درس امامت - کتاب المراجعات - استاد ربانی

94/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی مراجعه هفتم و هشتم کتاب المراجعات

در جلسه قبل بيان شد شيخ سليم بشری در نامه ای که به علامه شرف الدين نوشتند از ايشان درخواست کردند تا ادله ای که مدعی هستيد بر لزوم پيروی از مذهب اهل بيت(ع) وجود دارد را بيان کنند. ادله ای که برای مخالفين قابل قبول بوده و با وجود آنها، تبعيت از ديگران جايز نباشد.

مرحوم شرف الدين در جواب اين نامه، ابتدا اشاره مختصری به احاديث نبوی نموده و سپس به تفصيل به روايات حضرت اميرالمومنين (ع) و روايتی از امام مجتبی (ع) و امام سجاد (ع)‌ پرداختند. مفاد اين روايات آن بود که بعد از پيامبر اکرم (ص)، امت اسلامی بايد از ائمه طاهرين(ع) پيروی کنند.

 

مراجعه هفتم: دوری دانستن استناد به کلام اهل بيت بر حجيت کلام آنها

شيخ سليم در پاسخ نامه مرحوم شرف الدين، خطاب به ايشان می گويد: شما بايد ادله خود را از کلام خداوند و رسول خدا (ص) می آورديد به گونه ای که وجوب تعيينی پيروی از مذهب اهل بيت(ع) را ثابت کند. «هاتها بيّنة من كلام اللّه و رسوله، تشهد لكم بوجوب اتّباع الأئمة من أهل البيت دون غيرهم، و دعنا فی هذا المقام من كلام غير اللّه و رسوله. فإن كلام أئمتكم لا يصلح لأن يكون حجّة على خصومهم، و الاحتجاج به فی هذه المسألة دوری كما تعلمون».[1] شيخ سليم می گويد: در اين مقام که بحث می کنيم کلام غير خدا و رسول او را فرو گذاريد، زيرا کلام ائمه شما صلاحيت ندارد که برای مخالفان حجت باشد و احتجاجی که بيان داشتيد، دوری خواهد بود.

نکته قابل توجه در کلام شيخ سليم آن است که وی در انتقادی که به علامه شرف الدين نموده از جهت سندی اشکالی نمی گيرد و فقط اشکال دلالی می کند. اين بدان خاطر است که مرحوم شرف الدين در پايان نامه خود، سخنی آوردند که از قبل جلوی اين اشکال را بسته است. ايشان فرمودند: «و اعتبر هذه الجملة من كلامهما، نموذجا لأقوال سائر الأئمة من أهل البيت، فإنهم مجمعون على ذلك، و صحاحنا عنهم فی هذا متواترة». لزوم پيروی از اهل بيت، مطلبی است که ائمه اطهار (ع) بر آن اجماع داشته و سخن مخالفی در ميان آنان وجود ندارد. علاوه بر اينکه روايات ما در اين زمينه به صورت متواتر از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده است.

مرحوم علامه مطلب اول را بدان خاطر بيان کردند که برخی از علمای اهل سنت گفته اند: مفاد حديث ثقلين، حجيت اجماع کلام ائمه اطهار را ثابت می کند نه سخن تک تک آنان. مرحوم علامه می فرمايد بر مبنای نظر اين افراد نيز باز کلام اهل بيت حجت است زيرا اين مساله در ميان آنان اجماعی است.

نکته ديگر مساله تواتر است. اجماع يک دليلی تعبدی است اما تواتر دليل عقلی و عقلانی است. تواتر هر کجا محقق شود فارق از دين و آيين، اعتبار عقلايی دارد و لذا در منطق يکی از يقينيات شش گانه که مبدا برهان شمرده می شود، متواترات است. همان طور که تجربه اعتبارش به مذهب نيست بلکه امری عقلايی است، تواتر نيز امری عقلايی است و مذهب در اعتبار آن دخالتی ندارد .

