درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

95/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيه تطهير و دلالت آن بر لزوم پيروی از اهل بيت(ع)

دلالت آيه تطهير بر عصمت

بحث درباره دلالت آيه تطهير بر عصمت اهل بيت (ع) بود. از نظر مصداقی ثابت شده که آيه اختصاص به اهل کساء دارد، حال اگر عصمت آنان نيز از آيه ثابت شود، امامت آنان و لزوم پيروی از آنان نيز ثابت می شود.

دلالت آيه بر عصمت متوقف بر دو مطلب است:

    1. عموميت «رجس» درباره هرگونه گناه و معصيت.

همان طور که گفته شد مراد از رجس هرگونه پليدی و آلودگی در حوزه اعتقادات و اعمال (اعم از جوارحی و جوانحی) است. فعلا در اين بحث آلودگی ظاهری مورد نظر ما نيست اگر چه برخی خواسته اند از آيه برای اين مطلب نيز استفاده کنند.

مفسرين نيز همين معنا را برای رجس بيان کرده اند. آنان الف و لام در کلمه «رجس» را يا الف و لام جنس دانسته اند که به معنای نفی ماهيت پليدی است و يا الف و لام استغراق دانسته اند. در هر صورت الف و لام دلالت بر عموم دارد و همه آلودگی ها خصوصا آلودگی های معنوی را شامل می شود.

نسيان و سهو نيز يکی از گونه های رجس است زيرا ريشه آن به شيطان باز می گردد و آيه شريفه هر چيزی که به شيطان بر می گردد را از اهل بيت (ع) دور کرده است. قوای انسان اگر هر کدام کار خويش را انجام دهند قوای رحمانی اند اما اگر پا را از محدوده خويش خارج کرده و بخواهد کار قوه ديگر را انجام دهد در اين صورت عملکرد شيطانی خواهند داشت مانند اينکه قوه وهم در جای عقل نشسته و از ناحيه آن حکم کند. به همين خاطر علمای اخلاق گفته اند اساس بحث اخلاق بر عدالت است يعنی «وضع کل قوه فی موضعه». عدالتی که در تمام حالت حفظ شود، همان عصمت خواهد بود.

سوال و جواب

آيا دايره عصمتِ آيه تطهير منسوبين ائمه اطهار (ع) را نيز شامل می شود؟ دلسوزی آنان نسبت به ديگران چگونه است؟ پاسخ منفی است. آيه تنها دلالت بر عصمت ائمه اطهار (ع) دارد. دلسوزی و استغفار آنان برای ديگران نيز مساله ای است که شأن و جايگاه آنان را نشان می دهد. امام حسين (ع) در همان وقتی که شمر بر سينه ايشان نشسته بود نگران خود نبودند، زيرا قرب الی الله ايشان تجلی پيدا می کرد، بلکه غصه شمر را می خوردند. پيامبر اکرم (ص) نيز در ميان همه انبيا از همه بيشتر غصه امتش را می خوردند و لذا خدای متعال در قرآن او را دلداری داده است.

    2. اراده در آيه شريفه اراده تکوينی باشد نه تشريعی.

اراده الهی دو گونه است: اراده ای که مراد را قطعا به همراه دارد که آن را «اراده تکوينی» گويند و اراده ای که وقوع مراد در آن قطعی نيست که آن را «اراده تشريعی» گويند، مانند تشريع نماز؛ خدای متعال اراده نماز را نموده و مکلفان را به آن تکليف نموده است. همه بايدها و نبايدهای شرعی مصداق اراده تشريعی الهی است . خدای متعال از همه افراد بشر حتی کافران نيز انجام اين اعمال را خواسته است « الكفّار مكلفون بالفروع كما أنهم مكلفون بالأصول‌». حال برخی اين اوامر و نواهی را گردن می نهند و برخی عمل نمی کنند. وجه اين امر نيز آن است که اراده الهی به اراده تکوينی بشر وصل شده است، و مراد الهی از طريق اراده تکوينی انسان محقق می شود. انسان ها نيز از جهت تکوين مختارند و گاه اراده آن کار را کرده و گاه نمی کنند.

حال سوال اين است که اراده در آيه از کدام قسم است؟ اگر اراده تشريعی باشد کما اينکه اهل سنت گفته اند در اين صورت ديگر دلالت بر عصمت ندارد زيرا همان طور که گفته شد در اراده تشريعی تخلف اراده از مراد ممکن است، اما اگر اراده را تکوينی بدانيم کما هو الحق در اين صورت مراد حتما واقع می شود و لذا آيه دلالت بر عصمت اهل بيت دارد. طبق اين ديدگاه معنای آيه اين است که خدای متعال اراده فرموده اهل بيت(ع) از هر گونه رجس و پليدی دور باشند و اين امر حتما در حق آنان واقع شده و استمرار دارد.

