درس امامت استاد ربانی

کتاب المراجعات

94/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی مراجعه پنجم و ششم کتاب المراجعات
بیان ادله حقانیت مذهب اهل بیت (ع)
مراجعه پنجم:
سخن به اینجا رسید که جناب شیخ سلیم بشری در جواب نامه علامه شرف الدین، گفته بود دو نکته از سخنان شما مورد پذیرش است: یکی اینکه گفتید هیچ دلیلی بر وجوب پیروی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت و مذهب کلامی اشعری وجود ندارد. و لذا لازم نیست بر پیروان مذهب اهل بیت (ع) که از این مذاهب پیروی کنند، علاوه بر اینکه رجحانی هم برای آن مذاهب نیست. ( مرحوم علامه اضافه فرمودند که حتی پیروی از آن مذاهب مرجوح است). دوم اینکه گفتید باب اجتهاد باز بوده و باید باز باشد و منحصر کردن آن در چهار مذهب کار صحیحی نبوده است. شیخ سلیم سپس می گوید: اما این دو مساله مورد نظر ما نبود، بلکه می خواهیم ادله شما را بر وجوب پیروی از مذهب اهل بیت(ع) بشنویم. آن هم ادله ای که مخالف شما را وادار به تسلیم کرده و برای او الزام آور باشد. 
مراجعه ششم:
مرحوم شرف الدین در جواب می فرماید: «إنّكم- بحمد اللّه- ممّن تغنيه الكناية عن التصريح، و لا يحتاج مع الإشارة إلى توضيح، و حاشا للّه أن تخالطكم «في أئمة العترة الطاهرة» شبهة، أو تلابسكم «في تقديمهم على من سواهم» غمّة، و قد آذن أمرهم بالجلاء، فأربوا على الأكفاء و تميّزوا عن النظراء»[1] شما بحمدلله از کسانی هستید که بیان کنایه شما را از شرح و تصریح بی نیاز می کند و از نظر درک و فهم انسان باهوشی هستید. و نیز از نظر اخلاقی به گونه ای هستید که شبهه ای نسبت به اهل بیت (ع) در ذهن شما نیست، بلکه آنان را انسان های وارسته ای می دانید. شما از کسانی نیستید که امر مقدم داشتن اهل بیت (ع) بر دیگران، بر شما مشتبه شده باشد، زیرا امر و شأن ائمه اطهار (ع) و زندگی و سلوک شان آشکار و هویدا است. آنان در هر میدانی که مطرح شوند اعم از علم، شجاعت، ایمان، زهد و غیره برتری و فضل شان بر دیگران روشن است.
امام سجاد (ع) در خطبه ای که در شام ایراد فرمودند - و باعث به گریه افتادن حضار شد- همین مساله فضیلت اهل بیت (ع) را بیان می فرماید «أَيُّهَا النَّاسُ أُعْطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ- أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ- وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ- وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً- وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ- وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّة»[2] ای مردم! به ما شش خصلت عطا شده و هفت خصلت موجب فضيلت و برترى ما گرديده است. آن شش خصلت عبارتند از: علم، حلم، شخصيت، فصاحت، شجاعت و محبوب القلوب مؤمنين بودن. آن هفت خصلتى كه باعث برترى ما هستند عبارتند از: اينكه محمّد مختار صلّى اللَّه عليه و آله، صديق يعنى حضرت امير، طيار، حمزه و دو سبط اين امت از ما مي باشند.   
