1401/07/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأصول العملية/مدخل /بنیه علم اصول
بنیهٔ علم اصول خاتمه
در جلسات قبل به گفته حسن حنفی اشاره نمودیم که گفت: علم اصول در شیعه دیر متولد شد ولی هنوز زنده است به عکس اصول در اهل سنت؛ گرچه آیت الله العظمی بروجردی معتقد است علم اصول در شیعه هم دچار تورم گردیده ثمین نگردیده که مطالب علمی جدید به آن اضافه شده باشد بلکه متورم گردیده.
امثال غزالی یا مرحوم آیت الله دکتر عبدالهادی فضلی و مرحوم آیت الله محمد تقی حکیم قائلند در مباحث علم اصول ابتدا باید از مبحث «حُکم» وارد شویم چون تمام فقه حکم است.
الفقه فی اللغة الفهم و فی الاصطلاح العلم بالاحکام الشرعیة عن ادلتها التفصیلیه و موضوعه افعال المکلفین. و غزالی میگوید مصادر فقه چهار مصدرِ کتاب سنت اجماع و امور عقلیه است؛ اما مرحوم شهید صدر ره در مقدمه کتاب الفتاوی الواضحه قائل است که مصادر فقه تا قرن چهارم و پنجم نزد علمای امامیه فقط کتاب و سنت بود اما از این قرون به بعد علمای شیعه (مشایخ ثلاثه) اجماع را هم اضافه نمودند، گرچه شهید ثانی ره در ریشه یابی این اجماعات آنها را اسکاتا للخصم و فاقد اعتبار دانسته،و در ادامه مرحوم محمد بن ادریس حلی متوفای ۵۹۷ در کتاب السرائر اول بار دلیل عقل را به مصادر فقه اضافه نمود ،و شهید صدر می گوید ما اصلا دلیل عقل نداریم از اول فقه و تا آخر فقه هیچ حکم فقهی صادر شده بر اساس عقل نداریم،و ایشان قائل است مصادر فقه فقط دو تا است کتاب و سنت.به همین دلیل ایشان در بنیهٔ علم اصول اشکال می نماید اما مجال و مهلتی برای بن ریزی و پایه سازی جدیدی برای علم اصول داشته باشد.
مرحوم علامه مظفر ره متوفای ۱۳۸۴ ه ق شاگرد آیت الله کمپانی ره می گوید استاد ما میخواست سیر جدیدی در مباحث اصول ادامه دهد و اگر چنین می شد شاید اساس علم اصول تغییر می کرد و بسیاری از این مسائل امروزی در این علم نمی ماند.
علم اصول همیشه علمی بدون حد و حصر بوده و همگان متکفل آن می شدند ابتداء متکلمان متکفل این علم شدند و تا میتوانستند مباحث کلامی را وارد علم اصول نمودند مانند: شیخ مفید سید مرتضی شیخ طوسی ابن قبه رازی همه متکلمان شیعه و در اهل سنت قاضی عبد الجبار معتزلی ،ابوالحسین بصری و...که همه متکلم هستند لذا مباحث علم اصول خلط با مباحث کلامی گردید.
و سپس نوبت به ادبا رسید و ابن حاجب مالکی صاحب شافیه و کافیه افتاد و او مباحث الفاظ را پایه علم اصول قرار داد و اساس علم اصول و تعریف علم اصول ما همان است که ابن حاجب رسم نمود.
و بعد از آن علماء رجال متکفل علم اصول شدند و مباحث رجالی را وارد علم اصول نمودند
اما شیخ اعظم انصاری ره دو کار در علم اصول به ثمر رساند اول: موسس و نو آور در ارائه مباحث اصولی بود دوم: علم اصول را از سایر مباحث پیراست؛ مثلا همه مباحث اضافه کلامی را حذف نمود گرچه بحث تجری باقی مانده.مباحث رجالی مانند قاعده اصحاب و مراسیل ابن ابی عمیر و ...را حذف نمود.و علم اصول را از مباحث ادبی نیز پیراست.و ایشان معتقد است مسائل علم اصول فقط باید مسائلی باشد که در کبرای استنباط حکم شرعی قرار گیرد.
پایان جلسه نهم