درس کلام استاد ربانی

96/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روش شناسی علم کلام

مقايسه سه روش عقلی، نقلی و شهودی

بعد را بيان های روش های سه گانه عقلی، نقلی و شهودی به بررسی مقايسه ای ميان اين سه روش پرداخته و مزيت و کاستی هر کدام را نسبت به ديگری بيان می کنيم.

مقايسه روش عقلی نسبت به روش نقلی

مزايا:

1. روش عقلی مبنا و مفتاح دو روش ديگر است. نقل را نمی توان بدون عقل اثبات کرد، زيرا ابتدا بايد وجود خداوند و سپس علم، قدرت و حکمت الهی و بعد ضرورت ارسال نبی ثابت شود آن گاه به مرحله نقل رسيد. در روش شهودی نيز ابتدا بايد منزل و مقصود ثابت شده و سپس راه و طريق وصول به آن مقصود نيز مشخص شود و بعد تا سالک وارد ميدان شده و با تهذيب نفس آن راه را بپيمايد.

2. روش عقلی فراگير و جهان شمول است، اما روش نقلی همگانی نيست زيرا شرط اول آن داشتن ايمان به خداوند و وحی و کتاب الهی است.

3. روش عقلی قابليت تعليم و ارشاد و نيز احتجاج را به نحو فراگير دارد.

کاستی ها:

روش عقلی از دو نظر نسبت به روش نقلی کاستی هايی دارد که از اين قرار است:

1. اول اينکه قدرت قداست آفرينی ندارد. درست است که عقل خود موهبت الهی است و از اين جهت ذاتا قداست دارد، اما فرق است ميان سخن کسی که توسط معجزه حقانيتش اثبات شده و به عنوان برگزيده ويژه الهی منسوب شده است و سخن دانشمندان و فيلسوفان؛ سخن فرستاده مخصوص الهی جذابيت و قداست بيشتری دارد. در باب ايمان هر چه قداست بالاتر باشد کارايی آن که حالت انقياد و تسليم است بيشتر خواهد شد.

شهيد مطهری در بحث جهان بينی توحيدی سه جهان بينی را بيان و مقايسه نموده اند: جهان بينی علمی، فلسفی و مذهبی. ايشان می فرمايد: جهان بينی علمی اين معايب را دارد که اولا: قلمرو آن محدود است و تنها در حوزه تجربيات و محسوسات است و ثانيا: گزاره های آن به يقين صد در صدی نمی رسد. اما جهان بينی فلسفی اين نقايص را ندارد زيرا هم گزاره های آن يقينی است و هم قلمرو آن شامل محسوسات و ماوراء محسوسات است. جهان بينی مذهبی از اين دو جهان بينی بالاتر است زيرا اولا هر دو ويژگی جهان بينی فلسفی را دارد، ثانيا علاوه بر آن از جنبه قداست بيشتری نسبت به دو جهان بينی ديگر برخوردار است و چون چنين است ايمان آوری آن قوی تر است. جهان بينی شالوده و پايه ايدئولوژی است، و لذا بايدها و نبايدهای مبتنی بر آن نيز قوی تر خواهد بود .[1]

گفته شد روش عقلی بی بهره از قداست نيست زيرا عقل موهبت الهی است و هر آنچه منسوب به خدای متعال باشد مقدس است، اما قداست روش نقلی بيشتر است زيرا اولا: نبی از جهت عقلی بر ديگران برتر است و ثانيا به همراه ايشان معجزه نيز آمده است که نشان از لطف خاص الهی نسبت به او دارد. اين است که روش نقلی از قداست مضاعفی برخوردار است. شهيد مطهری به عنوان شاهد اين بحث جريان ابن سينا و بهمنيار را اين گونه نقل می کند: «شاگردش بهمنيار به او مى‌گفت: تو از آن آدمهايى هستى كه اگر ادعاى پيغمبرى كنى، مردم از تو مى‌پذيرند و از روى خلوص نيت ايمان مى‌آورند. مى‌گفت:

اين حرفها چيست؟ تو نمى‌فهمى. بهمنيار مى‌گفت: خير، مطلب از همين قرار است.

