درس اصول استاد علی‌اکبر رشاد

1402/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: قاعده سیاق/آیات سیاق /

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نمایه ای از درس

 

کاربست سیاق از سوی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان

 

مرحوم علامه طباطبایی چه بسا بزرگترین مفسر عصر ما بوده و در تفسیر خود بسی بیش از دیگران از قاعده سیاق بهره برده‌اند و از آن گفتگو کرده اند ولی سیاق را به مثابه ی دستگاهی سامانمند و سازمانمند برای فهم قرآن به خواننده معرفی نکرده اند. به باور برخی سبب اینکه اصولیون و مفسرین با وجود آنکه از سیاق بسیار بهره برده اند باب جدایی برای آن در علم اصول ننهاده اند و تعریف و ادله ی آن را واکاوی نکرده‌اند آن است که در نظر آنها این قاعده پذیرفته بوده و نیازی به استوانش و اثبات یا بیان اقسام و مراتب آن نبوده است

 

»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«

 

در قاعده ی سیاق بایسته و لازم است که از چند گرانیگاه و محور گفتگو شود.

محور نخست برخی از پیش نیازها و نکات تمهیدیه است که نخستین آنها بحث واژگانی و لغوی و اصطلاحی درباره ی این قاعده ی گرانسنگ است.

محور دوم پیشینه ی قاعده ی سیاق و سیر دگرگونی ها و تطورات تاریخی آن است.

محور سوم تبیین اهمیت این قاعده و محور چهارم هویت معرفتی آن و محور پنجم جایگاه این قاعده در جغرافیای علوم و به ویژه دانش اصول است.

پس از بیان پیش نیازها و جهات تمهیدیه به اصل سخن درآمده و نخست پیرامون اینکه آیا قاعده ی سیاق از دوال منطوقیه است یا مفهومیه یا عقلیه و یا خود یک دال خودایستا و مستقل است سخن خواهیم راند.

در گام دوم از قلمرو کاربست قاعده گفتگو خواهیم نمود.

پس از آن در کام سوم سخن از اقسام و مراتب سیاق است و در گام چهارم از مبانی و ادله ی حجیت سیاق گفتگو می شود و گام پنجم درباره معیارها و روش های کشف سیاق است. گام ششم درباره ضوابط و شیوه ی کاربرد سیاق است و گام هفتم دستاوردهای آن در علوم گوناگون است و هشتم درباره تعادل و تراجیح میان سیاق و دلالات دیگر است. تعریف مقترحی که از قاعده سیاق بیان شد بر فحص و اندیشه ی نگارنده استوار است و جای آن داشت که با تعاریف دیگر سنجیده شود ولی دریغ که با وجود اهمیت این قاعده اصولیون و مفسرین تعریف منقحی از این قاعده به دست نداده اند. مرحوم علامه طباطبایی چه بسا بزرگترین مفسر عصر ما بوده و در تفسیر خود بسی بیش از دیگران از قاعده سیاق بهره برده‌اند و از آن گفتگو کرده اند ولی سیاق را به مثابه ی دستگاهی سامانمند و سازمانمند برای فهم قرآن به خواننده معرفی نکرده اند. به باور برخی سبب اینکه اصولیون و مفسرین با وجود آنکه از سیاق بسیار بهره برده اند باب جدایی برای آن در علم اصول ننهاده اند و تعریف و ادله ی آن را واکاوی نکرده‌اند آن است که در نظر آنها این قاعده پذیرفته بوده و نیازی به استوانش و اثبات یا بیان اقسام و مراتب آن نبوده است. از روایات چنین بر می آید که این قاعده از دوران ائمه ی اطهار علیهم السلام در میان بوده و ایشان در مقام تبیین متن دینی برای اصحاب خویش از آن بهره می برده اند. همچنین علمای عامه مانند شافعی در کتاب الرساله و همچنین شیعه در درازنای تاریخ فراوان از این قاعده بهره برده اند. ابن دقیق در کتاب اِحکام الاحکام در تعریف قاعده ی سیاق آورده است که

 

فان السیاق طریق الی بیان المجملات

 

یعنی سیاق راهی است که می توان با آن مجمل را از مبین بازشناخت و جدا کرد و آن را تبیین نمود و مقصود مولف را دریافت. جای شگفتی است که پس از ابن دقیق و گفتاری که پیرامون سیاق در کتاب خود آورده است تا چند صد سال باز هم قاعده ی سیاق به علم اصول وارد نشد. بدرالدین زرکشی که تا پیش از سیوطی و کتاب الاتقان او در علوم قرآنی از علمای پیشروی اهل سنت بوده می گوید

 

دلالة السیاق ترشد الی تبیین المجمل و القطع بعدم احتمال غیر المراد و و تخصیص العام و تقیید المطلق و تنوع الدلالة و هو من اعظم القرائن الدالة علی مراد المتکلم

 

این دو عالم اهل سنت گرچه تعریف دقیقی از قاعده ی سیاق به دست نداده اند ولی کاربردهای آن را بیان نموده اند که برای نمونه می توان بوسیله آن دریافت که مولف چه معنایی را اراده نکرده است. یکی از معاصران به نام عبدالرحمن سعدی که از بدرالدین زرکشی صاحب کتاب البرهان فی علوم القران اثر پذیرفته است می گوید

 

السیاق یرشد الی بیان المجمل و القطع بعدم احتمال غیر المراد و تخصیص العام و تقیید المطلق و تنوع الدلاله و هو اعظم القرائن الدالة علی مراد المتکلم فمن اهمله غلط فی نظره و غالط فی مناظرته

 

یعنی کسی که به قاعده ی سیاق بی توجه باشد در برداشت های خویش از متن راه خطا خواهد پیمود و فهم درستی از سخن گوینده و مولف نخواهد داشت.

شهید صدر در حلقات می فرمایند

 

ونريد بـ « السياق » كل ما يكتنف اللفظ الذى نريد فهمه من دوال اخرى ، سواء كانت لفظية كالكلمات التى تشكل مع اللفظ الذى نريد فهمه كلاما واحدا مترابطا ، أو حالية كالظروف والملابسات التى تحيط بالكلام وتكون ذات دلالة فى الموضو

دروس في علم الأصول نویسنده : الصدر، السيد محمد باقر جلد : 1 صفحه : 103

 

یعنی سیاق هر چیزی است که لفظ را در برگرفته و ما را در فهم معنای لفظ یاری می رساند. و آن یا لفظیه است مانند کلمات همنشین و جانشین و یا حالیه و مقامیه است مانند ظروف درونی و بیرونی مانند هنگامی که امام صادق علیه السلام سختی می فرمایند و شما در دلالت آن در می مانید ولی اینکه آن حضرت این سخن را به کسی مانند زراره فرموده اند و یا آن را در شرایط تقیه فرموده اند شما را به فهم معنای روایت رهنمون می شود. البته این خرده بر ایشان وارد است که کاربست سیاق را به کلمه مرز بسته و محدود کرده اند و از جملات و آیات قرآن یادی نکرده اند. برخی دیگر نیز سیاق را آن فضای عامی دانسته اند که بر کلمه احاطه دارد.