درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

1402/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مبحث مقاصد الشریعه

 

نمایه ای از درس

حکمت و علم و عدل الهی و تناسق میان تکوین و تشریع، چنین اقتضا می کنند که دستورات شریعت دارای مقصد و غایت باشند.

پیش انگاره های مؤید قول به مقاصد الشریعة

پیش انگاره هایی هم هست که مؤید قول به مقاصد الشریعة هستند. اصول هستی شناسی و معرفت شناختی اقتضاء می کنند که دستورات شریعت دارای مقاصد باشند. نگاه انسان شناسی و دین شناسی نیز همین اقتضاء را دارد. ما از آنجا که حق تعالی را حکیم می دانیم باور داریم که او هرگز کار عبث نمی کند و تشریع که از افعال پروردگار است طبعأ دارای غایت و مقصد است. از نگاه کلان هستی شناسی و نگاه خاص مبدأ شناسی که الهیات بالمعنی الاخص است و پیرامون ذات و صفات و افعال باریتعالی گفتگو می کند به این برآیند می رسیم که خداوند حکیم است و افعال او از جمله تشریع نمی توانند عبث و بدون علت و غایت باشند بلکه دارای مقاصد هستند. از سوی دیگر مقتضای صفت علم الهی نیز آن است که فعل بی علت و غایت از او سر نزند. صفت دیگری که در خداوند مقتضی مقاصد الشریعة است صفت عدل الهی است. خداوند عادل است و هر فعلی که از او سر می زند سامانه و سمت و سو و سیاقی دارد.‌ یعنی خداوند با هر فعل خود می خواهد که موجودات را به نقطه ای برساند. اگر اراده خداوند در تشریع به علت و به غایت برپایی عدل نباشد پس خداوند می تواند غیرعادلانه هم حکم کرده باشد و این با باور شیعه که عدلیه است ناسازگار است و به باور اشعریه نزدیک است. دلیل دیگر برای اثبات و استوانش مقاصد الشریعة آن است که به نگره ما میان تکوین و تشریع تناسق و سازگاری هست. پرودگار عالم شریعت را با طبیعت انسان و تشریع را با تکوین و آفرینش او همسو قرار داده است. یعنی تکوین و تشریع هر دو به یک سمت حرکت می کنند. بی گمان تکوین دارای غایت است و از آنجا که تشریع نیز با آن همسو است تشریع نیز دارای غایت است. یکی از مکاتب حقوقی مکتب حقوق طبیعی است که می گوید خاستگاه حقوق طبیعت است. یعنی انسان دارای طبایعی است و این طبایع اقتضائاتی دارند که آن اقتضائات حق انسان هستند و کسی نمی تواند مانع آنها شود. به نگره ما همه یا بیشتر حقوق اسلامی از گونه حقوق طبیعی هستند. شهید مطهری می فرماید که حقوق زن و مرد از آنجا که از طبیعت هر یک برخاسته اند با هم مساوی هستند ولی با هم مشابه نیستند. اگر حقوق مرد و زن با هم مشابه باشد در حق هر دو ستم شده است. اینکه بر وارون طبیعت زن از او نیز مشابه مرد کارهای سخت مانند جنگ خواسته شود ستم به زن است. تساوی حقوق زن و مرد یعنی هر دو باید به طور مساوی به آنچه که بنابه اقتضاء طبیعت حق آنهاست برسند. آنچه که امروزه در جهان غرب مطرح است تشابه حقوق زن و مرد است. تناسق میان تکوین و تشریع به ما می گوید که نه تنها تشریع هم مانند تکوین دارای غایت است بلکه غایت تشریع همان غایت تکوین است. یعنی فطرت انسانی اموری را اقتضا می کند که شریعت آنها را تأمین می کند. از سوی دیگر در فلسفه ی فعل و در یک نگاه هستی شناسانه برخی از افعال را حسن و برخی را قبیح دانسته اند. در اینجا یادآور می شویم که به نگره ما از آنجا که متعلق فعل خداوند فعل انسان است و فعل انسان رکن حکم الهی است و از آنجا که کارنوشت و وظیفه علم اصول کشف احکامی است که به افعال انسان تعلق می گیرند بنابراین باید در علم اصول پیرامون فلسفه فعل نیز گفتگو شود. بحث حسن و قبح ذاتی و بحث تقریر و سیره نیز از مسائل فلسفه فعل هستند. یعنی فعل کارکرد معرفت شناسانه دارد و با فعل معصوم (ع) ما به یک امری پی برده و در ما معرفتی تولید می شود. اینکه ما فعل معصوم را حجت می دانیم به سبب بالا بودن مرتبه وجودی فعل معصوم است.