درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قاعده سیاق /اهمیت قاعده در فهم جملات /

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

نمایه ای از درس

 

گاه سراسر یک کتاب سیاق است برای فهم کلمات و جملات آن

 

برای بهره بردن از قاعده ی سیاق در فهم مفردات نمونه های فراوانی در دست است تا آنجا که برخی گمان کرده اند که این قاعده تنها برای فهم مفردات به کار می رود. ولی قاعده ی سیاق گذشته از فهم معنی و مراد متکلم از یک کلمه و جمله، برای فهم معنای فقرات سخن یعنی واحد‌های بزرگتر از جمله و همچنین برای درک کلی و کلان از سراسر یک متن نیز به کار می آید. بالاترین مستوای قاعده ی سیاق آن است که سراسر یک متن مثلاً کل یک کتاب سیاق بوده و بر معنای مراد گوینده از یک واژه یا یک جمله ظهور و دلالت داشته باشد.

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

قاعده ی سیاق گذشته از فهم معنی و مراد متکلم از یک کلمه و جمله، برای فهم معنای فقرات سخن یعنی واحد‌های بزرگتر از جمله و همچنین برای درک کلی و کلان از سراسر یک متن نیز به کار می آید. برای قاعده سیاق می توان به این آیه شریفه نیز شاهد آورد که خداوند متعال می فرماید

 

﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ﴿۲۴﴾ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا﴿۲۵﴾ ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا﴿۲۶﴾ فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا﴿۲۷﴾ وَعِنَبًا وَقَضْبًا﴿۲۸﴾ وَزَيْتُونًا وَنَخْلًا﴿۲۹﴾ وَحَدَائِقَ غُلْبًا﴿۳۰﴾ وَفَاكِهَةً وَأَبًّا﴿۳۱﴾ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴿۳۲﴾سوره عبس﴾

 

که در معنای «أَبًّا» گفته اند که مراد از آن علوفه است چرا که خداوند متعال در ادامه فرموده است

 

﴿مَتَاعًا لَكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ﴿۳۲﴾عبس﴾

 

یعنی خداوند فاکهه را متاعی برای انسان و علوفه را متاعی برای چهارپایان قرار داده است. در اینجا معنای «أَبًّا» بر عرب آشکار نبود و به سیاق آیه ی پسین معنای آن دانسته شده است. همچنین در بحث گسترده ای که پیرامون واژه ی نفس داشتیم با بررسی این واژه و مشتقات آن در دویست و نود و شش آیه ی قران و واکاوی سیاق این آیات ده معنی برای آن یافتیم که از جمله ی آنها روح، قلب، خود متشخص، خود اجتماعی است و همه ی این معانی از سیاق آیات به دست آمده اند. برای بهره بردن از قاعده ی سیاق در فهم مفردات نمونه های فراوانی در دست است تا آنجا که برخی گمان کرده اند که این قاعده تنها برای فهم مفردات به کار می رود. برای فهم معنای عبارات مرحوم علامه طباطبایی این مثال را آورده اند که

﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ ۗ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَتغابن ۱۶و این آیه ی شریفه که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَآل عمران ۱۰۲﴾

 

مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند این دو آیه گرچه هر دو درباره ی تقوی هستند ولی با هم متفاوت اند چرا که خداوند در آیه ی نخست می فرماید که در حد توان خود پارسایی و تقوی پیشه کنید یعنی به کمینه و حداقلی از پرهیزگاری بسندگی نموده است ولی در آیه ی دوم می فرماید به اندازه ای که درخور و سزاوار پرودگار جهانیان است پارسایی پیشه کنید یعنی از مومنین تقوایی بیشینه و حداکثری را مطالبه کرده است. برخی گفته اند که آیه ی نخست با آیه ی دوم نسخ شده است یعنی خداوند در آغاز بعثت به آنچه که از تقوی در توان مسلمین بود رضامند بود ولی رشد اسلام و بالندگی معنوی مسلمین چنین اقتضا کرد که خداوند مدارج بالاتری از تقوی را از ایشان مطالبه کند ولی مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند که به سیاق آیه دوم که از سوره ی آل عمران است باید تقوی در آیه ی سوره ی تغابن را نیز بیشینه و حداکثری معنی کنیم چرا که این دو آیه همسنگ و در وزان هم اند. نمونه ی دیگری که از قاعده سیاق در قرآن می توان سراغ گرفت این آیه ی شریفه است که

 

﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَدخان ۳﴾

 

یعنی ما قرآن را در شبی خجسته و فرخنده فرو فرستادیم ولی آن شب را نام نمی برد و در این آیه ی شریفه می فرماید

 

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ ۚ﴾

بقره ۱۸۵

 

پس به سیاق آیه دوم آشکار می شود که این شب خجسته و فرخنده از شبهای ماه رمضان است. سپس خداوند در آیه ی دیگری می فرماید

 

﴿إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾

قدر ۱

 

و به سیاق این آیه دانسته می شود که آن شب خجسته و فرخنده شب قدر است.

برای فهم معنای فقره های یک عبارت به یاری قاعده ی سیاق می توان به همان روایت بالا از امام باقر علیه السلام نمونه آورد.

بالاترین مستوای قاعده ی سیاق آن است که سراسر یک متن مثلاً کل یک کتاب سیاق باشد و بر معنای مراد گوینده از یک واژه یا یک جمله ظهور و دلالت داشته باشد. برای نمونه آیه الله مصباح یزدی کتابی دارند به نام معارف قرآن و در برابر کسانی که قرآن را انسان محور دانسته اند و موضوع همه ی آیات آن را انسان و احکام تکلیفی و وضعی آن دانسته اند می فرمایند بر وارون این دیدگاه، قرآن خدا محور است و خداوند کانون همه ی آیات آن است و باید همه ی آیات قرآن را با لحاظ این سیاق معنی کنیم.

 

و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین