درس کلام استاد ربانی

96/06/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مبانی اجتهاد در علم کلام

جمع بندی و بيان نظريه برگزيده در علم دينی

حمد و سپاس می گوييم ذات اقدس الهی را که نعمت حياتی که به ما ارزانی بخشيده بود استمرار بخشيد و نيز او را سپاس می گوييم که علاوه بر اين نعمت حيات، نعمت حيات علمی را نيز به ما ارزانی و استمرار بخشيد. زبان ما قاصر است از اين که سپاس گذار نعمت های او باشيم. و عاجزانه از پيشگاه ربوبی او می خواهيم تا توفيق بيشتری به ما ارزانی نمايد تا فکر و تلاش و نوم و يقظه و همه حالات ما مورد رضايت ذات احديت او باشد و ولی او حضرت صاحب الزمان (عج) ‌از ما راضی باشد و در نهايت انشاء الله حياتی علوی، مرگی علوی، برزخی علوی و حشر و قيامتی علوی داشته باشيم.

در چند سال گذشته مباحث مبسوطی درباره علم دينی بيان شد و در آن تعدادی از نظريه های شاخص در اين باره مورد بحث قرار گرفت. نظريه مورد قبول هم در لابلای آن مباحث بيان شد اما فرصتی نشد که به صورت يکجا عرضه شود. اجمالا آنچه برگزيده شد اين بود که اولا: مراد ما از علم دينی آن است که دين در متن و ذات علم تاثير گذار باشد نه اينکه صرفا در عرضيات و ساحت های بيرونی علم تاثير بگذارد. تاثيرات عرضی و بيرونی امور دشواری نيستند مانند اينکه گفته شود عالم مومن و متعهد باشد يا محيط علمی و موضوعی که مورد پژوهش واقع می شود دينی باشد. ما در بحث علم دينی به دنبال اين تغييرات نيستيم بلکه بدنبال آن هستيم که مضافا بر اين تغييرات، دين در خود نظريه های علمی نيز تاثير گذار باشد.

ثانيا: تاثير اساسی دين در علم آن گاه صورت می گيرد که جهان بينی عالم الهی باشد. جهان بينی عالم در نگاه او به موضوع تاثير می گذارد. به عنوان مثال عنوان «انسان» موضوعی واحد برای علومی همچون جامعه شناسی، رواشناسی، علوم تربيتی و مانند آن است کما اينکه غرض از اين علوم نيز همه شناخت ويژگی ها و خصوصيات انسان است. اما تفاوت جهان بينی ها همانند تفاوت عينک های مختلفی است که به چشم زده می شود و باعث می شود نگاه افراد را متفاوت کرده و در نتيجه روش و برداشت متفاوتی از انسان داشته باشند. در جهان بينی اسلامی انسان موجودی دو بعدی است که ساحت های مادی و معنوی دارد اما در جهان بينی مادی، انسان موجودی تک ساحتی است. هر چند انسان در عالم ثبوت يکی است اما در مقام اثبات برای صاحبان اين دو جهان بينی دو گونه ديده می شود. به تعبير ديگر نومن انسان ها يکی است اما فنومن آنها بر اساس جهان بينی متفاوت خواهد بود .

بنابراين ما اگر بخواهيم علم دينی به معنای تغيير اساسی دين در علم داشته باشيم بايد به سراغ جهان بينی برويم. البته اين جهان بينی در علوم طبيعی مانند شيمی و فيزيک و جغرافيا و نجوم و مانند آن تاثير محسوسی ندارد اما در علوم انسانی اين تاثير خيلی مهم و اساسی است.

 

بررسی مبانی اجتهاد در علم کلام

بحثی که از امسال مورد بررسی قرار می گيرد بيان مبانی اجتهاد در علم کلام است. اولين سوالی که در اينجا مطرح می شود اين است که: آيا اجتهاد در علم کلام معنا دارد يا نه تنها اجتهاد در فقه معنا دار است؟ اگر پاسخ مثبت است و اجتهاد در علم کلام معنا دارد، مقصود از آن چيست؟ آيا اجتهاد به همان معنا و مفهومی که در علم فقه مطرح است در علم کلام هم مطرح است يا نه؟ در علم فقه اجتهاد به معنای بذل جهد و تلاش بر اساس مستندات و منابع دينی برای استنباط احکام شرعی است. اين استنباطها نوعا ظنی است اما ظنی که پشتوانه علمی دارد. حال آيا در علم کلام هم می توان از چنين ظنونی که پشتوانه علمی دارند استفاده کرد و مباحث اعتقادی را سامان داد؟

عمده احکامی که در استنباطهای فقهی به دست می آيد بر اساس ظنون و امارات است. اساسا بحث حجتی که در علم فقه مطرح می شود مربوط به همين ظنون و امارات است. برخی از اين ظنون از اين قرار است: اطلاقات، ظهورات، مفهوم شرط و مفهوم وصف، تخصيص و مانند آن. پشتوانه علمی اين ظنون عمدتا مساله سيره عقلا است که در مرئا و منظر معصوم صورت گرفته است.

