درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

96/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی حديث يوم الدار

بررسی روايات ذيل آيه انذار

سخن در بررسی آيه ﴿و انذر عشيرتک الاقربين﴾ و رواياتی بود که ذيل آن نقل شده است. گفته شده در اين باره سه دسته روايات بيان است: رواياتی که مخاطبين انذار را کافرين، و محل اين انذار را خانه ابوطالب يا جای ديگر و بعد از اطعام آنان دانسته است. طبری در تاريخ و تفسير، ابن کثير در تاريخ و تفسير، ابن ابی حاتم در تفسير، بغوی در تفسير، احمد بن حنبل در مسند، نسائی در خصائص، بيهقی در دلائل النبوه و ديگران اين روايات را نقل کرده اند. دسته دوم رواياتی است که مخاطبين اين انذار را کافرين می داند اما محل آن را کوه صفا گزارش کرده است. در صحاح و از جمله در صحيحين اين روايات آمده و بيشتر از ابن عباس نقل شده است. دسته سوم رواياتی که مخاطب انذار را مسلمان و انذار آنان را از عذاب معصيت می داند. اين دسته نيز در صحيحين و بيشتر از ابوهريره نقل شده است.

دو دسته اخير که در صحاح و خصوصا صحيحين آمده، در نزد اهل سنت معتبر بوده و نيازی به بررسی سندی ندارد اگر چه بايد دلالت آنها مورد بررسی قرار گيرد. اما دسته اول که در صحاح نيامده بايد از نظر سندی بررسی شود. گام دوم بررسی روايات شيعه در اين زمينه است. در گام سوم به بررسی دلالی اين روايات می پردازيم زيرا در اين باره نکاتی مورد توجه است از جمله اينکه در آنها عبارت های مختلفی از قيبل: خليفتی، صاحبی، وزيری، وصيی و مانند آن در مورد اميرالمومنين (ع) آمده است.

در جلسه گذشته اين اشکال بيان شد که دسته دوم اين روايات با آيه انذار سازگاری ندارد. مرحوم علامه طباطبايی اين اشکال را بيان کرده می فرمايد: رواياتی که می گويد بعد از نزول آيه، پيامبر اکرم (ص) بر کوه صفا رفتند و مردم را فراخوانده و آنان را به اسلام دعوت کردند با آيه سازگاری ندارد زيرا خطاب آيه مربوط به اقربين از بستگان پيامبر است نه عموم قريش، در حالی که در اين روايات آمده است که حضرت قريش و شاخه های آنان را صدا زده و انذار نمودند.[1]

ابن کثير ديدگاهی دارد که شايد از جهتی اين اشکال را پاسخ می دهد. وی می گويد: آيه انذار به صورت متعدد نازل شده است. در نزول اول پيامبر اکرم (ص) اقربای نزديک خود را که بنی هاشم و بنی عبدالمطلب بودند دعوت کرد و آنان را اطعام و سپس انذار نمود. در نزول های بعدی علاوه بر آنها ديگران نيز حضور پيدا کردند و مورد انذار قرار گرفتند. طبق اين احتمال پيامبر(ص) يک بار اقربين را به صورت خاص و در مرتبه دوم آنان و ديگران را دعوت و انذار نموده است.

اما اين توجيه نيز پذيرفته شده نيست زيرا اگر بيان روايات دسته دوم اينگونه می بود که پيامبر اکرم (ص) وقتی بر کوه صفا رفتند بنی هاشم و يا بنی عبدالمطلب را خطاب کردند و بقيه نيز آمدند، مورد قبول بود اما در اين روايات خطابی به اقربای نزديک نشده و عموم مردم مورد خطاب قرار گرفته اند. مثلا در نقل بخاری آمده است: « لَمَّا نَزَلَتْ ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾، صَعِدَ النَّبِی صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الصَّفَا، فَجَعَلَ يُنَادِی: «يَا بَنِی فِهْرٍ، يَا بَنِی عَدِی» - لِبُطُونِ قُرَيْشٍ - حَتَّى اجْتَمَعُوا»[2] . آن حضرت شاخه های قريش را يکی يکی صدا زدند و اين تعابير با آيه انذار سازگاری ندارد .