بنابراين شيخ سليم از جهت سندی اشکالی بيان نکرده و تمام اشکال را متوجه مدلول روايت دانسته و آن را دوری دانسته است. تقرير اشکال وی چنين است: شما می خواهيد ثابت کنيد که تبعيت از ائمه اهل بيت (ع) ‌واجب است، در حالی که اين امر را با استناد به کلام خود آنها اثبات می کنيد و اين صحيح نيست و استدلالی دوری است. شما از قبل فرض گرفته ايد که آنان واجب الاتباع هستند و سپس به کلام آنها استناد کرده ايد در حالی که نمی توانيد چيزی که می خواهيد توسط استدلال ثابت کنيد در خود استدلال مفروغ عنه بگيريد. وقتی کلام آنان حجت است که خداوند و رسول خدا(ص) آن را تاييد کرده باشد.

 

مراجعه هشتم: بررسی تفصيلی احاديث نبوی(ص)

مرحوم شرف الدين می فرمايد: من در ابتدای نامه خود به ادله حجيت کلام اهل بيت (ع)، از کلام پيامبر خدا (ص) اشاره کردم که رواياتی همچون ثقلين و عدل کتاب، سفينه نجات، امان از اختلاف و باب حطه هستند. و نيز اشاره کردم که شما از کسانی هستيد که با اشاره مطلب را دريافت می کنيد و نياز به تفصيل نداريد. پس استدلال به کلام اهل بيت (ع)‌دوری نخواهد بود، زيرا توسط کلام پيامبر اکرم (ص) حجيت کلام آنان ثابت شده است. و چون اين احاديث نبوی (ص) در منابع شما هست، فکر کردم چيزهايی را بگوييم که به گوش شما کمتر خورده است. « نحن ما أهملنا البيّنة من كلام النبی صلّى اللّه عليه و آله و سلم. بل أشرنا إليها فی أول‌ مراجعتنا صريحة بوجوب اتّباع الأئمة من أهل البيت دون غيرهم، و ذلك حيث قلنا: إنه صلّى اللّه عليه و آله و سلم قرنهم بمحكم الكتاب، و جعلهم قدوة لأولی الألباب، و سفن النجاة، و أمان الأمة، و باب حطة، إشارة إلى المأثور فی هذه المضامين من السنن الصحيحة، و النصوص الصريحة. و قلنا: إنكم ممّن تغنيه الكناية عن التصريح، و لا يحتاج مع الإشارة إلى توضيح.

فكلام أئمتنا إذن يصلح- بحكم ما أشرنا إليه- لأن يكون حجّة على خصومهم، و لا يكون الاحتجاج به فی هذه المسألة دوريا كما تعلمون[2] ما در ابتدای مراجعه اشاره کرديم به احاديثی که صريح است در وجوب تبعيت از ائمه اهل البيت(ع) (در اينجا مراد از اشاره به معنای اجمال و کوتاه بودن کلام است و لذا اجمال می تواند صريح باشد). همان جا به صورت اشاره و رمز احاديثی از پيامبر اکرم (ص)‌نقل کرديم که رواياتی صحيح و آشکار است و گفتيم که حضرت عالی از کسانی هستيد که کنايه شما را از تصريح بی نياز می کند. با استناد به اين روايات نبوی(ص)، کلام اهل بيت (ع) صلاحيت دارد که برای مخالفين حجت باشد و لذا اين مساله که حقانيت مذهب اهل بيت است ديگر دوری نيست .

 

بسته فکر کردن اهل سنت

اهل سنت در مباحث معرفتی بسته فکر کرده و فقط به منابع خودشان رجوع می کنند. در همايش هايی که در زاهدان داشتيم، آن اوايل تلقی برادران اهل سنت اين بود که مذهب ما و خود ما چيزی نداريم و فقه و تفسير همه از آن آنان است. يک وقتی به يکی از علمای ايشان که رئيس حوزه علميه هم بود گفتم: اين مقاله هايی که نوشته ايد همه مثل هم است و گويا کپی شده است زيرا همه، از چند نفر نقل کرده اند. اما شما به طلبه های شيعه نگاه کنيد مقاله های مختلفی دارند و حتی حرف های شما را نيز با احترام نقل می کنند. چرا شما از منابع ما نقل نمی کنيد؟ وی گفت ما منابع شما را نداريم. گفتم چرا نداريد مگر شما عالم نيستيد. من که آمدم زاهدان کتابی است که سالها به دنبال آن می کشتم. نام کتاب «شرح عقايد تهاويه» است. وقتی به زاهدان آمدن در بازار، آن کتاب را ديدم و با فروشنده اينکه خيلی گران می داد اما خرديم. در کميته که بحث می کردم، يکی از علمای بزرگ منطقه گفت اين کتاب را از کجا تهيه کرده ايد. گفتم از بازار زاهدان، گفت عجب ما هم نداريم برويم و بگيريم.

