درس خارج اصول استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/اصالة البرائة /ادله نقلی

 

استدلال به حدیث اطلاق ۳

«کل شیء لک مطلق» یعنی رها،جایز،آزاد؛مانند اول بار که قهوه وارد جهان اسلام شد،علمای مغاربه بر اساس چنین روایاتی حکم به حلیت قهوه دادند.و براساس این روایت هر عملی که در مظان هر حکمی باشد،تا زمان علم به حکم مطلق و بی قید و رها است.و مطلق معنای مطلقی دارد و شامل شبهات حکمیه و موضوعیه می شود.و مراد از ایراد نهی وصول نهی در کتاب ها است.و واقعا قول آخوند که این روایت را اوضح دلالت در بحث برائت می داند،اما مرحوم آخوند می گوید: این ایراد نهی در مقام ثبوت است نه در مقام اثبات،یعنی هر چیزی مطلق است تا زمانی که شارع اراده نهی در آن نماید،اما وصول نهی به مکلف کاری ندارد،به عبارت اخرای «حتی یرد فیه النهی» یعنی هرچیزی مطلق است تا زمانی که خداوند اراده نهی در آن نماید.و با همین استدلال مرحوم آخوند و نائینی ره این روایت را از دایره استدلال به برائت حذف نموده اند.

در همین زمینه آیت الله خویی از قول شیخ انصاری میگوید:« و من جملة الروايات‌ التي استدلّ بها للمقام قوله (عليه السلام): كل شي‌ء مطلق حتّى يرد فيه نهي و هذه الرواية و إن كانت مختصّة بالشبهة التحريمية، إلّا أنّه لا بأس بالاستدلال بها من هذه الجهة، فانّ عمدة الخلاف بين الاصوليين و الأخباريين إنّما هي في الشبهة التحريمية. و أمّا الشبهة الوجوبية فوافق الأخباريون الاصوليين في عدم وجوب الاحتياط فيها، إلّا القليل منهم كالمحدِّث الاسترابادي‌، فانّه المتفرد من بين الأخباريين بوجوب الاحتياط فيها أيضاً، بل اختصاص هذه الرواية بالشبهة التحريمية موجب لرجحانها على سائر روايات البراءة، باعتبار أنّها أخص من أخبار الاحتياط، فلا ينبغي الشك في تقدّمها عليها.»[1]

اختصاص این روایت به شبهات تحریمیه در حقیقت بخاطر بیان «حتی یرد فیه النهی» است،و لذا روایت ظهور در شبهات حکمیه تحریمیه است.اما استدلال به آن قابل قبول است چرا که اصل اختلاف بین اصولی و اخباری در شبهات تحریمیه است.و در شبهات وجوبیه اکثر اخباری ها و اصولی ها متفق بر قول به برائت هستند.الا محقق استرآبادی که مطلقا در شبهات حکمیه قائل به احتیاط است.و این روایت چون اختصاص به شبهات حکمیه تحریمیه دارد ارجح روایات این باب است چرا که اخص از روایات احتیاط است.

پایان جلسه پنجاه و سوم

 


[1] خوئی، سید ابوالقاسم، مصباح الأصول( طبع موسسة إحياء آثار السيد الخوئي) ج۱ ص۳۲۳.