجام برسد.
روش دوم کشف مقاصد شریعت به کار گرفتن اصول استنباط است. همانگونه که برای کشف خود احکام شرعی می توان از قواعد استنباط بهره گرفت در کشف مقاصد احکام نیز می توان چنین کرد. برآیند کاربست کامل این قواعد دستگاهی را پدید می آورد به نام دستگاه اجتهاد. این روش شناخته شده ترین اسلوب کشف مقاصد شریعت و بی نیاز از تعریف است چرا که فقها قرن هاست که برای استنباط احکام شرعیه از آن بهره می برند. با اینکه در دستگاه اجتهاد از علوم گوناگونی استفاده می شود ولی رکن رکین این دستگاه علم اصول فقه است. البته غالباً طلاب با شمار فرآیند هایی که در اجتهاد سپری می شوند آشنا نیستند و جای آن دارد که به این کاستی پرداخته شود. پرداختن به این موضوع تفاوت مکاتب گوناگون اصولی در ادوار مختلف را برای طلاب علوم دینی روشن می کند و به ایشان این آگاهی را می دهد که هر فرآیند چه مبانی، قواعد و ضوابطی دارد و اینگونه خطا در کاربست این قواعد و ضوابط کمتر رخ خواهد داد. ما در تعریف اسلوب استخدام قواعد اصولیه برای کشف مقاصد شریعت می گوییم:
استخدام مجموع من القواعد النهجویة العقلیة او اللفظیة او العقلائیة حسب مجموع من الضوابط الخاصة الحاکمة علیها وفق مجموع من العملیات المناسبة لاکتشاف الشریعة الاسلامیة
این روش به کار بردن مجموعه ای از قواعد روشمند عقلی لفظی و یا عقلایی به حسب ضوابط خاص طبق فرآیند های مناسب هر قاعده است. بنابراین در استنباط عبادیات فرآیندی و در معاملات فرایند جدایی طی می شود. این روش اصولی است. از مبادی اصول در این تعریف سخنی نگفتیم چرا که این مبانی غالباً پیشینی بوده و بعیده یا وسیطه هستند و بهتر است که از آنها در فلسفه اصول گفتگو شود و تنها اندکی از مبادی اصول قریبه هستند که ممتزجه بوده و به مسائل اصول نزدیک اند و باید در خود علم اصول از آنها گفتگو شود. از امام صادق علیه السلام روایت است که فرموده اند:
مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ اَلسَّرَائِرِ نَقْلاً مِنْ كِتَابِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ اَلْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ج ۲۷، ص ۶۱
و این فروع که حضرت می فرمایند می توانند فروع فقهی، عقلی، لفظی یا عقلایی باشند. همچنین از امام رضا علیه السلام روایت است که فرموده اند:
نُقِلَ مِنْ كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ
تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ج ۲۷، ص ۶۲
آیا این اسلوب یعنی کاربست قواعد و ضوابط اصولی برای کشف حکم یا مقاصد شریعت حجیت دارد یا ندارد؟ پاسخ آن است که حجیت دارد و برای اثبات حجیت آن ادله فراوانی در دست است. در حقیقت همه ادله ای که حجیت اجتهاد مجتهد را برای خود او و مقلدین او اثبات می کنند حجیت اجتهاد در کشف مقاصد شریعت را نیز اثبات می نمایند. ما در آغاز با بهره بردن از قواعد علم اصول فقه، مقاصد شریعت را استنباط می نماییم و اگر در میان مقاصد شریعت غایت و مقصدی بود که به کار استنباط می آمد در یک مستوای بالاتری از آن مقصد برای استنباط احکام فقهی بهره می بریم. بنابراین روش اجتهاد همانگونه که در استنباط فروع شرعی حجیت دارند در کشف مقاصد شریعت نیز دارای حجیت هستند. این یک روش عام است که استنباط احکام شرعی و استنباط مقاصد شریعت هر دو را در بر می گیرد و البته برای کشف مقاصد شریعت اسلوب های خاص نیز در میان است که بیان خواهند شد.