بوعلى خواست عملًا به او نشان بدهد. در يك زمستانى كه با يكديگر در مسافرت بودند و برف زيادى آمده بود، مقارن طلوع صبح كه مؤذن اذان مى‌گفت، بوعلى بيدار بود، بهمنيار را صدا كرد: بهمنيار! بله. بلند شو. چكار دارى؟ خيلى تشنه‌ام، اين كاسه را از آن كوزه آب كن بده كه من رفع تشنگى كنم. در آن زمان وسايلى مثل بخارى و شوفاژ كه نبوده. مدتى زير لحاف در آن هواى سرد خودش را گرم كرده بود. حالا از اين بستر گرم چگونه بيرون بيايد؟! شروع كرد استدلال كردن كه استاد! خودتان طبيب هستيد، از همه بهتر مى‌دانيد، معده وقتى كه در حال التهاب باشد اگر انسان آب سرد بخورد، يكمرتبه سرد مى‌شود، ممكن است مريض بشويد، خداى ناخواسته ناراحت بشويد. گفت: من طبيبم تو شاگرد منى، من تشنه‌ام براى من آب بياور. باز شروع كرد به استدلال كردن و بهانه آوردن كه آخر صحيح نيست، درست است كه شما استاد هستيد ولى من خير شما را مى‌خواهم، اگر من خير شما را رعايت كنم بهتر از اين است كه امر شما را اطاعت كنم. (گفت: آدم تنبل را كه كار بفرمايى نصيحت پدرانه به تو مى‌كند). شروع كرد از اين نصيحتها كردن. همينكه بوعلى خوب به خودش ثابت كرد كه او بلند شو نيست، گفت: من تشنه نيستم، خواستم تو را امتحان كنم. يادت هست كه به من مى‌گفتى چرا ادعاى پيغمبرى نمى‌كنى، مردم مى‌پذيرند؟ من اگر ادعاى پيغمبرى كنم، تو كه شاگرد منى و چندين سال پيش من درس خوانده‌اى حاضر نيستى امر مرا اطاعت كنى؛ خودم دارم به تو مى‌گويم بلند شو براى من آب بياور، هزار دليل براى من مى‌آورى عليه حرف من؛ آن بابا بعد از چهارصدسال كه از وفات پيغمبر گذشته، بستر گرم خودش را رها كرده رفته بالاى مأذنه به آن بلندى، براى اينكه اين ندا را به عالم برساند كه: «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ». او پيغمبر است، نه من كه بوعلى سينا هستم.»

2. گفته شد که اعتقادات دينی سه دسته اند: پيشا وحيانی که از مختصات عقل است؛ پسا وحيانی که دو گونه است: برخی مشترک ميان عقل و وحی است يعنی هر دو مستقلا می توانند وارد شوند، و برخی خارج از حوزه عقل است مانند عالم برزخ و جزئيات معاد. روش عقلی نسبت به روش نقلی اين کاستی را نيز دارد که نمی تواند در اين حوزه سوم وارد شود.

 

نقيصه روش عقلی نسبت به روش شهودی

اين نقيصه مربوط به محصول معرفتی عقل و جنبه کيفی آن نسبت به روش شهودی است. عالی ترين تلاش عقلی نهايت ما را به علم اليقين می رساند (که البته در خيلی موارد ظن اطمينان آور است). اما معرفت شهودی ما به عين اليقين می رساند.

 

مقايسه روش نقلی نسبت به روش عقلی

مزايا:

دو مزيت برای روش نقلی نسبت به روش عقلی است که در کلمات بالا بيان شد . اين دو ويژگی عبارتند از:

1. روش نقلی از قداست بيشتر نسبت به روش عقلی برخوردار است؛

2. قلمرو آن از قلمرو روش عقلی وسيع تر است و شامل عالم برزخ و قيامت و مانند آن نيز می شود .

کاستی:

1. اين روش شامل اعتقادات ماقبل از وحی نمی شود؛

2. از نظر قلمرو افراد،‌شمول آن از روش عقلی محدود تر است و تنها شامل افراد مومن می شود .