علامه شرف الدین بعد می فرماید: «حملوا عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلم علوم النبيّين، و عقلوا عنه أحكام الدنيا و الدين. و لذا قرنهم بمحكم الكتاب و جعلهم قدوة لأولي الألباب، و سفنا للنجاة إذا طغت لجج النفاق، و أمانا للأمة من الاختلاف إذا عصفت عواصف الشقاق، و باب حطّة يغفر لمن دخلها،» اهل بیت پیامبر (ع) از جانب آن حضرت، علوم انبیاء را بر دوش خود حمل می کنند. مرحوم علامه در این کلام اشاره می دارند که منشا علم اهل بیت (ع)، پیامبر اکرم (ص) است که از ایشان به ارث برده اند. در کتاب ینابیع الموده، تالیف قندوزی، در برتری علم اهل بیت (ع) این روایت را نقل می کند: «فی المناقب [مناقب خوارزمی یا مناقب ابن شهر آشوب] بالاسناد عن أمير المؤمنين على عليهم السلام قال: ألا [ إن ] العلم الذي هبط به آدم عليه السلام وجميع ما فضلت به النبيون الى خاتم النبيين في عترة خاتم النبيين، فأين يتاه بكم وأين تذهبون ؟ وإنهم فيكم كأصحابي الكهف، ومثلهم باب حطة، وهم باب السلم».[3]
مرحوم علامه می فرماید: به خاطر همین است که خدای متعال اهل بیت را قرین کتاب خود قرار داده است (اشاره به حدیث ثقلین است که در ص 65-68 همین کتاب به صورت مفصل می آید). و آنان را کشتی نجات مردم از امواج طغیان قرار داد (اشاره به حدیث سفینه که در ص 69 بیان آن می آید). و نیز آنان را امان امت از خطرات قرار داد (اشاره به حدیث امان که در ص 69 بیان می شود). وقتی طوفان اختلاف و شقاق بوزد، اهل بیت (ع) مانند کوه - که زمین را از تزلزل نگاه می دارند - جامعه را حفظ می کنند. خداوند آنان را باب حطه قرار داد که هر کس با تواضع بر آنان وارد شود مورد بخشش و غفران قرار می گیرد. مرحوم علامه در اینجا اشاره به حدیث باب حطه می نمایند که چنین روایت شده است: «و إنما مثل أهل بيتي فيكم مثل باب حطة في بني إسرائيل من دخله غفر له‏‏». ابن حجر مکی که این روایت را در کتاب خویش، صواعق المحرقه آورده در شرح آن می گوید: «و وجه تشبيههم بباب حطة، إن الله تعالى جعل دخول ذلك الباب الذي هو باب أريحا، أو بيت المقدس مع التواضع، و الاستغفار سببا للمغفرة، و جعل لهذه الامة مودة أهل البيت سببا للمغفرة و النجاة.»[4] وجه تشبیه اهل بیت به باب حطه آن است که خدای متعال ورود به باب أریحا یا بیت المقدس همراه با تواضع را سبب بخشش و مغفرت دانسته است. در این امت نیز محبت اهل بیت(ع) را سبب مغفرت و نجات امت قرار داده است. تواضع این امت به آن است که از درب معنوی که پیامبر اکرم (ص) آن را مشخص نموده «انا مدینه العلم و علی بابها» وارد شوند و در مقابل علم و کمالات تواضع کنند (و این امری فطری است و اگر کسی از نظر نفسانی سالم باشد چنین می کند). برای این امت محبت به خاندان اهل بیت(ع)، سبب مغفرت قرار داده شده و روشن است که محبت کلید پیروی و پیمودن طریق آنان است.
مرحوم علامه طباطبایی در باره امتحان بین اسرائیل به باب حطه می فرماید: از قرآن کریم استفاده می شود که بنی اسرائیل دو ویژگی داشتند: اول اینکه قائل به اصالت حس بودند. آنان با اینکه معجزات عجیبی مانند شکافته شدن دریا و نابودی فرعونیان را دیدند اما کمی جلو تر با مشاهده قومی که بت می پرستیدند به حضرت موسی (ع) گفتند: ﴿يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ﴾.[5] ویژگی دیگر آنان این بوده که افرادی خودخواه بودند و لذا باب حطه برای امتحان آنها قرار داده شد.
