درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مراجعه 58 ، نقد و ارزیابی اشکالات حدیث غدیر

اشکال ابومریم اعظمی: نسبت کذب و افتراء به پیامبر (ص)

سخن در بررسی شبهات ابومریم اعظمی بر امام شرف الدین درباره حدیث غدیر خم بود. مرحوم شرف الدین درباره متواتر بودن حدیث غدیر در پاسخ به سوال شیخ سلیم که گفته بود «روایات غدیر خم متواتر نیستند، در حالی که شما امامت را از اصول می دانید و خبر واحد در اصول معتبر نیست». امام شرف الدین در پاسخ فرمودند: اولا: حدیث غدیر از نظر ما متواتر است؛ ثانیا: از نظر شما که امامت را از اصول نمی دانید، وقتی خبری معتبر شد، باید ملتزم به آن باشید، یعنی این احادیث برای شما هم الزام آور است؛ ثالثا: این حدیث از نظر اهل سنت هم باید متواتر باشد. بعد امام شرف الدین چند مطلب را در باره تواتر حدیث بیان کردند، از جمله فرمودند: این حدیث مورد عنایت خداوند واقع شده است و لذا سه آیه از قرآن درباره آن آمده است، علاوه بر اینکه مورد اهتمام پیامبر اکرم (ص) هم بوده است. ابومریم اعظمی نسبت به این قسمت کلام شرف الدین اشکال کرده و گفته است: شما نسبت دروغ به پیامبر داده اید که می گویید غرض اصلی پیامبر (ص) از حجه الوداع، مساله غدیر بوده است نه حج. البته از شما هم بعید نیست که این سخنان را بگویید، چرا که شما غرض اصلی از نبوت را بیان امامت می دانید و نیز معتقد هستید که انبیاء الهی از اول تا آخر به غرض امامت مبعوث شده اند.[1]

نقد و بررسی

در این سخنان متاسفانه ابومریم اعظمی برای اینکه امام شرف الدین را تخریب کنند، سخنانی دروغی به ایشان نسبت می دهد، در حالی که وی اصلا چنین ادعاهایی نکرده است. امام شرف الدین در مراجعه 56 می فرماید:

«3- و إذا كانت العناية من اللّه عزّ و جلّ على هذا الشكل، فلا غرو أن يكون من عناية رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما كان، فإنه لما دنا أجله، و نعيت إليه نفسه، أجمع- بأمر اللّه تعالى- على أن ينادي بولاية «علي» في الحج الأكبر على رءوس الأشهاد، و لم يكتف بنص الدار يوم الإنذار بمكة «2»، و لا بغيره من النصوص المتوالية، و قد سمعت بعضها، فأذّن في الناس قبل الموسم أنه حاجّ في هذا العام حجّة الوداع، فوافاه الناس من كل فجّ عميق، و خرج من المدينة بنحو مائة ألف أو يزيدون «3» فلما كان يوم الموقف بعرفات نادى في الناس: «علي مني، و أنا من علي، و لا يؤدي عني إلّا أنا أو عليّ» «4» «5»، و لما قفل بمن معه من تلك الألوف و بلغوا وادي خمّ، و هبط عليه الروح الأمين بآية التبليغ عن رب العالمين، حطّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هناك رحله، حتى لحقه من تأخر عنه من الناس، و رجع إليه من تقدمه منهم، فلما اجتمعوا صلّى بهم الفريضة، ثم خطبهم عن اللّه عزّو جلّ فصدع بالنص في ولاية علي، و قد سمعت شذرة من شذوره، و ما لم تسمعه أصح و أصرح، على أن فيما سمعته كفاية، و قد حمله عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كل من كان معه يومئذ من تلك الجماهير، و كانت تربو على مائة ألف نسمة «1» من بلاد شتى، فسنّة اللّه عزّ و جلّ التي لا تبديل لها في خلقه تقتضي تواتره مهما كانت هناك موانع تمنع من نقله، على أن لأئمة أهل البيت طرقا تمثّل الحكمة في بثّه و إشاعته»[2] .