اين مساله از مسائل مهمی است که بايد در مباحث اعتقادی مورد توجه و بررسی قرار گيرد اما متاسفانه چون مباحث کلامی و اعتقادی در حوزه های علميه از مباحث دست چندم و مطرود است و در حد دروس جنبی بکار گرفته می شود، مورد بررسی قرار نمی گيرد. لازم است که برخی از مراجع عظام که استوانه های حوزه می باشند مباحث اعتقادی و کلامی را به عنوان درس خارج مورد تدريس قرار دهند.

تعريف علم کلام

برای بررسی اين که مبانی و مقدمات اجتهاد علم کلام چيست، ابتدا بايد روشن شود که مراد ما از علم کلام چيست؟ علم کلام عبارت است از علم اعتقادات که يکی از شاخه های علوم دينی به شمار می آيد. هر علمی موضوعی دارد مانند اين که موضوع علم فقه، افعال مکلفين است و يا موضوع علم اخلاق، خُلقيات و صفات انسان است که مربوط به نفس و قلب و جوارح انسان می شود. عمدتا علم اخلاق به صفات فضيلت و رزيله می پردازد. موضوع علم عقايد نيز باور و عقيده است. بنابراين بايدها و نبايدهای رفتاری، موضوع علم فقه و بايدها و نبايدهای صفاتی، موضوع علم اخلاق و بايدها و نبايدهای اعتقادی موضوع علم عقايد يا کلام است.

در علم عقايد به مباحثی همچون بررسی صفات جمال و جلال الهی، مکلف بودن انسان، حيات برزخی و اخروی، نيازمندی انسان به راهنما و وحی و ... پرداخته می شود بنابراين اسم واقعی علم کلام، همان علم عقايد است.

گاهی از علم کلام با عنوان «علم اصول دين» ياد شده است. خواجه نصير الدين طوسی در مقدمه «تلخيص المحصل» اين علم را علم اصول دين ناميده است. مرحوم فاضل مقداد در «ارشاد الطالبين» و مرحوم ابن ميثم بحرانی نيز در «قواعد المرام» همين اصطلاح را به کار برده است. وجه تسميه آن به اين عنوان اين است که مباحث اعتقادی جزء اصول دين است کما اينکه بايدها و نبايدهای رفتاری جزء فروع دين است.

 

بررسی روايت مشهور نبوی (ص)

در کتاب «کافی» روايت مشهوری از پيامبر اکرم (ص) نقل شده است که انواع علم را بيان فرموده اند. متن روايت که ناقل آن امام کاظم (ع)‌ است چنين است:

«دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا فَقِيلَ عَلَّامَةٌ فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَيَّامِ الْجَاهِلِيَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِيَّةِ قَالَ فَقَالَ النَّبِی ص ذَاكَ عِلْمٌ لَا يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِی ص إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْل‌».[1] ابو الحسن موسى (ع) فرمود: رسول خدا (ص) وارد مسجد شد و بناگاه جمعى را ديد گرد مردى را گرفتند، فرمود: اين چيست؟ گفتند: علّامه است، فرمود: علّامه يعنى چه؟ گفتند:

داناترين مردم است به انساب عرب و نبردهاى عرب و ايام جاهليت و اشعار عرب و علوم عربيت، فرمود كه: پيغمبر (ص) فرمود: اين علمى است كه ندانستن آن زيانى ندارد و دانستنش سودى ندهد. سپس پيغمبر (ص) فرمود: همانا علم سه است: آيه محكم، فريضه عادلانه، سنت زنده و بر جا و جز اينها فضل است‌

چند نکته درباره اين روايت:

1. در اين روايت پيامبر اکرم (ص) از عبارت «ما هذا» استفاده کردند در حالی که مرسوم است می فرمودند «من هذا». برخی گفته اند آن حضرت می خواستند با اين کار بی اعتنايی خود را به اين رفتار نشان دهند.

2. از آنجا که آن حضرت مساله را بر مقياس اخروی معنا نمودند،‌ علم فرد را علمی دانستند که برای حيات اخروی نفع و ضرری ندارد. در نگاه ايشان علم راستين و علمی که دارای نفع اخروی است و ندانستن آن ضرر اخروی را به همراه دارد سه علم است: علم عقايد، علم اخلاق و علم احکام و فقه .