مرحوم شرف الدین در ادامه می فرماید: اهل بیت (ع)‌را عروه الوثقی معرفی می کنند «و العروة الوثقى لا انفصام لها» که اشاره به حدیثی در این باره است. در ینابیع الموده آمده است: «روی عن امیر المومنین (ع) انه قال: العروه الوثقی الموده لآل محمد(ص)».[6] (کتاب ینابیع الموده که اثر سلیمان قندوزی حنفی است کتاب ارزشمندی است زیرا احادیثی را درباره اهل بیت (ع) از خیلی از کتاب های برجسته اهل سنت نقل کرده است). در کتاب معانی الاخبار شیخ صدوق نیز این روایت از پیامبر اکرم (ص) نقل شده: « من أحب أن يستمسك بالعروة الوثقى التي لا انفصام لها فليتمسك بولاية أخي و وصيي علي بن أبي طالب فإنه لا يهلك من أحبه و تولاه و لا ينجو من أبغضه و عاداه».[7]
ما خیلی باید شکر گذار خدای متعال به جهت نعمت ولایت و امامت باشیم. ولایت چیز ارزشمندی است که اگر هست همه چیز هست و اگر نیست هیچ چیزی نیست. این مساله در عالم آخرت معلوم خواهد شد. طبق روایات، گذرنامه سرای آخرت توسط حضرت امیرالمومنین (ع) صادر می شود. آن حضرت قسیم النار و الجنه هستند. از هنگام مرگ و ابتدای قبر، آن حضرت بر سر جنازه حاضر می شوند و ما امیدمان به ایشان است.   

بیان کلمات امیرالمومنین (ع ) و امام سجاد (ع) در باره اهل بیت
از اینجا به بعد امام شرف الدین، مباحثی را از امیرالمومنین (ع) درباره اهل بیت (ع) نقل می کند. اما سرّ این مطلب چیست؟ زیرا روشن است که در احتجاج با اهل سنت، اگر کلمات پیامبر اکرم(ص) نقل شود، قابل احتجاج تر است. اما این امر نشان می دهد که مرحوم علامه تعمد داشته تا سخنان حضرت علی (ع) که در کتب اهل سنت محجور و مظلوم مانده مورد توجه قرار گیرد. آن حضرت با اینکه باب علم پیامبر هستند و از کودکی تا لحظه مرگ با آن حضرت همراه بودند و اولین کسی بودند که بر پیامبر وارد می شدند و آخرین کسی بودند که بر می خواستند، با این حال در منابع اهل سنت روایات کمی از ایشان نقل شده است در حالی که از ابوهریره که زمان کمی پیامبر را درک کرده، هزاران روایت نقل شده است. آیا امیرالمومنین (ع) حداقل در حد یک شاگرد باهوش پیامبر نبودند؟ خود آن حضرت می فرمودند: وقتی در کنار پیامبر(ص) بودم از ایشان سوال می کردم و آن حضرت پاسخ می دادند و اگر من سوالی نمی کردم آن حضرت شروع به سخن می فرمودند.
هدف مرحوم علامه از بیان احادیث امیرالمومنین (ع)، آن که شخصیت آن حضرت را بیشتر مطرح کنند؛ در ضمن واکنش شیخ سلیم را نیز ببینند. جالب است که شیخ سلیم نیز اصلا اشکال سندی بر این احادیث وارد نکرده و تنها اشکال جدلی نموده است.
از جمله روایاتی که علامه شرف الدین از امیرالمومنین (ع) نقل می کند این عبارت نهج البلاغه است: «فأين تذهبون و أنّى تؤفكون؟ و الأعلام قائمة و الآيات واضحة، و المنار منصوبة فأين يتاه بكم، بل كيف تعمهون و بينكم عترة نبيّكم‏ و هم أزمة الحق، و أعلام الدين، و ألسنة الصدق، فأنزلوهم بأحسن منازل القرآن وردوهم ورود الهيم العطاش. أيها الناس خذوها من خاتم النبيين صلّى اللّه عليه و آله و سلم: إنه يموت من مات منّا و ليس بميت، و يبلى من بلى منّا و ليس ببال، فلا تقولوا بما لا تعرفون فإن أكثر الحق فيما تنكرون، و اعذروا من لا حجة لكم عليه و أنا هو، أ لم أعمل فيكم بالثقل الأكبر «2» و أترك فيكم الثقل الأصغر، و ركزت فيكم راية الإيمان ... الخ». ای مسلمانان به کجا می روید و چرا دروغ زده شده اید! شما را با تبلیغات سوء و حرف های ناروا به سمتی می بردند. کسانی که با گوسفندان سرو کار دارند گاه می گویند گوسفندی «گرگ زده» شده است یعنی با اینکه معمولا گوسفند با دیدن گرگ وحشت کرده و فرار می کند اما گاه دیده شده که گوسفندی به جای فرار از گرگ به دنبال او به حرکت کرده و شیفته او شده است. این گوسفند را «گرگ زده» می گویند. کسانی که غرب زده شده  و بدون تفکر و تعقل، شیفته زرق و برق آنجا شده اند همین گونه هستند. حضرت امیرالمومنین (ع) در این کلمات به همین نکته اشاره می فرماید. 