 

بررسی حديث شريف ثقلين

مرحوم علامه می فرمايد مدلول آن روايت نبوی،‌ عصمت و وجوب تبعيت از ائمه اطهار است. پس قول آنان حجت است و با اثبات اين حجيت می توان به کلام اهل بيت (ع) استناد جست و ديگر استدلال دوری نخواهد بود . بعد مرحوم علامه به تفصيل وارد بيان احاديث ثقلين و سفينه و احاديث ديگر می شود.

در اين ميان حديث ثقلين خيلی مهم است و يکی از ميراث های عجيبی است که به لطف الهی باقی مانده است. قطعا اين عنايت الهی بوده که اين حديث بماند و در کتب معتبر اهل سنت مانند صحيح مسلم نقل شود. عقيده ما بر اين است که پيامبر اکرم (ص) روز قيامت فقط با حديث ثقلين می تواند بر مسلمانان خصوصا علما احتجاج کند. کسانی که راه اهل بيت را نرفته اند، حضرت با اين حديث با آنان احتجاج می کند و لذا بايد برای پاسخ به آن حضرت آماده باشند. به همين خاطر از حديث ثقلين مهم تر نداريم به ويژه که در برخی نقل ها، اين حديث با حديث غدير همراه است. اين حديث در مواطن مختلفی بيان شده که يکی از آنها در جريان غدير است. حديث ثقلين کلی است و مصداق اول آن توسط «من کنت مولا» روشن می شود.

به حمد الهی اين روايت به قدر کافی در منابع دست اول و مهم اهل سنت آمده است و آنان بايد به فکر حجت باشند. يک وقت در اردوی علمی که در زاهدان برقرار شده بود، حضور داشتم. ما حصل مباحث آنجا در کتاب کلام مقارن آمده است. در آنجا مباحثی همچون مساله امر بين الامرين و کسب و جبر بيان شده و با دليل به اين نتيجه رسيديم که کسب اشعری غير از کسب ماتريدی است. کسب اشعری به قول آقای رازی اگر تامل شود اسم بلا مسمی است و همان جبر است. اما کسب ماترديدی اين گونه نيست و برای اراده انسان تاثير قائل است. بعد مکتب اهل بيت (ع) را گفتيم و گفتيم که کسب شما که ماترديدی است به مذهب اهل بيت بر می گردد. آنان خيلی خوشحال شدند که فکر ما با اهل بيت هماهنگ است. بعد از کلاس تعدادی از جوانها به من گفتند نمی شود شما مقداری کوتاه بياييد و در بحث امامت زياد سخت نگيريد و مقداری ما کوتاه بياييم و همه يکی شده و اهل بيتی شويم و به اين گونه مساله اختلاف ديرينه ما حل شود؟ گفتم: اين مسائل سليقه ای نيست بلکه بايد حجت داشته باشيم. روز قيامت پيامبر اکرم (ص) می فرمايد به چه دليل شما خوب و بد را با هم مصالحه کرديد؟ لذا شما هم به دنبال حجت باشيد ﴿ فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه.[3]

هر چه فکر می کنيم و از هر روزنه ای که به اين مباحث نگاه می کنيم در می يابيم که حق، اهل بيتی است. امام صادق (ع) به سلمه بن کهيل و حکم بن عتيبه فرمودند: «شَرِّقَا وَ غَرِّبَا فَلَا تَجِدَانِ عِلْماً صَحِيحاً إِلَّا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَيْت‌»[4] به شرق عالم يا غرب عالم برويد علم اينجا و حق در نزد ما اهل بيت (ع) است.