خدای متعال در مساله هدايت و راهنمايی بشر يک اراده عام دارد و آن هدايت همگان به سمت نيکی ها و اجتناب از بدی ها است، و يک اراده ويژه دارد که به هر کسی تعلق بگيرد آن فرد معصوم خواهد بود و آن اراده تکوينی است.

 

سه دليل بر اراده تکوينی در آيه

عالمان شيعه اراده در آيه را اراده تکوينی دانسته و اراده تشريعی را ناممکن دانسته اند. مرحوم سيد مرتضی که پيشتاز اين بحث است در اين باره سه دليل اقامه کرده است. بزرگان ديگری مانند شيخ الطائفه در «التبيان»، ‌طبرسی در «مجمع البيان»، علامه مجلسی در «بحارالانوار» نيز همين دلايل را ذکر کرده اند.

1. آيه تطهير با کلمه «انّما» شروع شده است که از ادوات حصر است و دلالت بر اختصاص دارد. اين کلمه که در فارسی به معنای «اين است و جز اين نيست»، از دو کلمه مرکب شده است: کلمه «إنّ» به معنای تحقيق و «ما» نافيه است و بيان می دارد که مساله چنين است و جز اين نيست. مثلا وقتی گفته می شود: «انّما لک عندی درهم» به اين معنا است که تو از من يک درهم می خواهی و بيش از آن نه. در علم ادبيات بيان شده که اثبات و نفی دلالت بر حصر دارد.

حال با توجه به کلمه «انّما» معنای آيه اين است که خدای متعال اولا: اراده اذهاب رجس نموده است (زيرا خدای متعال چيزهای زيادی را می تواند اراده کند اما در اينجا اين اراده را نموده است)، ثانيا: اين اراده را نسبت به اهل بيت داشته و نه ديگران.

اين استدلال، شکل دوم قياس اقترانی است که در آن مقدمات از جهت کيف اختلاف دارند و کبری نيز کلی است:

:: اراده در آيه خاص است (زيرا ادات حصر در آن بکار رفته است)؛

:: اراده تشريعی الهی عام است؛

پس اراده در آيه تشريعی نيست.

مثلا می گوييم: «هر موجود مادی مکان دار است»، «نفس انسان مکان ندارد»، «پس نفس انسان مادی نيست».

سيد مرتضی در «الشافی فی الامامه» در بيان اين دليل می فرمايد: «ان قوله تعالى: إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لا يخلو من أن يكون معناه الإرادة المحضة التی لم يتبعها الفعل، و إذهاب الرجس، أو أن يكون أراد ذلك و فعله، فان كان الأول فهو باطل من وجوه، لأنّ لفظ الآية يقتضی اختصاص أهل البيت بما ليس لغيرهم، ألا ترى أنه قال إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ و هذه اللفظة تقتضی ما ذكرنا من التخصيص، ألا ترى أن القائل إذا قال انّما العالم فلان و انّما الجواد حاتم، و انّما لك عندی درهم، فكلامه يفيد التخصيص الذی ذكرناه، و الإرادة للطّهارة من الذنوب من غير أن يتبعها فعل لا تخصيص لأهل البيت عليهم السلام بها، بل اللّه يريد من كل مكلّف مثل ذلك»

معنای اراده در آيه از يکی از دو حال خارج نيست: يا اراده محض است بگونه ای که وقوع مراد قطعی نيست و يا اراده تکوينی است. صورت اول به دلايلی باطل است: اول اينکه لفظ آيه دلالت بر اختصاص اراده به اهل بيت دارد زيرا در آن از کلمه «انما» استفاده شده است. مانند اينکه گفت می شود «انما لک عندی درهم». حال صحيح نيست اراده در آيه تشريعی باشد زيرا اراده طهارت تشريعی عام بوده و اختصاصی به اهل بيت ندارد.

