درس خارج اصول استاد محمدحسن ربانی بیرجندی

1401/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/مدخل /واژه شناسی

 

پس از بحث امارات در این سلسله دروس وارد مبحث اصول عملیه خواهیم شد؛و در ابتدا واژه «اصل» را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

واژه شناسی

از محاسن کتب اهل سنت، این است که در ابتدای هر کتاب، وارد لغت شناسی می شوند؛و نبود این مهم از کاستی هایی است که به کتب اصول امامیه وارد است.

اصل

اصل در لغت یعنی اساس و بنیان هرچیز؛و جمع آن«اصول» است.

اما اصل در اصطلاح علم اصول [1] هفت معنا برای این واژه در اصطلاح شیعه و سنی وجود دارد؛

مثل این چند معنا:

اول: پایه و اساسِ باب قیاس؛که چهار پایه برای قیاس قائلند و یکی از آنها اصل است.(نظر مختص به اهل سنت)

دوم: اصل به معنای علم اصول یعنی قواعد کلی برای استنباط احکام شرعی(که این تعریف با شیعه مشترک هست)

سوم: یعنی ظاهر،قاعده اولیه،مقصد یک عمل، ماننده «الاصل فی البیع اللزوم» که اصطلاحی فقهی است.

چهارم: که موضوع بحث نیز می باشد، همان اصل عملی است که به اصول عملیه مشهور است.اصول عملیه جایگزین ادله شرعیه هستند؛و وقتی فقیه دلیلی در دست ندارد و در مقام تحیر است به اصول عملیه تمسک خواهد نمود؛مانند استصحاب یا احتیاط و... که این اصول اصل فقاهی[2] می باشد.

پنجم: اصل به معنای استعمال اولیه یک شیء،مانند: اصالة الظهور، اصل عدم تقدیر.

پایان جلسه اول

 


[1] چه اینکه در اصطلاحات علم الحدیث نیز به معانی مربوط به آن رایج است مثل:اصول اربعمئا و چند معنای دیگر که در علوم حدیث رایج است.
[2] نگارش صحیح اصل فقاهی است نه فقاهتی.