آن حضرت در ادامه می فرماید: چگونه به سمت انحراف و سقوط می روید در حالی که نشانه های هدایت در میان شما استوار شده و علامت های حق آشکار است. پس چگونه با وجود عَلَم های نور نصب شده، شما را به گمراهی می برند؟ این در حالی است که عترت پیامبر اکرم (ص) در میان شما است. شما باید آنان را در نیکوترین منازل جای دهید و همانند شتران تشنه ای که وقتی آب می بینند سراسیمه به سراغ آن می روند،‌به سراغ اهل بیت بروید. بعد حضرت می فرماید: مردم از خاتم پيامبران فرا گيريد: «مى‏ميرد از ما آن كه مى‏ميرد، و مرده نيست، و مى‏پوسد آن كه مى‏پوسد و پوسيده نيست». پس مگوييد آنچه را نمى‏دانيد. كه بيشتر حقّ در چيزى است كه منكر آنيد. و آن را كه بر او حجّتى نداريد- و آن منم- معذور شماريد.- آيا حكم قرآن را ميان شما جارى نداشتم و دو فرزندم را- كه پس از من چراغ راه دينند- و خاندان پيامبر را كه گوهران گزينند براى شما نگذاشتم.
علامه شرف الدین در پایان کلامی نیز از امام سجاد (ع) نقل می نمایند: « و كان الإمام أبو محمد علي بن الحسين زين العابدين و سيد الساجدين، إذا تلا قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ يدعو اللّه عزّ و جلّ دعاء طويلا، يشتمل على طلب اللحوق بدرجة الصادقين و الدرجات العلية، و يتضمن وصف المحن و ما انتحلته المبتدعة المفارقة لأئمة الدين و الشجرة النبوية، ثم يقول: «و ذهب آخرون إلى التقصير في أمرنا، و احتجّوا بمتشابه القرآن، فتأوّلوا بآرائهم، و اتهموا مأثور الخبر فينا ... » اما سجاد (ع) هر وقت آیه صادقین را تلاوت می فرمودند، دعایی طولانی می خواندند که مشتمل است بر درخواست ملحق شدن به مرتبه صادقین، بیان نحله های باطلی که به خاطر دور شدن از ائمه دین رخ داده است و غیره . بعد حضرت فرمودند: عده ای در امر ما کم گذاشتند و به متشابهات قرآن چنگ زدند و روایات نبوی را زیر سوال بردند. آنان قرآن کریم را از جهت دلالت خدشه کردند و روایت را از نظر سند زیر سوال بردند.
