درس کلام استاد ربانی
96/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: روش شناسی علم کلام
کارکرد پنجم نقل : ملاک داوری و ارزيابی ديدگاههابرخی از مسايل اعتقادی به گونهای است که عقل بشری از درک همه زوايای آن ناتوان است، بدين جهت آراء و تفسيرهای مختلفی از آنها ارائه میشود، در حالی که در متون وحيانی روشنگریهای ارزنده و راهگشايی در اين باره وجود دارد که میتواند فصل الخطاب به شمار آيد. در اينجا چند نمونه را بازگو میکنيم:
نمونه اول: تفسير قضا و قدر الهیمتکلمان عقلگرا (اماميه و معتزله) برای قضا و قدر سه معنا ذکر کردهاند: 1. خلق فعل، 2. الزام و ايجاب، 3. اعلام و اخبار. آنان، قضا و قدر به معنای اول را به اين دليل که مستلزم محال (جبر در افعال انسان و استناد قبايح به خداوند) است، نپذيرفته، معنای دوم را مخصوص واجبات دانسته، ومعنای سوم را پذيرفتهاند، زيرا خداوند همه امور را در لوح محفوظ مقرر داشته و وقوع آنها را به فرشتگان خبر داده است، و از طرفی، وجوب رضا به قضا و قدر الهی نيز با همين معنا سازگار است[1] .
اين تفسير پذيرفته نيست، زيرا قضا و قدر الهی را به قضا و قدر علمی منحصر کرده است، در حالی که قضا و قدر، آن گونه که در آيات و روايات مطرح شده است، هم علمی است و هم عينی، و هم تکوينی است و هم تشريعی.
فيلسوفان مشائی قضاء را به قضاء علمی، (علم فعلی و نه علم ذاتی خداوند) تفسير کردهاند، از نظر آنان قضاء عبارت است از علم به موجودات امکانی با نظم خاص آنها نزد عقول مفارقه. و قدر عبارت است از وجود عينی موجودات در مواد خارجی آنها[2] .
صدر المتألهين، تفسير مزبوررا نپذيرفته و گفته است: «قضاء، عبارت است ازصور علميه موجودات که از لوازم ذات الهی میباشند و در آنها جعل و تأثير و تأثر راه ندارد و اجزاء عالم نيستند، زيرا در آنها حيثيت عدمی و امکانی راه ندارد. و قدر، عبارت است از وجود صور موجودات در عالم نفسی سماوی به صورت جزئی که با نظام موجودات در عالم مادی مطابقت دارد[3] .
حکيم سبزواری، برای قضاء الهی دو مرتبه اجمالی و تفصيلی قائل شده است، قضای اجمالی، صورتهای علمی اشياء است که قائم به عقل اول میباشد و قضاء تفصيلی، صور علمی موجودات و قائم به عقول عرضيه است. وی، قدر را به علمی و عينی تقسيم کرده و قدر علمی را صور جزئيه موجودات که به نفوس جزئيه فلکيه قائم است، و قدر عينی را به تحقق آنها در مواد خارجی تفسير کرده است[4] .
اين تفسيرها نيز فرضهايی بيش نيستند و اگر درست هم باشند، تنها بر بخشی از حقيقت قضا و قدر الهی، آنگونه که در آيات و روايات مطرح شده، منطبق است.
در اين ميان، تحليل علامه طباطبايی از قضا و قدر، در عين اينکه جنبه عقلی و فلسفی دارد، به آيات و روايات نيز توجه کرده و از آنها الهام گرفته و در نتيجه تفسيری از قضا و قدر ارائه کرده که هم با معنی لغوی قضا و قدر و هم با آيات و روايات سازگار است. قضا، در لغت به معنای حتميت، احکام و تنفيذ است. قضا در آيه ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی يوْمَينِ﴾[5] به معنی احکام و حتميت آفرينش آسمانها است، و قاضی را به اين جهت قاضی ناميدهاند که درباره نزاع، حکم قطعی صادر کرده و فصل خصومت میکند، مرگ را نيز اين جهت که امری حتمی در زندگی انسان است، قضاء ناميدهاند. قدر در لغت به معنی اندازه و مقدار چيزی است[6] .
همين دو معنا، در روايات نيز آمده است: القضاء هو الإبرام و اقامة العين، و القدر هی الهندسة، و وضع الحدود من البقاء و الفناء[7] . از آيات قرآن به دست ميآيد که قضا از صفات فعل الهی و دوگونه است: قضاء تکوينی، مانند: ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی يوْمَينِ﴾ [8] و قضاء تشريعی مانند: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِياهُ﴾[9] . حتميت، در قضاء تکوينی خداوند ناشی از علت تامه موجودات و وابسته به مشيت و اراده الهی است؛ سرنوشت هر پديدهای از نظر وقوع ولاوقوع نامعين است، ولی هنگامی که علت تامه آن تحقق يابد، معين و قطعی میشود[10] .
قدر الهی، دو گونه است: علمی و عينی. قدر عينی، ويژگی و حد و اندازه موجودات است که بر اساس اسباب و عوامل آنها معين میشود. ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی يوْمَينِ وَأَوْحَى فِی كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَينَّا السَّمَاءَ الدُّنْيا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[11] ، ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَيءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[12] و قدر علمی، عبارت است از حد و اندازه و ويژگی موجودات در علم الهی، ﴿قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا﴾[13] »[14] .
علامه طباطبايی، در نهاية الحکمه، قضاء الهی را به ذاتی و فعلی تقسيم کرده است، قضاء فعلی، همان است که پيش از اين بيان شد، و قضاء ذاتی، عبارت است از علم ذاتی خداوند به حتميت وجود موجودات که ناشی از علت تامه آنهاست[15] .
بنابراين، چون علامه طباطبايی، در کنار تحقيق و تحليل عقلی و فلسفی در مسأله قضا و قدر، آيات و روايات را نيز مورد توجه و دقت قرار داده است، به تفسير روشنتر و جامعتری از آن دست يافته است.