نکته: هم داده های عقلی و هم داده های نقلی و هم داده های شهودی خطاپذير هستند. محصول عقل گاه يقينی است و ديگر خطايی در آن راه ندارد اما گاه ظنی است که امکان خطا در آن هست. داده های نقلی نيز گاه صريح است و گاه ظنی است. در مورد روش شهودی نيز در اينکه فرد چيزی را مشاهده کرده است ترديدی نيست اما ممکن است آنچه مشاهده کرده خيال متصل و صورت ذهنی خويش باشد که آن را با خيال منفصل اشتباه گرفته است و در نتيجه دچار خطا شود .

نقيصه روش نقلی نسبت به روش شهودی

همان نقيصه ای که در مقايسه روش عقلی و شهودی بيان شد در اينجا نيز وجود دارد و آن اينکه محصول روش نقلی از جهت کيفی محصول شهودی که عين اليقين است نمی رسد .

 

مقايسه روش شهودی نسبت به روش عقلی و روش نقلی

مزيت:

تنها مزيت آن نسبت به روش عقلی و نقلی اين است که اگر به روش صحيح بدست آيد محصول آن عين اليقين است.

کاستی ها:

1. اين روش نيازمند روش عقلی است، زيرا تا با روش عقلی وجود مقصد و آداب سلوک اثبات و بيان نشود فرد نمی تواند اين راه را بپيمايد .

2. روش شهودی نيازمند ميزان است و اين ميزان يا عقل است يا نقل معصوم، زيرا شهود ممکن است شهودی راستين و ممکن است شهود دروغين باشد. مهم ترين نقيصه و رهزن روش شهودی اشتباه کردن خيال متصل با خيال منفصل است. مشهود فرد ممکن است صورتی باشد که در نفس او ايجاد شده است، اما به اشتباه آن را خيال منفصل می داند. بله اگر فرد معصوم باشد هر چه می گويد درست و صحيح و مطابق با واقع است.

مثلا ممکن است گفته شود فلان شخص دارای چشم برزخی است. اين مطلب برای خودش صحيح است اما از کجا می توان مطمئن بود که او واقعيت را مشاهده می کند؟ شايد او در اين ادعا صادق نباشد و شايد خيال متصل خود را به عنوان خيال منفصل تصور کرده است.

 

نکته ای در کورد احمد حسن بصری

وی به عنوان يمانی دروغين شناخته می شود. از جمله دلايلی که اينها بر حقانيت خود می آورند اين است که می گويند اگر به شما در خواب گفته شود که او يار حضرت ولی عصر (عج)‌ و همان يمانی است آيا قبول می کنيد؟ می گوييم خواب چه حجتی می تواند برای فرد داشته باشد. چه بسا فرد روش هايی را يافته که می تواند در خواب افراد تصرف کند. بوده اند کسانی که برخی شياطين و ارواح را به خدمت گرفته و کارهايی را انجام داده اند . اين ارواح چون نسبت به ما انسان ها نسبت به برخی امور اشراف دارند پيش گويی هايی صحيحی انجام می دهند.

يکی از طرفداران احمد حسن بصری می گفت: امام عصر (عج) به او گفته است تا مراجع شيعه در افتد. به او گفتم آيا حاضری لازمه کلام خود را بپذيری؟ لازمه کلام شما اين است که [نعوذ بالله] تعداد زيادی از مراجع کنونی فاسق هستند زيرا اينان در مقابل فرستاده امام عصر (عج)‌ ايستاده و در حقيقت در مقابل خود حضرت ايستاده اند. در حالی که مراجع عظام انسان های متقی، عالم و وارسته اند. آيا تقوای شما بيشتر از اين مراجع است يا علم شما؟ وقتی لازمه چيزی باطل باشد ملزوم نيز قطعا باطل خواهد بود.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده بيان می شود .


[1] ر.ک: جهان بینی توحیدی، شهید مطهری ؛ مجموعه آثار، ج2.