... فإلى من يفزع خلف هذه الامة، و قد درست أعلام هذه الملّة، و دانت الامة بالفرقة و الاختلاف، يكفّر بعضهم بعضا و اللّه تعالى يقول: ﴿وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ﴾ فمن الموثوق به على إبلاغ الكتاب، و تأويل الحكم إلّا أعدال‏ الكتاب و أبناء أئمة الهدى، و مصابيح الدجى، الذين احتجّ اللّه بهم على عباده، و لم يدع الخلق سدى من غير حجة، هل تعرفونهم أو تجدونهم إلّا من فروع الشجرة المباركة، و بقايا الصفوة الذين أذهب اللّه عنهم الرجس، و طهرهم تطهيرا، و برّأهم من الآفات، و افترض مودتهم في الكتاب». هذا كلامه عليه السّلام بعين لفظه. » با این وضع، بازماندگان این امت به چه کسی پناه ببرند، در حالی که نشانه های اسلام از بین رفته و در میان امت اختلاف افتاده است؟ چه کسی است که سخنش در ابلاغ کتاب و تاویل احکام، قابل اعتماد باشد؟ آیا کسی جز همتایان کتاب و فرزندان ائمه اطهار (ع) که چراغ های هدایت هستند می توانند این امر را به عهده بگیرند؟ ائمه اطهار(ع) کسانی هستند که خداوند به بندگانش به آنها احتجاج کرده است. حضرت بعد از بیان کبرای استدلال، به مصداق شناسی آن می پردازند و می فرماید: آنان همان کسانی هستند که در آیه تطهیر بیان شده است که همان فرزندان حضرت زهرا (س) اند.
شیوه امام سجاد(ع) آن بود که استدلال های خویش را از قالب دعا بیان می فرمودند. در این کلام حضرت، هم کبرای استدلال بیان شده و هم صغری ذکر شده است.
مرحوم علامه در پایان این مراجعه می فرماید: «فأمعن النظر فيه و فيما تلوناه عليك من كلام أمير المؤمنين، تجدهما يمثلان مذهب الشيعة في هذا الموضوع بأجلى مظاهره. و اعتبر هذه الجملة من كلامهما، نموذجا لأقوال سائر الأئمة من أهل البيت، فإنهم مجمعون على ذلك، و صحاحنا عنهم في هذا متواترة. و السلام. ش‏»[8] در این کلمات اهل بیت خوب دقت کن. این دو امام بزرگوار، مذهب شیعه در موضوع پیروی از اهل بیت و امامت و مسیر حق را بیان می فرمایند. و این تنها نمونه ای از کلمات نورانی این دو امام است. از بقیه ائمه اطهار(ع) نیز روایت فراوانی در این زمینه آمده است.
مرحوم شرف الدین سپس در یک اشاره معنا دار دو نکته را بیان می فرماید:
1. ائمه اطهار (ع) در این مطلبی که از آنان بیان شد اجماع نظر دارند. برخی از عالمای اهل سنت درباره حدیث ثقلین می گویند ما این روایت را قبول داریم اما اجماع عترت را حجت می دانیم نه سخن تک تک آنها را. مرحوم شرف الدین تعریضی می زنند که حتی طبق نظر این گروه نیز باید سخن اهل بیت (ع) را پذیرفت.
2. دوم بحث تواتر است، و روایات ائمه اطهار در این زمینه متواتر است. تواتر قاعده ای عقلانی و فرا مذهبی است که در حجیت آن نوع مذهب ملاک نیست بلکه طریقی است عقلی که در منطق جزء از یقینیات شمرده شده است. اما اجماع این گونه نیست و برای حجیتش نیازمند دلیل است. دلایلی مانند این روایت نبوی که نقل شده آن حضرت فرمودند: «لن تجتمع امتی علی الخطا». در علم اصول مدارک اجماع مورد بررسی قرار گرفته و هیچ کدام تمام و علم آور دانسته نشده است. این در حالی است که طریق علمی باید به دلیل علمی منتهی شود. این دلایل و روایات نهایت به ظهور می رسند که ظن آور است.   


[1] المراجعات، امام شرف الدین، ص 59، ط مرکز العالمی لأهل البیت (ع).
[2] بحارالانوار، علامه مجلسی،‌ ج45، ص 138، ط اسلامیه.
[3] ینابیع الموده، سلیمان قندوزی حنفی، ج1، ص 332.
[4] صواعق المحرقه، ابن حجر مکی،‌ ص191.
[5] اعراف/سوره7، آیه138.
[6] ینابیع الموده، سلیمان قندوزی حنفی، ج1، ص 331.
[7] معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 368 و 369 ؛ مرآه العقول، علامه مجلسی، ج7، ص 70، ط دار الکتب الاسلامیه .
[8] المراجعات، امام شرف الدین، ص 63 و 64، ط مرکز العالمی لأهل البیت (ع).