1401/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/اصالة البرائة /ادله نقلی
استدلال به حدیث رفع ۲
متن حدیث رفع که مرحوم صدوق ره در خصال بیان نموده بود،قرائت شد.و در مورد سند این روایت هم آیت الله خویی می گوید:« و منها: حديث الرفع المروي في خصال الصدوق (قدس سره) بسند صحيح عن حريز »[1] که مشاهده میشود آیت الله خویی این روایت را صحیحه می داند.
بررسی لغوی روایت
«تسعة» نائب فاعل «رفع» است و رفع باید در اینجا مونث می آمد،ولی به دو دلیل مونث نیامد اول اینکه «تسعة» مونث مجازی است؛ و دیگر اینکه ایجاد فاصله بین فعل و فاعل که طبق قاعده تبعیت فعل از فاعل در تذکیر و تانیث لازم نیست.
«عن امتی» جار و مجرور متعلق به «رفع» و «امت» اسم جمع است. «تسعة» نائب فاعل؛
تفاوت «رفع» و «دفع» در معنا این است که «رفع» در جایی است که از سرچشمه و ابتداء موضوعی رفع و پیشگیری شده باشد،اما «دفع » در جایی است که بعد از پیش آمد موضوعی دفع و بر طرف شود مانند دفع حمله دشمن.و واژه «وضع» نیز اگر با «عن» استعمال شود به معنای برداشتن و اگر با «علی» استعمال شود به معنای گذاشتن است.
«الخطأ» مصدر است،از ماده خطأَ یخطئُ به معنای کسی که اشتباه می کند،أخطئه یعنی او را به اشتباه انداخت،و «الخطأ» عطف بیان از «تسعة» است.خَطَأَ لازم است،اخطأَ متعدی است.
«النسیان» به معنی فراموشی و مصدر است مثل غفران از ماده نَسِیَ یَنسیٰ یک مفعولی است و در باب افعال دو مفعولی می شود.و انساهم انفسهم.
«ما» موصول اسمی عطف بر خطا و نسیان.
«أکرهوا» اکراه در جایی است که انسان کاری را به اجبار و تهدید دیگری،کاری را انجام دهد؛در مقابل اضطرار است که در نتیجه عمل سوء تدبیر خود شخص پیش می آید.و علمای اهل سنت در کتب فقهی خود کتابی دارند با نام کتاب الاکراه،
«ما لا یعلمون» عاید صله به ما لایعلمون محذوف است،در اصل ما لا یعلمونه بوده و جمله محلا مرفوع است.
«ما لایطیقون» چیزی که خارج از طاقت است؛ اطاق یطیق. طاقت و جهد فرقی دارد طاقت حد آخر توان است ولی جهد تلاش و کوشش زیاد کمتر از طاقت است.
«و ما اضطروا الیه» که در اضطرار ابتدال رخ داده بخاطر دخول در باب افتعال.
«حسد» که در بین انسن ها هنوز هم می باشد، پس باید بحث شود رفع حسد یعنی چه؟ از نظر معنی حسد به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگری که بسیار مذموم است،ولی غبطه آرزوی برخورداری از نعمت برای خود مانند دیگری که مذموم نیست.
«الطیره» ابن اثیر در النهایه می گوید دو مصدر بر وزن فِعَله «الطیره» و «الخیره»؛و اسم مصدر است.
پایان جلسه بیست و ششم