موضوع: ادله افضليت حضرت اميرالمومنين
(ع)، آيه مباهله
بررسي اشکالات وارده بر آيه مباهلهاشکال اولشارح
مواقف مي گويد: با توجه به اينکه کلمه «
انفسنا»
جمع است، علي(ع)به تنهايي مقصود نخواهد بود، بلکه مقصود همه خويشاوندان و
خدمتگزاران پيامبر است که در نظر عرف به منزله نفس او به شمار ميروند.
[1]پاسخ:اگر
به راستي افراد ديگري نيز مصداق «
أنفسنا»
بودند، پيامبر براي عمل به فرمان خداوند آنها را نيز براي مباهله با خود همراه ميساخت.
از سوي ديگر، کاربرد لفظ جمع در يک فرد به انگيزه تکريم و مانند آن در زبان عربي و
غير آن شايع است.
علاوه
بر اينکه کلمه «
نسائنا»
نيز همين گونه است . اين نشان مي دهد که کميت و تعداد در مورد افراد مطرح نبوده
است. مهم اين است که در بين مردان، زنان و کودکان کساني باشند که در رتبه بالايي
قرار داشته و بتوانند در اين ميدان مباهله قرار گيرند.
مرحوم
علامه مي فرمايد: در قرآن کريم الفاظ جمع در همان معناي جمع استعمال شده است منتها
در خارج گاهي يک مصداق بيشتر نداشته است لذا تنها منطبق بر آن شخص مي شود. از نظر عقل
نيز محال نيست که اين الفاظ مصداق بيشتري داشته باشد اما يک مصداق بيشتر براي آن
تحقق نيافته است. لذا ضيق مصداقي است نه مفهومي. مرحوم علامه در باره آيه ولايت
﴿إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا
الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون﴾[2]نيز به آيه
﴿حافظوا
علي الصلوات﴾ اشاره مي فرمايد که با اينکه در
هر وقتي يک نماز واجب است اما به اعتبار اينکه در روز پنج نماز واجب است خطاب جمع
آمده است. در مورد مساله امامت نيز در هر عصري يک امام وجود دارد اما در مجموع 12
امام آمده است لذا در آيه ولايت با لفظ جمع از آن ياد شده است.
صاحب
مجمع البيان و تفسير کشاف مي گويند: اين الفاظ به جهت عناياتي بياني مانند بيان
کرامت و تعظيم آمده است.
اشکال دوم:مقصود
از «
أنفسنا»
خود پيامبر(ص) است، زيرا در مفاهمه عرفي گفته ميشود: خود را به انجام فلان کار
دعوت کردم
[3].
و «نفس فلاني او را به انجام فلان کار برانگيخت» و «با خودم مشورت کردم» و تعابيري
از اين قبيل که در گفتمان صحيح ميان اهل بلاغت يافت ميشود. بر اين اساس، علي(ع) مصداق
«
أبناءنا»
خواهد بود، زيرا در عرف، عنوان پسر بر داماد نيز اطلاق ميشود.
[4]پاسخ:در
پاسخ اين اشکال دو نکته در خور توجه است:
الف)
اين فرض که علي(ع) مصداق «
أبناءنا»
باشد، با روايات شأن نزول منافات دارد، زيرا پيامبر اکرم (ص) فرمود «
هولاء ابنائنا و نسائنا و انفسنا»
براي انفسنا از خطاب هولاء استفاده نمودند. لذا هيچ يک از مفسران برجسته اهل سنت
چنين احتمالي را مطرح نکردهاند. مضافاً بر اينکه در هيچ روايتي از پيامبر(ص) نقل
نشده که وي عنوان «إبني» را بر علي(ع) اطلاق کرده باشد، ولي اين تعبير درباره امام
حسن(ع) و امام حسين(ع) در روايات بسياري به کار رفته است.
ب)
چنانکه پيش از اين بيان شد، انطباق «
أنفسنا»
بر پيامبر(ص) با انطباق آن بر علي(ع) منافات ندارد، چنانکه در روايات و اقوال
مفسران بر هر دو منطبق شده است.
اشکال سوم:آلوسي
در «روح المعاني» مي گويد: اگر علي(ع) مصداق «
أنفسنا» باشد و مفاد آن اين باشد که پيامبر
بايد فردي را که همتاي خويش است در مباهله شرکت دهد، بايد همين معنا درباره «
أنفسکم» نيز صادق باشد و بايد در ميان
نصرانيهاي نجران کسي وجود داشته باشد که مصداق «
أنفسکم» باشد.
