1402/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مبحث مقاصد الشریعه
نمایه ای از درس
انسان آخرالزمانی تکامل عقلی یافته است و غایت دین آخرالزمان، اقناع معرفتی این انسان و برآوردن نیازهای دنیوی و اخروی اوست
برهان کمال دین
برهان دیگر برای اثبات مقاصد الشریعة برهان کمال دین است. دین اسلام در آنچه که مربوط به دین بودن اوست کامل است. مبدأ آن که رب حکیم است کامل است و از کامل جز امر کامل صادر نمی شود. از سوی دیگر این دین کامل کمال انسان را نشانه گرفته است. هدف این دین اداره انسان آخرالزمانی است که به کمال عقلی رسیده است. این دین باید بتواند این انسان را به لحاظ معرفتی اقناع و اشباع نموده و نیکبختی دنیا و آخرت او را تامین و فراهم کند. اسلام سرآمد شرایع پیشین و انسان امروزین به لحاظ عقلی و علمی برتر از انسان گذشته است. این دین و پیامبر آن موعود ادیان پیشین بوده اند. خداوند متعال می فرماید:
﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَىٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي ۖ قَالُوا أَقْرَرْنَا ۚ قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾
سوره آل عمران آیه ۸۱
البته این به معنی ناقص بودن شرایع پیشین نیست بلکه آن شرایع متناسب با نسل های گذشته بوده اند. شریعت نوح متناسب با قوم نوح و شریعت ابراهیم متناسب با قوم ابراهیم بوده است. برای نمونه در شریعت حضرت ابراهیم، گویش و بیان فطری بر بیان عقلی چیره است و غلبه دارد ولی در دین اسلام بیان غالب بیان عقلی است گرچه از بیان فطری آن چیزی کاسته نشده است. به سبب اینکه مخاطب دین تکامل پیدا کرده است. تعالیم بلند و والای اسلام در عرصه های گوناگون از جمله عرصه عقائد در شرایع پیشین در میان نبوده اند. ظرائف و طرائفی که در آموزه های قرآن هست و بطون بی پایان آن در شرایع پیشین نبوده است. سویه الهی دین عندالله ثابت است ولی دین یک سویه خلقی دارد که ناظر به انسان هاست و به تدریج و به نسبت تکامل انسان ها نازل می شود تا به اسلام می رسد که خداوند می فرماید:
﴿وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا﴾
سوره مائده آیه ۳
و
﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾
سوره آل عمران آیه ۱۹
یعنی آن دین کامل عنداللهی همین اسلام است و شرایع گذشته درآمدی بر اسلام بوده اند و خداوند دین خود را به تدریج و به قَدَر نازل فرموده است. خود اسلام نیز به تدریج فرود آمد و با اعلام ولایت کامل شد. برآیند این گفتار آن است که دین کامل نمی تواند بدون غایت باشد و مقاصد الشریعة و غایتمندی شریعت اینگونه اثبات می شود. البته برخی از بزرگان شیعه اینگونه باور دارند که چه بسا همه غایات و مقاصد شریعت حقیقی نباشند و برخی از دستورات شریعت دارای غایات و مقاصد اعتباری و جعل شده از سوی شارع مقدس باشند. گاهی خود جعل حکم مقصود شارع است یعنی در نفس جعل حکم مصلحت است. این مقصد و مصلحت میتواند مصلحت صدوریه و امتحانیه باشد مانند التیماتوم های دولت ها به یکدیگر که در پس آن یک جنگ حقیقتی وجود ندارد و غایت آن تنها پیشگیری از جنگ است. همچنین مصلحت و مقصد می توانند سلوکیه باشند یعنی غرض شارع انجام فعل مامور به نیست بلکه اقدام و گام برداشتن انسان به سوی انجام فعل است. برای مصلحت سلوکیه گاه دستور خداوند به حضرت ابراهیم برای ذبح حضرت اسماعیل را نمونه می آورند که به نگره ما درست نیست. در ذبح حضرت اسماعیل مصلحتی نهفته نبود و از اساس خداوند به حضرت ابراهیم دستور نداده بود که حضرت اسماعیل را ذبح کند. بلکه غایت آن بود که مردم ببینند که حضرت ابراهیم چه اندازه در برابر پرودگار خویش تسلیم است. چرا که خداوند از زبان حضرت ابراهیم می فرماید:
﴿قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ﴾
سوره صافات آیه ۱۰۲
حضرت ابراهیم به فرزند برومندش می فرماید در خواب دیدم که در حال ذبح تو هستم و نمی فرماید که تو را ذبح کردم. لذا به نظر می رسد که در مصلحت های صدوریه و سلوکیه نیز گونه ای مصلحت واقعیه نهفته باشد. بزرگان ما غالباً بر این باورند که اوامر و نواهی الهی همگی تابع مصالح و مفاسد هستند ولی برخی مانند مرحوم آیه الله خویی می فرمایند که چنین چیزی با این گستره قابل اثبات نیست و چه بسا که مصلحت برخی از اوامر و نواهی مانند احکام امتحامیه و سلوکیه تنها در همان جعل و اعتبار باشد نه در متعلق جعل و اعتبار. خداوند واقعا همان را می خواست که واقع شد یعنی اقدام حضرت ابراهیم به سر بریدن نه خود سر بریدن را. برآیند این گفتار آنکه بی شک دستورات الهی تابع مصالح و مفاسد هستند ولی اینکه همه مصالح و مفاسد قابل کشف باشند قابل اثبات نیست. آیات و روایات فراوانی نیز دلالت می کنند که افعال الهی از جمله تشریع دارای غایت است.