امام شرف الدین در پاورقی درباره تعداد شرکت کنندگان در غدیر این مطلب را نقل می کند: «قال السيد أحمد زيني دحلان في باب حجّة الوداع من كتابه- السيرة النبوية-: و خرج معه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من المدينة تسعون ألفا، و يقال مائة ألف و أربعة و عشرون ألفا، و يقال أكثر من ذلك، قال: و هذه عدة من خرج معه، و أما الذين حجوا معه فأكثر من ذلك إلى آخر كلامه. و منه يعلم أن الذين قفلوا معه كانوا أكثر من مائة ألف و كلهم شهدوا حديث الغدير».

آیا در این عبارت شرف الدین تصریحا چیزی وجود دارد که بیان کند غرض اولی پیامبر (ص) از سفر حجه الوداع، بیان امامت امیرالمومنین (ع) بوده است؟ عبارت ایشان بیان می کند که پیامبر اکرم (ص) ماموریت داشتند که به حج تشریف ببرند و بعد از آن امر دیگری به ایشان شده است که بیان امامت به صورت رسمی است. بله ایشان از این اجتماع بحسن تدبیر استفاده کردند تا ولایت امیرالمومنین (ع) را بیان کنند.

امام شرف الدین در مراجعه 12 هم هرگز ادعا نکرده اند که بعثت پیامبران برای بیان ولایت بوده است. ایشان این مراجعه را بر اساس مطلبی که شیخ سلیم در مراجعه 11 آورده و آن مساله اهل بیت (ع) است بیان کرده اند.

از ویژگی های منحصر به فرد کتاب المراجعات

کتاب المراجعات در میان کتاب هایی که شیعه در زمینه امامت و احتجاج با اهل سنت نوشته، بی نظیر است. ما در این زمینه کتاب های مهمی همچون «الشافی» سید مرتضی، «تلخیص الشافی» شیخ الطائفه، «عبقات الانوار»، علامه میر حامد حسین هندی و «الغدیر» علامه امینی را داریم، اما کتابی که جمع و جور باشد و به سبک جذاب و سریالی مطالب را بیان کند غیر المراجعات نبوده است. دکتر تیجانی در کتاب «ثم اهتدیت» می گوید: از اولین کتاب هایی که مرا متوجه مذهب اهل بیت کرد، کتاب المراجعات است. مستبصرین فراوانی به جهت این کتاب، مسیر درست را یافته اند. این کتاب با این همه بُردی که داشت اما سی چهل سال بدون نقد باقی ماند تا جایی که سر و صدای وهابیت در آمد.

وقتی که خبر رحلت امام شرف الدین به امام خمینی (ره) رسید فرمود: درس را تعطیل کنید و برای ایشان جلسه بگیرید که هشام بن حکم زمان ما از دست رفته است. از آیت الله بروجردی نقل کرده اند که وقتی کتاب المراجعات را دیدند، فرمودند باور نمی کردم کسی پیدا شود که بعد از شیخ مفید، مطالبی با این اتقان بنویسد.

ویژگی دیگر کتاب المراجعات این است که مباحث را به گونه ای بیان کرده که نیازمند بحث های سندی نیست. وهابی ها به مباحث سندی خیلی گیر می دهند. شرف الدین با کثرت طرق جلوی این مساله را گرفته اند. در میان اهل سنت این قاعده پذیرفته شده است که تعدد طرق، ضعف سند را جبران می کند؛ حتی ابن تیمیه هم این قاعده را پذیرفته است. طبق این قاعده اگر رجال روایتی درست نباشد، اما چون از طرق متعدد نقل شده است، این تعدد طرق، آن ضعف ها را جبران می کند.

کتاب المراجعات از دو بخش تشکیل شده است: تا مراجعه 20، یک بخش و از 20 به بعد بخش دوم است. در بخش اول به بررسی حقانیت مذهب اهل بیت (ع) در میان سایر مذاهب پرداخته است، و در بخش دوم مساله امامت را بیان کرده که جانشین پیامبر (ص) چه کسی است.

 

امام شرف الدین در مراجعه 12 در پاسخ به شیخ سلیم که گفته بود چه دلیلی از قرآن دارید که مذهب اهل بیت (ع) حق است، فرمودند: از شما که عالم به قرآن هستید سوال می کنم آیا در قرآن آن مقدار آیه که درباره عترت طاهره آمده است در باره کس دیگری آمده است؟ آیا در محکمات کتاب، آیه ای درباره اذهاب رجس برای غیر اهل بیت آمده است؟ آیا آیاتی مانند آیه تطهیر و آیه موده در مورد غیر اهل بیت آمده است؟ آیا جبرئیل آیه مباهله را برای غیر اهل بیت (ع) آورده است؟ امام شرف الدین به 58 آیه به این صورت بر حقانیت اهل بیت (ع) استناد می کنند.

 

اشکال دیگر، عدم دلالت جریان رحبه کوفه بر امامت

اشکال دیگر جریان رحبه کوفه است. این روایت از روایات مشهور و متواتر است که درباره غدیر خم بیان شده است. در این روایت امیرالمومنین (ع) به کسانی که در رحبه مسجد بودند فرمودند هر کدام از شما جریان غدیر را دیده است بلند شود و شهادت دهد. ابوالطفیل می گوید: فقام ثلاثون صحابیا.... اعظمی در مورد سند این روایت اشکال نکرده و آن را قبول دارد اما می گوید این روایت دلالت بر مدعای شما که امامت است ندارد. آنچه از آن استفاده می شود همان است که در مراجعه 36 گفتیم. در آنجا گفته است: قبل از جریان سفر حجه الوداع، پیامبر اکرم (ص) امیرالمومنین (ع) و عده ای را به یمن برای مامورتی می فرستاد. در این سفر عده ای که همراه حضرت بودند، از رفتار و گفتار ایشان ناراحت شدند و وقتی به پیامبر (ص) در سفر حج ملحق شدند شکایت کردند. پیامبر (ص) دیدند اینها نسبت به علی بن ابی طالب (ع) دل خوشی ندارند و در اخلاص و صداقت علی (ع) تردید دارند و لذا محبت چندانی به ایشان نمی ورزند. چون پیامبر (ص) این مساله را در میان اصحاب مشاهده کردند تصمیم گرفتند که آن را از دلها بزدایم، لذا در غدیر خم حدیث غدیر را بیان کردند. بنابراین فلسفه غدیر، امامت نبود بلکه رفع این بدبینی بود.

پاسخ

این شبهه در میان السنه اهل سنت معروف است و اولین کسی که آن را طرح کرده ابن کثیر در تفسیر خویش است. در مباحث قبل پاسخ این شبهه داده شد و اجمالا گفت شد که در صدر این حدیث پیامبر (ص) فرمود: «ألست اولی بکم من انفسکم». وقتی مسلمانان اقرار کردند، بعد فرمود «من مولا فعلی مولاه». در اینجا سخن از اولویت است و پیامبراکرم (ص) طبق حدیث غدیر همین اولویت را برای امیرالمومنین (ع) ثابت می دانند که در ضمن آن محبت هم هست. بنابراین مانعه الجمع نیست و حدیث غدیر همه معنای اولویت در تصرف را دارد و هم محبت و نصرت.

نکته دیگر اینکه علی فرض قبول جریان یمن، این مساله معنای حدیث را تخصیص نمی زند، چرا که طبق قاعده اصولی پذیرفته شده «العبره بعموم اللفظ لابخصوص المورد»، مورد مخصص نیست. کلام پیامبر (ص) ظرفیت این معنا را دارد که هر سه معنای اولی بالتصرف و محبت و نصرت را برساند. اگر کلمه مولی را مشترک معنوی بدانیم که حق هم همین است، تعدد این معانی مشکلی ندارد و اگر مشترک لفظی هم بدانیم باز اشکالی ایجاد نمی شود زیرا به دلالت مطابقی یک معنا و به دلالت التزامی معانی دیگر را می رساند.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.

 


[1] الحجج الدامغات، ج2، ص555- 556.
[2] المراجعات، ص380- 381.