[5]پاسخ:مفاد
آيه مباهله جز اين نيست که هر يک از دو طرف، شايستهترين افراد خود را از مردان، زنان
و فرزندان، براي مباهله فرا بخوانند. مصداق اين افراد در ميان مسلمانان تنها علي(ع)
بود، زيرا اگر فرد ديگري نيز مصداق آن بود پيامبر(ص) او را هم براي مباهله با خود
ميبرد، و در طرف مقابل، اين نصرانيهاي نجران بودند که ميبايست شايستهترين
افراد خود را براي مباهله بياورند، اما اينکه تعداد آنان چه اندازه و ترکيب آنها
از نظر جنسيت و سن چگونه باشد، از آيه مباهله استفاده نميشود. اگر واژگان «
أنفسنا»، «
أبناءنا» و «
نساءنا» بر تعداد نيز دلالت ميکرد،
نصرانيهاي نجران ميتوانستند به پيامبر اشکال کنند که چرا تنها يک زن براي مباهله
آورده است، و اگر در مباهله، جنسيت دخالت داشت ميتوانستند با اين بهانه که ما زن
و فرزندمان را با خود همراه نداريم تا به پيشنهاد شما عمل کنيم از مباهله شانه خالي
کنند، ولي آنان چنين اشکالهايي نگرفتند و به دليل حقانيت طرف مقابل از مباهله
امتناع کردند.
[6]اشکال چهارم:اين
اشکال را فضل بن روزبهان بيان کرده است. وي کتابي در رد «نهج الحق» علامه حلي به
نام «ابطال نهج الباطل» نوشته است. بر اين کتاب دو نفر از بزرگان جواب داده اند:
قاضي نورالله شوشتري، کتاب «احقاق الحق» و سيد محمد حسن مظفر، کتاب «دلايل الصدق»
را نوشته اند.
ابن
روزبهان مي گويد: از آيه مباهله اين مطلب به دست ميآيد که پيامبر مأموريت داشت تا
مردان، زنان و فرزندان از اهل بيت خود را به مباهله دعوت کند، و او از هر يک
نمونهاي را آورد، از زنان، فاطمه، از مردان، علي و از فرزندان، حسن و حسين را لذا
شرکت آنان در مباهله بر افضليت آنها بر ديگران دلالتي ندارد.
[7]پاسخ:با
قطع نظر از روايات، خصوصيت اهل بيت در آيه مباهله نيامده است و عناوين «
أنفسنا» و «
نساءنا» و «
أبناءنا» بر همه مردان، زنان و فرزندان
مسلمان قابل انطباق است بنابراين، گزينش آنان توسط پيامبر(ص) از ميان مسلمانان دليل
روشن بر افضليت ويژه آنان ميباشد، و عنوان «
هؤلاء اهلي» در روايات نيز بر اين مطلب
دلالت ميکند يعني اين برگزيدگان خواص خاندان من هستند و تنها کسانياند که شايستگي
حضور در مباهله را دارند.
اشکال پنجم:آلوسي
در اشکال ديگري مي گويد: کلمه «نفس» همانگونه که به معناي ذات يک شخص به کار ميرود،
به معناي خويشاوند و شريک در دين و آيين نيز به کار ميرود، چنانکه در آيات:
﴿
ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاَءِ
تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ﴾
[8]
و
﴿
لاتَلْمِزُوا
أَنْفُسَکُمْ﴾
[9]
مقصود، انسانهاي ديگري است که همنوع و همکيش با انسان ميباشند، نه افرادي که
از نظر منزلت با انسان برابرند. بنابراين شايد از آن جهت که علي(ع) خويشاوند پيامبر
و شريک او در دين بوده، کلمه «أنفس» بر او طلاق شده است. در اين صورت، آيه بر
برابري او با پيامبر در فضايل دلالت نخواهد کرد.
[10]پاسخ:کلمه
«نفس» در لغت دو معناي اصلي دارد: يکي به معناي روح و ديگري به معناي ذات و حقيقت يک
چيز است. وقتي گفته ميشود: نفس فلاني از بدنش خارج شد، مقصود، معناي اول است و
هنگامي که گفته ميشود: فلاني نفس خود را هلاک کرد، معناي دوم مراد است.
[11]
واژه نفس در آياتي که ذکر شد به معناي ذات و هويت انساني است، ولي با قرينه معلوم
است که خود افراد مراد نيستند، بلکه افراد ديگري مرادند، مضافاً بر اينکه خويشاوندي
و همآييني به علي(ع) اختصاص نداشت. بنابراين، اختصاص او در شرکت دادن در مباهله
جز به دليل شخصيت برجسته، ممتاز و تعيين کنندهاش نبوده است.