درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

1402/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قاعده سیاق/اهمیت قاعده سیاق /

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

نمایه ای از درس

 

اهمیت قاعده سیاق در فهم جملات

 

دلیلی در دست نیست که این قاعده ی گرانسنگ تنها در فهم مفردات کاربرد داشته باشد بلکه به نگره ی مختار می توان از آن در فهم جملات و تراکیب و آیات نیز بهره برد همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گاه یک سوره را و گاه حتی سراسر قرآن را سیاق برای فهم معنای یک آیه قرار می داده اند‌. سیاق سمت و سو و رویکرد و اتجاه سخن گوینده را نشان می دهد و چه بسا بتوان گفت که کاربرد آن در جملات و ترکیب بیش از کاربست آن در مفردات است چرا که سیاق یک سامانه و دستگاه پیرامونی با عناصر و مولفه های پرشمار است و سامانه با جمل که مرکب اند بیشتر همساز است تا با مفردات و کلمات

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

پس دو مورد از کارکردهای سیاق که در کلام ابن دقیق از علمای عامه ی قرن هفتم هجری آمده آن است که سیاق راهی است که از آن مجمل را مبین کرده و آن را بر مقصود گوینده حمل می کنیم. گرچه شاید بتوان کارکرد نخست را بخشی از کارکرد دوم یا یکی از مصادیق آن به شمار آورد. این سخن ابن دقیق گرچه تعریف قاعده ی سیاق نیست ولی برخی از کارکردهای آن را بیان می کند. زرکشی اما نکته ای را بر سخن ابن دقیق افزوده است و آن این است که می توان به یاری سیاق فهمید که گوینده چه معنایی را اراده نکرده است. همچنین زرکشی افزوده است که از دیگر کارکردهای قاعده ی سیاق تخصیص عام، تقیید مطلق و تنوع دلالت است و در پایان در یک جمع بندی، قاعده سیاق را از بزرگترین قرائن دال بر مراد گوینده دانسته است. خرده ای که بر سخن زرکشی وارد است آن است که قاعده سیاق را از جمله ی قرائن بلکه یکی از بزرگترین آنها خوانده است حال آنکه که سیاق فراتر از قرینه و در مستوای قاعده است. یکی از نکات مثبتی که در سخن زرکشی دیده می شود آن است که زرکشی قاعده ی سیاق را به مستوای مفردات ویژه نکرده و آن را به کرانه ی کلمات فرو نکاسته و مرز نبسته است و به نقش آن در فهم جمل و تراکیب نیز گردن نهاده و گواهی داده است. عبدالرحمن سعدی نیز گر چه چیزی بر سخن زرکشی نیافزوده است ولی تاکید کرده است که هر کس که قاعده ی سیاق را به آن اندازه که در خور آن است بزرگ ندارد در اندیشه و سخن راه خطا خواهد پیمود. ولی در میان آنچه که بزرگان نامبرده پیرامون سیاق آوردند بیش از همه سخن شهید صدر به یک تعریف جامع و مانع از قاعده سیاق نزدیک است. از تعریف شهید صدر به خوبی روشن است که ایشان سیاق را نه در سطح قرینه بلکه در مستوای یک قاعده می بیند. شهید صدر به درستی سیاق را از دوال فرا لفظی و جدا از دوال دیگر به شمار می آورد که ما را بر معنای مقصود گوینده رهنمون می شود. چرا که در فهم معنای واژگان رجوع به واژه نامه ها بسنده نیست و نمی توان تنها به دوال درون لفظی اکتفا نمود. در سیاق، شماری از واژگان و الفاظ همنشین که کنار هم اند با هم یک سامانه را بر می سازند و با آن سامانه ما را از معنای مراد گوینده از یک واژه آگاه می کنند. از سوی دیگر به باور شهید صدر سیاق می تواند لفظی نبوده و از انبوهه ای از واژگان همنشین پدید نیامده باشد بلکه برآیند ظروف و شرایط پیرامونی بیرونی باشد همانگونه که شرایط سیاسی زمان هر امام سیاق است بر اینکه آیا آن امام در مقام تقیه بوده است یا خیر یا برای نمونه روایتی هست که هم از پیامبر اکرم اسلام ص رسیده است و از بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و آن این است که

 

اَلْجَارَ ثُمَّ اَلدَّار

 

ولی پیامبر اکرم اسلام (ص) این سخن را در پاسخ به کسی فرموده اند که پرسیده است یا رسول الله من قصد خرید خانه ای را دارم و حضرت فرموده اند نخست همسایه ای خوب را جستجو کن و سپس به خرید خانه ای در همسایگی او اقدام کن. ولی فاطمه زهرا سلام الله علیها این سخن را در پاسخ به امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند آنجا که از مادر پرسیدند چرا در طول شب برای همسایگان دعا فرمودید ولی خودمان را دعا نکردید. در نتیجه پرسش امام حسن مجتبی (ع) که عنصری بیرون از سخن پیامبر اکرم اسلام (ص) و فاطمه زهرا (س) است سیاقی است که به یاری آن معنای مراد ایشان دانسته شده است. با این همه بر سخن شهید صدر نیز خرده هایی وارد است. نخست اینکه ایشان کاربرد سیاق را تنها در مفردات دانسته اند حال آنکه دلیلی در دست نیست که این قاعده ی گرانسنگ تنها در فهم مفردات کاربرد داشته باشد بلکه به نگره ی مختار می توان از آن در فهم جملات و تراکیب و آیات نیز بهره برد همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان گاه یک سوره را و گاه حتی سراسر قرآن را سیاق برای فهم معنای یک آیه قرار می داده اند‌. سیاق سمت و سو و رویکرد و اتجاه سخن گوینده را نشان می دهد و چه بسا بتوان گفت که کاربرد آن در جملات و ترکیب بیش از کاربست آن در مفردات است چرا که سیاق یک سامانه و دستگاه پیرامونی با عناصر و مولفه های پرشمار است و سامانه با جمل که مرکب اند بیشتر همساز است تا با مفردات و کلمات مگر آنکه مفردات از آنجا که مقدمه ای برای فهم جملات اند در نظر شهید صدر تعریف را از بیان جملات و تراکیب بی نیاز کرده باشد یا مراد ایشان از لفظ اعم از لفظ مفرد و لفظ مرکب باشد.

خرده ی دوم آن است که اگر ما همه ی قرائن مقالیه و مقامیه را در میان قاعده ی سیاق در آوریم این گسترش و توسعه ی بی دلیل قاعده ی سیاق است چرا که ما در این جستار از سیاق کلام سخن می گوییم نه سیاق متکلم و شرایط پیرامونی و بیرونی و فراکلامی و فرامتنی از این رو حالات متکلم مثل خشم و شادی یا شرایط سیاسی جامعه جزو کلام نیستند و چه بسا نتوان آنها را سیاق کلام به شمار آورد.

 

و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین