1402/07/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مراجعه 56 حدیث غدیر
مباحث کتاب المراجعات در دو محور بیان شده است: محور اول که تا مراجعه 20 است، مربوط به مذهب اهل بیت(ع) است که در مقایسه با مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت و دو مذهب کلامی آنها یعنی ماتریدیه اشعریه بیان شده است. اینکه مذهب اهل بیت (ع) هم در احکام و هم عقادید چه جایگاهی دارد و دلیل اینکه مسلمانان باید پیرو مذهب اهل بیت (ع) باشند چیست؟ امام شرف الدین در این باره به حدیث ثقلین و سفیه و مانند آن استناد می کننند و منحصر بودن مذهب حق در مذهب اهل بیت (ع) را اثبات می کنند.
محور دوم مربوط به امامت خاصه و جانشین بعد از پیامبر اکرم (ص) است و به این مطلب می پردازند که مصداق امام چه کسی است؟ اولین دلیل ایشان حدیث یوم الدار است و بحث ادامه پیدا می کند تا در مراجعه 53 به بحث حدیث الغدیر می رسد. در جلسات گذشته مطالب کتاب المراجعات که حدیث را از برخی صحابه در منابع مختلف نقل کرده اند بیان شد. بعد به مساله تواتر حدیث می رسند. ایشان شواهد گوناگونی بر تواتر این حدیث و نیز اذعان برخی از عالمان اهل سنت که این حدیث را متواتر دانسته اند نام می برند.
در ادامه نکات بیشتری درباره سند این حدیث و پاسخ به اشکالات بیان شده درباره آن بیان می شود.
علامه امینی در الغدیر، جلد اول به سند حدیث و مدلول و مفاد آن پرداخته است. ایشان بحثی دارند درباره کسانی که درباره حدیث غدیر تالیفاتی مستقل داشته اند بیان و 26 نفر را نام می برند. مرحوم علامه می فرماید:
حموى در جلد 18 «معجم الادباء» صفحه 80 در شرح احوال طبرى متذكر شده است كه: نامبرده را كتابى است در فضايل علىّ بن ابى طالب عليه السّلام كه در آغاز آن از درستى اخبار وارده در موضوع غدير خم سخن گفته و سپس بذكر فضايل پرداخته و موفق باتمام آن نگشته است ....
ذهبى در جلد دوم «طبقات» صفحه 254 متذكر شده است كه: محمّد بن جرير طبرى چون از سخنان ابن ابى داود درباره داستان غدير خم آگاهى يافت كتاب فضايل را نوشت و در تصحيح حديث غدير سخن گفت. سپس صاحب طبقات مينگارد:
مجلّدى از كتاب مشتمل بر طرق حديث غدير تأليف ابن جرير (طبرى) يافتم و از اين كتاب و زيادى طرق حديث غدير كه در آن گرد آورده دچار دهشت شدم!
ابن كثير در جلد 11 تاريخ خود صفحه 146 در شرح احوال طبرى چنين نگاشته: من كتابى از او ديدم كه در دو مجلّد ضخيم تدوين شده و در آن احاديث غدير خم را گرد آورده، و كتاب ديگرى هم ابن حجر (در جلد 7 صفحه 337 «تهذيب التهذيب») بطبرى نسبت داده كه مشتمل بر طرق حديث طير است «1».
شيخ الطائفه- طوسى- (اعلى اللّه مقامه الشريف) نيز در فهرست خود باين شرح، متذكر نسبت اين كتاب به طبرى شده كه: خبر داد ما را احمد بن عبدون از ابى بكر دورى از ابن كامل. و سيّد ابن طاوس- ره- در اقبال چنين متعرّض است و از اين قبيل است آنچه كه محمّد بن جرير طبرى صاحب تاريخ بزرگ روايت نموده و كتابى را كه تصنيف نموده، (كتاب الرّد على الحرّ قوصيه) نام گذارده و حديث روز غدير را از هفتاد و پنج طريق در آن ذكر كرده است.
ابو العباس ابن عقده در تصحيح اين حديث دقت و توجه مخصوص نموده تا آنجا كه آنرا از قول بيش از هفتاد نفر از صحابه نقل و روايت كرده. و در كتاب (فتح البارى) چنين نگاشته: اما حديث «من كنت مولاه فعلى مولاه» اين حديث را ترمذى و نسائى با دقت در طريق روايت ثبت نمودهاند و جدّا داراى طرق بسيارى است و بطور تحقيق آنرا ابن عقده در كتاب جداگانه قرار داده و بسيارى از اسنادهاى آن درست و نيكو است. و شمس الدين مناوى شافعى نسبت بآن در جلد 6 از كتاب «فيض القدير» صفحه 218 متذكر و گفتار ابن حجر را داير بدرستى و زيادى طرق آن حكايت نموده است و حافظ گنجى شافعى در كتاب «كفاية الطالب» صفحه 15 اين نسبت را باو متذكر شده و نجاشى در فهرست خود صفحه 67 نيز متذكر آن گشته و سيد ابن طاوس (ره) در «اقبال» صفحه 663 چنين نگاشته:
اين كتاب را بدست آوردم كه در زمان مصنّف آن (ابى العباس) بسال 330 نوشته شده و بر آن خط شيخ طوسى (ره) و گروهى از بزرگان اسلام ميباشد و در آن تصريح پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را بولايت على عليه السّلام از يكصد و پنج طريق روايت كرده و هم اكنون اين كتاب نزد من موجود است.
اين حديث را ابو بكر جعابى از يكصد و بيست و پنج طريق روايت كرده و از صاحب كافي ذكر نموده كه: قاضى ابو بكر جعابى حكايت غدير خم را از ابى بكر و عمر و عثمان و افراد ديگر از صحابه تا تعداد هفتاد و هشت نفر براى ما روايت نموده (چنانكه قبلا نيز بدانها اشاره شد) و در كتاب «ضياء العالمين» مذكور است كه: جعابى در كتاب خود (نخب المناقب) حديث غدير خم را از يكصد و بيست و پنج طريق روايت نموده است.
سخاوى در «الضوء اللّامع» كتاب مزبور را از تأليفات نامبرده بشمار آورده- دو نسخه از كتاب مزبور در كتابخانه سيد مير حامد حسين لكهنوى هندى صاحب (عبقات) موجود است و شيخ ابو الحسن شريف نيز در «ضياء العالمين» از آن ياد كرده است
اين سيّد بزرگوار پاك طينت مانند پدر عاليمقام و مقدسش بمنزله يكى از شمشيرهاى كشيده الهى است بر وى دشمنان، و پرچم پيروزى حق و دين و يكى از آيات بزرگ خداوند منّان است كه حجّت را بسبب او تمام فرموده و راه راست را بدست او آشكار ساخته است.
و اما كتاب (عبقات) اين سيّد جليل القدر. شميم روح پرورش در فضا منتشر و داستان عظمت و شهرتش در شرق و غرب جهان پراكنده گشته و آنان كه برموز علم و دين واقف هستند ميدانند كه اين كتاب بمانند معجز آشكارى است كه هر گونه باطل و ناروائى از ساحت آن و از اطراف و جوانب آن دور است.
مؤلّف بزرگوار «الغدير» در اينجا موقعيّت مهمّ اين اثر نفيس و بىنظير را با اين جمله اشعار فرموده: و ما از علوم و معارف نهفته در آن مجموعه گرانبها سودها و بهرههاى بسيار برديم و از اين روى نسبت بسيّد بزرگوار مذكور و والد ماجدش مراتب سپاسگزارى پيوسته خود را تقديم ميداريم و از حضرت بارى جلّ ذكره عظيم ترين پاداشها را براى آن دو بزرگوار مسئلت مينمائيم.
حديث غدير را احمد بن حنبل از چهل طريق، ابنجرير طبري از هفتاد و چند طريق، جزري مقري از هشتاد طريق، ابنعقده از 105 طريق، ابوسعيد سجستانی از 120 طريق و ابوبكر جعابي از 125 طريق نقل كردهاند.[1] با اين حال، اقوال عالمان اهل سنت در اين باره مختلف است.
اكثريت قاطع عالمان اهل سنت حديث غدير را معتبر و غير قابل ترديد دانسته، و برخي از آنان آن را متواتر يا مستفيض، و برخي ديگر آن را صحيح شمردهاند.
حديث غدير در روايات شيعه به صورت متواتر روايت شده است. محدثان شيعه، اين حديث را هم از امامان اهل بيت (ع) روايت كردهاند و هم از صحابة پيامبر (ص). صحابهاي كه محدثان شيعه، حديث غدير را از آنان نقل كردهاند، علاوه بر اميرالمؤمنين (ع) فاطمة زهرا (س)، امام حسن مجتبي (ع) و امام حسين (ع) ، عبارتاند از: زيد بن ارقم، ابوسعيد خدري، انس بن مالك، ابوذر، ابوليلي، ابوالطفيل، حذيفة بن اليمان، كعب بن عجره، ابوهريره، عبدالله بن عباس، حذيفة بن اسيد غفاري، جابر بن عبدالله انصاري و عمرو ذي مرّ.
بيشترين روايات غدير در مجامع روايي شيعه از امامان اهل بيت (ع) است كه اكثر آنها از امام باقر و امام صادق (ع) است. سيد هاشم بحراني در غاية المرام بيش از چهل روايت را دربارة غدير از محدثان شيعه مانند ثقةالاسلام كليني، شيخ صدوق، شيخ طوسي، فرات بن ابراهيم و ديگران نقل كرده است.[16]
علامه مجلسي در بحارالانوار بيش از يكصد حديث را در ارتباط با واقعة غدير روايت كرده كه بيشتر آنها از طريق شيعه روايت شده است.[17]
پس هم از نظر اهل سنت و هم شیعه حدیث غدیر متواتر است
جالب اینکه در معتبر ترین کتاب های اهل سنت یعنی صحیح بخاری، ج2، ص 172 و صحیح مسلم، ج 4، ص 140، سنن ابن ماجه، ص 12، سسن ترمذی، شرح مشکل الاثار، الصواعق المحرقه گفته اند که علی بن ابی طالب (ع) به یمن رفته بود و بعد به پیامبر (ص) در حج ملحق شد.
بررسی اشکالات و پاسخ آنها انشاءالله در جلسه آینده بیان می شود.