درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

1402/10/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نمایه ای از درس

 

نقش قاعده سیاق در افاده ی حصر

 

یکی از کارکرد سیاق حصر است که با توجه به تعریف مقترح خویش از سیاق آن را به کارکردهای سیاق می افزاییم. گرچه بیشتر اصولیون از آن در مفاهیم گفتگو می کنند ولی ما آن را در میان سیاق می دانیم. برای نمونه تقدیم ما حقه التاخیر سیاقی است که بر حصر دلالت دارد. البته مراد حصری است که از اسلوب کلام به دست می آید نه حصری که با الفاظ حصر مانند الا و انما فراچنگ می آید

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

یکی از نکات مهم در جستار قاعده ی سیاق بحث قلمرو کارکرد این قاعده و دستاوردهای آن است. از آنجا که برخی از گذشتگان از این قاعده دریافت آشفته ی داشته اند، به تبع سخنان ایشان نیز درباره ی سیاق تا اندازه ی پریشان است و این قاعده در ذهن و سخن ایشان با قرائن و قواعد دیگر در هم آمیخته است و آنچه که درباره ی نتایج این قاعده گفته اند در حقیقت نتایج قواعد یا قرائن دیگر است. حتی کسانی که تصور درستی از این قاعده داشته اند نیز کمتر به فوائد آن پرداخته اند. به نظر می رسد که کاربست این قاعده بهره و سود فراوانی در فهم معنای سخن متکلم و مولف دارد. از نتایج و فوائد قاعده ی سیاق که زرکشی هم از آنها یاد کرده است

کارکرد نخست تخصیص العام است یعنی می توان با استفاده از سیاق عامی را تخصیص زد و گستره ی آن را مرز بسته و کران مند نمود

کارکرد دوم تقیید مطلق است یعنی می توان یا آن مطلقی را مقید نمود

کارکرد سوم تبیین مجمل است یعنی می توان با سیاق مجملی را مبین نمود

کارکرد چهارم باز شناختن حقیقت از مجاز است و می توان حقیقت را در سخن متکلم از مجاز بازشناخت. می توان گفت که قاعده سیاق دارای دو رکن است نخست ساختار لفظی و دوم بافتار معنایی و هر دو پای در لفظ دارند و ما قرائن فرامتنی مثل هویت مخاطب و شرایط پیرامونی را سیاق نمی نامیم بلکه آنها را قرائن حالیه یا مقامیه می خوانیم. سیاق آن یکپارچگی لفظی و معنایی کلام است که از آن معنای مراد گوینده را در می یابیم.

کارکرد پنجم سیاق حصر است که با توجه به تعریف مقترح خویش از سیاق آن را به کارکردهای سیاق می افزاییم. گرچه بیشتر اصولیون از آن در مفاهیم گفتگو می کنند ولی ما آن را در میان سیاق می دانیم. برای نمونه تقدیم ما حقه التاخیر سیاقی است که بر حصر دلالت دارد. البته مراد حصری است که از اسلوب کلام به دست می آید نه حصری که با الفاظ حصر مانند الا و انما فراچنگ می آید. یکی از نمونه های سیاق بحث وجوه و نظائر است. در میان علوم قرآنی که گاه آنها را تا هفتصد علم شمرده اند علمی هست به نام دانش وجوه و نظائر که از شمار معانی یک لفظ و اینکه آن لفظ در قرآن به چند معنی به کار رفته است و پیوند آن معانی با هم چیست گفتگو می کند.

کارکرد ششم آن است که از سیاق می توان دریافت که یک لفظ در آیه ای از آیات قرآن به کدام یک از معانی چندشمار خود به کار رفته است.

کارکرد هفتم یکی از کارکردهای پر ارج قاعده ی سیاق است که به ما امکان می دهد از یک لفظ واحد در دو جایگاه مخالف معانی گوناگون اراده یا برداشت کنیم کما اینکه در روایت

 

اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ

علل الشرایع ج ۱، ص ۱۸۲

 

یک‌بار راوی از پیامبر اکرم اسلام (ص) پرسیده است که من قصد خریدن خانه دارم چه کنم و حضرت فرموده اند اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ و بار دیگر امام حسن مجتبی علیه السلام از فاطمه زهرا سلام الله علیها پرسیده اند چرا تا صبح به دعا مشغول بودید و همه را جز ما دعا کردید و حضرت پاسخ دادند اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّارَ و در نتیجه ی سیاق یک لفظ به سیاق اختلاف پرسش در دو محل دو معنای جدا دارد.

کارکرد هشتم یکی دیگر از کارکردهای قاعده سیاق است که زرکشی آورده است و آن فهم معنایی است که متکلم آن را از لفظ اراده نکرده است یعنی از آن برای اثبات یک امر سلبی بهره می برند.

کارکرد نهم قاعده ی سیاق تصحیح کلام است. کسی کلمه یا جمله ای را غلط بیان می کند و ما با تمسک به سیاق خطای او را گوشزد می کنیم.

کارکرد دهم سیاق تفسیر آیات قرآن است. یکی از نکاتی که از جنس سیاق است و کمتر به آن پرداخته اند و بسیار در فهم آیات قرآن به کار می آید لحاظ کردن ذیل آیات است. بیشتر آیات قرآن ذیلی دارند که با متن آیه در سازواری و تناسق است و می توان به یاری ذیل آیه متن آن را معنی نمود. برای نمونه در آیه شریفه ی

﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌمائده ۳۸﴾

 

اینکه خداوند در ذیل آیه بالا فرموده است وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ بدین معنی است که اجرای حدود الهی از روی حکمت خداوند است نه از روی غفران یا رحمت او چرا که در آن صورت می فرمود والله عزیز غفور یا والله عزیز رحیم. شایان ذکر است که خاستگاه و گرانیگاه تفسیر قرآن به قرآن که پرچم دار آن مرحوم علامه طباطبایی بودند همین جستار سیاق است. یکی دیگر از مباحثی که جا دارد در جستار سیاق بدان پرداخته شود آن است که اگر قاعده سیاق دلالتی داشت و قاعده ی دیگری هم در لفظ دلالت دیگری داشت و این دو دلالت متعارض بودند چگونه باید در میان آن دو دلالت به تعادل و تراجیح بپردازیم. نکته دیگر آن است که سنجه و معیاری که ما به وسیله آن چیزی را سیاق می انگاریم یا آن را از دایره سیاق بیرون می کنیم چیست؟ معیار سیاق انگاری از مباحث مهم است که باید از آن گفتگو کنیم.

کارکرد یازدهم سیاق در قرآن تمییز سوره های مکی از سوره های مدنی است که علامه طباطبایی در المیزان از این گونه از سیاق بسیار بهره می برد.

یکی از سنجه ها و معیارهای قاعده سیاق سبک ادبی است و سبک ادبی سوره های مکی و سوره های مدنی متفاوت است. سوره های کوتاه پایانی قرآن از نظر سبک ادبی و محتوی با سوره های مدنی بسیار متفاوت هستند و سوره های مکی بیشتر به مبدأ و معاد ولی سوره های مدنی بیشتر به شریعت و احکام می پردازند.

کارکرد دوازدهم سیاق کشف نسخ یا عدم نسخ آیات قرآن است که پیش از این در دو آیه که خداوند مردم را به تقوی فرمان داده بود بیان کردیم.