مرحوم علامه از اينجا به بعد به تفصيل به احاديث نبوی (ص) که اشاره نموده می پردازد و می فرمايد: « و إليك بيان ما أشرنا إليه من كلام النبی صلّى اللّه عليه و آله و سلم إذ أهاب فی الجاهلين، و صرخ فی الغافلين» (اهابه به چوپانی می گويند که وقتی گوسفندان بی راهه می روند فرياد می زند تا برگردند) ايشان می فرمايد: پيامبر خدا (ص) با صدای بلند فرياد زدند تا هم جهالت را از بين ببرند و هم کسانی که غافل هستند را بيدار کنند. «فنادى: «يا أيها الناس إنی تركت فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا كتاب اللّه و عترتی أهل بيتی» فرمودند: چيزی ميان شما گذاشته ام که اگر به آن تمسک کنيد گمراه نمی شويد و آن کتاب خدا و اهل بيتم است. آن حضرت ابتدا کلام را مبهم بيان می نمايند که خاصيت آن اين است که ذهن مخاطب را حساس می کند. در قضيه جنگ خيبر هم فرمودند: فردا علم را به کسی خواهم داد که «کرار غير فرار» است. آنها که رفتند و در رفتند، اما او در رفتن ديگر ندارد و کار را تمام می کند. ويژگی ديگر او اين است که «يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَه‌»[5] او عاشق خدا و پيامبر است و خدا و پيامبر نيز عاشق او هستند. اصحاب منتظر بودند که چه کسی را فردا پيامبر می خواهد معرفی کند از طرفی امام علی (ع) نيز چشم درد داشتند. فردا فرمود بگوييد برادرم علی بيايد.

در اين عبارت هم پيامبر (ص) کلام را مبهم می گذارد و می فرمايد: اگر به اين دو چيز تمسک کنيد گمراه نمی شويد. ما در هر نماز از خداوند می خواهيم که گرفتار ضلالت نشويم ﴿اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ. صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّين[6] . پيامبر اکرم (ص) راه را در اين روايت نشان می دهد.

اين روايت را ترمذی در سنن ترمذی، ج4، ص 502، ح3786 و نسائی که از صحاح سته اند، آورده اند. «و قال صلّى اللّه عليه و آله و سلم: «إنی تركت فيكم ما إن تمسّكتم به لن تضلّوا بعدی، كتاب اللّه حبل ممدود من السماء إلى الأرض، و عترتی أهل بيتی، و لن يفترقا حتى يردا علی الحوض، فانظروا كيف تخلفونی فيهما»» در اين روايت اين قسمت اضافه آمده که اين دو امر گرانبها از هم جدا نمی شود. در ذيل حديث هم رسول خدا (ص) می فرمايد به فکر جواب قيامتتان باشيد که من از شما سوال می کنم که به جای من چگونه با اين دو برخورد می کنيد.

 

شيوه صحيح بررسی روايات

شيوه صحيح بررسی اين احاديث به اين صورت است که ابتدا نقل های حديث بيان شود، سپس از نظر سندی، سند حديث بررسی شده و بعد از آن مدلول روايت مورد نظر قرار می گيرد. در مرحله چهارم معارضاتی که بيان شده و نيز اشکالاتی که بيان شده بررسی می شود.

 

نکته ای درباره کتاب شريف المراجعات

کتاب المراجعات، خيلی کتاب ارزشمندی است که با اين سبک و سياق بی نظير است و لذا تاثير گذاری آن نيز در مخاطبين بی نظير است. هيچ کتابی در مساله استبصار اهل سنت، در مساله امامت در حد کتاب المراجعات نقش آفرينی نکرده است. البته کتابهای بزرگی هم چون: الشافی، تلخيص الشافی، عبقات، الغدير در مساله امامت نور افشانی می کنند اما کتاب المراجعات در اين حجم اندک و بسيار گيرا، چيز ديگری است. اين کتاب که مانند سريال است و مخاطب را علاقه مند می کند بحث را دنبال کند جرقه های اول را در ذهن مخاطب ايجاد می کند. خصوصا که سخن يک عالم برجسته اهل سنت و رئيس الازهر و يک عالم برجسته شيعه است.

 


[1] المراجعات، امام شرف الدین، ص65، ط مرکز العالمی لأهل البیت (ع).
[2] المراجعات، امام شرف الدین، ص65 و 66، ط مرکز العالمی لأهل البیت (ع).
[3] زمر/سوره39، آیه17 و 18.
[4] الکافی، شیخ کلینی، ج1، ص399، ط اسلامیه.
[5] نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص325، ط دار الکتب اللبنانی.
[6] فاتحه/سوره1، آیه6 و 7.