2. دليل دومی که سيد مرتضی بيان می فرمايد چنين است: «و أيضا فان الآية تقتضی مدح من تناولته، و تشريفه، و تعظيمه، بدلالة ما روی من أن النبی صلّى اللّه عليه و آله لما جلّل عليا و فاطمة و الحسن و الحسين عليهم السلام بالكساء و قال: «اللهم ان هؤلاء أهل بيتی فأذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا» فنزلت الآية و كان ذلك فی بيت أمّ سلمة رحمة اللّه عليها فقالت له صلّى اللّه عليه و آله: أ لست من أهل بيتك؟ فقال لها «إنّك على‌ خير»»

آيه در مقام مدح و بيان منقبت اهل بيت است. اگر اراده در آيه عام باشد ديگر مدح خاصی را بيان نمی کند. دليل دلالت آيه بر بيان مدح نيز آن است که در روايت آمده است وقتی پيامبر اکرم (ص)، اهل کساء را جمع کرد و آيه در حق آنان نازل شد، ام سلمه که اين جريان در بيت او واقع شده بود به پيامبر گفت: آيا من از اهل بيت شما نيستم؟ حضرت فرمود: تو بر خير هستی. اين گفت و گو نشان می دهد که آيه بيان گر فضيلتی خاص است و شامل حال ديگران نمی شود و الا اراده عام الهی شامل حال کافران نيز می باشد و ديگر امتيازی برای اهل کساء ندارد.

3. سيد مرتضی در بيان وجه سوم می فرمايد: «و أيضا فان النبی صلّى اللّه عليه و آله على ما وردت به الرواية الظاهرة لم يسأل اللّه أن يريد أن يذهب عنهم الرجس، و إنّما سأل أن يذهب عنهم الرجس و يطهّرهم تطهيرا فنزلت الآية مطابقة لدعوته، متضمنة لإجابته، فيجب أن يكون المعنى فيها ما ذكرناه، و إذا ثبت اقتضاء الآية لعصمة من تناولته »[1]

طبق روايات پيامبر اکرم (ص) اهل کساء را جمع کرد و در حق آنان دعا نمود. آن حضرت قطعا مستجاب الدعوه بودند و لذا دعای ايشان برآورده شده است. حال اگر آن حضرت فرموده بودند: خدايا اراده اذهاب رجس اهل بيت را نما، در اين صورت ممکن بود آن اراده، تکوينی و يا تشريعی باشد. اما آنچه آن حضرت درخواست نموده «اذهاب رجس» است، و اگر به دنبال آن اراده ای باشد که وقوع قطعی نيست در اين صورت دعای آن حضرت مستجاب نشده است.

 

سه سوال در مورد اراده تکوينی در آيه

بعد از اينکه ثابت شد اراده در آيه اراده تکوينی است سه سوال مطرح می شود که بعدا به آن می پردازيم:

    1. آيا در صورتی که اراده را تکوينی بدانيم، آيه دلالت بر فضيلت می کند يا نه؟

    2. آيا عصمت که امری موهبتی است با اختيار معصوم منافاتی ندارد؟

    3. آيا اراده تکوينی الهی در خصوص اهل بيت، تبعيض به شمار نمی آيد؟

 

درباره شخصيت بزرگ سيد مرتضی

سيد مرتضی اعلی الله مقامه الشريف، انسان بسيار بزرگی بودند. در احوالات خواجه نصير الدين طوسی که خود از اعاظم بود آمده است وقتی وی به نام سيد مرتضی می رسيد با عبارت «سلام الله عليه» از وی ياد می کرد. وقتی از وی در اين باره سوال کردند فرمود: چگونه اين گونه نگويم در حالی که سيد مرتضی مذهب ما را استوار نگاه داشته است.

حضرت آيت الله سبحانی می فرمود: سيد مرتضی از بزرگانی است که اکنون اگر بخواهيم آثار ايشان را به زبان های مختلف ترجمه کنيم، به جهت محتوای محکم و ادبيات منطقی و استوار، بدون هيچ گونه حذفی اين مطلب ممکن است.

ابوالعلاى معرّىِ معروف در جلسه‌اى كه با سيد مرتضى علم‌الهدى براى اولين‌بار ملاقات كرد و شخصيت و عظمت او را ديد، بعد كه از او سؤال كردند چه ديدى و كجا بودى و چگونه آدمى ديدى؟ شعر معروفى دارد، مى‌گويد:

لَوْ جِئْتَهُ لَرَايْتَ النّاسَ فى رَجُلٍ . . . وَ الدَّهْرَ فى ساعَةٍ وَ الْارْضَ فى دارٍ

اگر بيايى آنجا ببينى، تمام مردم را در يك فرد و تمام دهر و روزگار و ساعات را در يك لحظه و تمام زمين را در يك خانه منحصر مى‌بينى.


[1] الشافی فی الامامه، سید مرتضی، ج3، ‌ ص134 – 135، ط: موسسه امام صادق(ع).