نکته: درست است که رسالت پيامبر اکرم (ص) عام بود و همه مردم را در بر می گرفت اما نحوه ابلاغ آن توسط خدای متعال مشخص می شده است. ايشان به امر الهی سه سال تبليغ مخفيانه نمودند. بعد از آن مامور شدند که تبليغ خود را علنی کنند اما ميزان اين علنی شدن توسط آيه بيان شده که اقربای خاص هستند، و اين گام دوم رسالت آن حضرت بوده است. بر اين اساس غير از اقربای پيامبر، سايرين به منع قبلی خود باقی هستند. بنابراين اشکالی که مرحوم علامه بر اين دسته از روايات وارد کرده اند به قوت خويش باقی می ماند.

گفته نشود اين روايات دسته دوم در صحاح نقل شده است و لذا مورد مقبول هستند، زيرا وقتی روايتی از جهت دلالت بر خلاف قرآن کريم باشد هر چند سند آن صحيح هم باشد قابل پذرش نيست.

 

بررسی روايات دسته سوم اهل سنت در مورد آيه انذار

نمونه ای از اين روايات به نقل بخاری چنين است: «قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حِينَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ﴾، قَالَ: «يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ - أَوْ كَلِمَةً نَحْوَهَا - اشْتَرُوا أَنْفُسَكُمْ، لاَ أُغْنِی عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا، يَا بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ لاَ أُغْنِی عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا، يَا عَبَّاسُ بْنَ عَبْدِ المُطَّلِبِ لاَ أُغْنِی عَنْكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا، وَيَا صَفِيَّةُ عَمَّةَ رَسُولِ اللَّهِ لاَ أُغْنِی عَنْكِ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا، وَيَا فَاطِمَةُ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَلِينِی مَا شِئْتِ مِنْ مَالِی لاَ أُغْنِی عَنْكِ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا».[3]

اين روايت به روشنی بيان می دارد که مخاطبين انذار حضرت، مسلمان بودند و اين انذار مربوط به انذار از معصيت بوده است. روايت گويا تر در اين زمينه نقل طبرانی است که می گويد: لما نزلت ﴿وأنذر عشيرتك الْأَقْرَبين﴾ جمع رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم بنی هَاشم فاجلسهم على الْبَاب وَجمع نِسَاءَهُ وَأَهله فأجلسهم فِی الْبَيْت ثمَّ اطلع عَلَيْهِم فَقَالَ يَا بنی هَاشم اشْتَروا أَنفسكُم من النَّار واسعوا فِی فكاك رِقَابكُمْ أَو افتكوها بِأَنْفُسِكُمْ من الله فَإِنِّی لَا أملك لكم من الله شَيْئا ثمَّ أقبل على أهل بَيته فَقَالَ: يَا عَائِشَة بنت أبی بكر وَيَا حَفْصَة بنت عمر وَيَا أم سَلمَة وَيَا فَاطِمَة بنت مُحَمَّد وَيَا أم الزبير عمَّة رَسُول الله اشْتَروا أَنفسكُم من الله واسعوا فِی فكاك رِقَابكُمْ فَإِنِّی لَا أملك لكم من الله شَيْئا وَلَا أُغنی. الحديث[4] . روشن است که مخاطبين آيه به آن حضرت ايمان داشتند و اين حديث مربوط به مدينه و زمانی است که آن حضرت با عايشه و سلمه ازدواج کرده بودند.

در ارزيابی اين دسته روايات چند نکته قابل توجه است:

1. اشکالی که از مرحوم علامه مبنی بر عدم سازگاری با آيه بيان شد در مورد رواياتی که می گويد همه قريش توسط پيامبر خدا (ص) دعوت شدند، در اين جا نيز وارد است، زيرا آن حضرت می بايست به آيه عمل می کردند و اينان عشيره اقربين نبودند.

2. چگونه اين دسته از روايات را که مربوط به انذار از معصيت است را می توان با دسته قبل که مربوط به انذار از کفر است جمع نمود؟ وجه جمع اين است که قائل به تعدد نزول شويم. اما مرحوم علامه اين وجه را که ابن کثير بيان کرده نمی پذيرد و می فرمايد: کسی قائل به تعدد نزول اين آيه نشده است.

در ارزيابی می توان گفت تعدد نزول اين آيه ممکن است و آنچه در برخی از کتب، از آيات دارای تعدد نزول جمع شده دليل بر حصر آنها نيست. علاوه بر اينکه ممکن طبق قول به وحدت نزول نيز اين اشکال پاسخ داده شود به اين صورت که گفته شود: پيامبر اکرم (ص) می خواستند چند بار به اين آيه عمل کنند، انذار نيز اطلاق داشته و شامل انذار از کفر و معصيت می شود.

چه بسا اشکال شود که اين وجه جمع پذيرفته شده نيست زيرا در ابتدای اين روايات عبارت «لما نزلت» و «حين نزلت» آمده که با اين توجيه که در آينده پيامبر (ص) چنين کرده است سازگاری ندارد.

3. نکته ديگر اينکه مرحوم شرف الدين، آيه انذار را در دو جا مورد استناد قرار داده است: يکی همين مراجعه مورد بحث که دليل بر امامت اميرالمومنين(ع) ‌است و ديگر در آنجا که شيخ سليم گفته بود آيا درباره اهل بيت(ع) آيات هم داريم يا نه؟ ايشان تعداد زيادی آيه آوردندکه همه در مقام مدح اهل بيت (ع) بود و از جمله آن آيات همين آيه است. بالاتر اينکه حضرت امام رضا(ع) در جلسه مامون که بحث اهل بيت (ع) مطرح شد و اينکه آيا آياتی وجود دارد که بيان کند اهل بيت (ع) به صورت ويژه اصطفی شده اند، به همين آيه در ضمن چند آيه ديگر استناد نمودند. در روايات ديگری نيز آمده است که آيه انذار اين گونه بوده است: و انذر عشيرتک الاقربين و رهطک منهم المخلصين. در آنجا آمده است که مراد از «رهط»، اميرالمومنين (ع)، حمزه سيد الشهدا، جعفر الطيار و حسنين (ع) بوده اند.[5]

اما اين استناد چگونه است؟ ابومريم در اشکالی به مرحوم علامه می گويد: شما چگونه به اين آيه برای افضليت اهل بيت (ع) استناد کرده ايد در حالی که آيه بيانگر انذار است و انذار برای کسی دليل بر مدح نيست؟

پاسخ اين است که انذار در آيه عام بوده و مراتب مختلفی از انذار را می تواند در برداشته باشد: انذار کافران، انذار مسلمانان و انذار معصومين. عشيره اقربين نيز می تواند شامل عشيره کافر، عشيره مسلمان و عشيره اخص خاص شود. در هر کدام از اين صور، انذار به حسب منذر است. انذار در مورد کفار، انذار از کفر و عذاب جهنم است. انذار مسلمانان، انذار از گناه و معصيت است، و انذار معصومين جنبه تنبيهی و تذکاری و نه جنبه احترازی دارد.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود


[1] ر.ک: المیزان، علامه طباطبایی، ج15، ص335.
[2] صحیح البخاری، ج3، ص171، کتاب تفسیر القرآن، الشعراء، رقم 4492.
[3] صحیح البخاری، ج3، ص171، کتاب تفسیر القرآن، رقم 4493.
[4] الدر المنثور، ‌ج6، ص294.
[5] ر.ک: تفسیر البرهان، سید هاشم بحرانی.