3. در مورد عبارت آن حضرت که فرمودند «ما خلاهن فهو فضل» دو معنا شده است: برخی گفته اند مراد آن است علوم ديگر فضيلت و کمال به شمار می آيند. اما برخی گفته اند مراد امر زايد و بی خود است، که به نظر می رسد اين وجه دوم صحيح است زيرا اين ها علومی هستند که به لحاظ مقياس اخروی نمی توانند منشا نفع و ضرر باشند.

4. درباره اينکه مراد حضرت از «آيه محکمه» و «فريضه عادله» و «سنه قائمه» چيست، مرحوم صدرا می فرمايد: «و لما كانت العلوم الدينية النافعة فى الآخرة اما متعلقة بالاصول الاعتقادية او بالفروع العملية، و الثانية اما متعلقة بالافعال و اعمال الجوارح من الحلال و الحرام و اما متعلقة بالاحوال و اعمال القلب من محاسن الاخلاق و مقابحها و نيات الضمائر و اغراضها فهى ثلاثة اقسام:

فقوله صلى اللّه عليه و آله: آية محكمة، اشارة الى القسم الاول و هو اصول العقائد و اركانها المستفادة من الآيات المحكمات القرآنية، و قوله صلى اللّه عليه و آله: او فريضة عادلة، اشارة الى العلم بفرائض الاعمال و واجباتها و محرماتها التى يجب على المكلفين الاتيان بها و الكف عنها و قوله: او سنة قائمة، اشارة الى العلم بالسنن و النوافل، فانها من الاعمال التى يؤثر فى جلب الاحوال للقلوب و كسب الاخلاق الحسنة و ازالة الملكات الرديئة و كلها ثابتة من طريق الحديث و السنة».

علوم دينی که برای آخرت نافع است دو گونه است: يا متعلق به اصول اعتقادی است و يا مربوط به فروع عمليه است . گونه دوم نيز يا متعلق به افعال و اعمال جوارحی از حلال و حرام است و يا متعلق به حالات و اعمال قلبی از فضايل و رذايل است.

نگاه پيامبر اکرم (ص) به دنيا نگاه مقدمی و ابزاری است و دنيا را مزرعه آخرت می داند و لذا تلاش می کند جامعه را به سوی امر بزرگ تری سوق دهد و مسائل کوچک را در جای خود بيان کنند. اما در مقابل کسانی که از کاردانی برخوردار نيستند اين امور را جابجا بيان می کنند. نمونه آن مساله مرگ است که برخی از بيان و تفکر در آن اهتراز دارند در حالی که پيامبر اکرم (ص)‌در روايتی فرمودند: «أَكْيَسُ النَّاسِ مَنْ كَانَ أَشَدَّ ذِكْراً لِلْمَوْت‌»[2] . اساسا شادی مجازی که همانند بادی است که در بادکنک دميده شده غير از شادی حقيقی است. شادی حقيقی گاه با اشک و ناله در دل شب حاصل می شود. البته برای اينکه مساله به افراط و تفريط نيانجامد در جای ديگر فرمودند: «من لا معاش له لا معاد له» و يا فرمودند: «النظافه من الايمان».

مرحوم صدرا می فرمايد: طبق کلام پيامبر اکرم (ص)‌ ما سه علم دينی داريم که برای آخرت نافع است: آيه محکمه که ناظر به اعتقادات است و اصول و ارکان دين را بيان می کند. کلمه «آيه» نيز به اين معنا است که اصول اعتقادات از آيات محکم قرآن استفاده می شود. فريضه عادله اشاره به واجبات و محرمات دارد که علم فقه را بيان می کند، و سنه قائمه اشاره به علم به سنن و نوافل است که قلب را پاکيزه کرده و اخلاق حسنه را به همراه می آورد .

مرحوم صدرا در ادامه می فرمايد: «و يحتمل ان يكون الثانى اشارة الى علوم الاخلاق و صفات القلب، و ان اكثرها مما يستقل العقل بادراكه اعنى محاسن تلك الاحوال و مقابحها. و الثالث و هو قوله صلى اللّه عليه و آله: او سنة قائمة، اشارة الى العلم باعمال المكلفين و احكامها الخمسة المستفاد جلها بل كلها من السنة القائمة، اى الاحاديث الصحيحة الثابتة بنقل الرواة العدول و الرجال الثقات».[3] می توان روايت را به گونه ای معنا کرد که فريضه عادله به معنای علم اخلاق و سنه قائمه به معنای علم فقه باشد . زيرا بايدهای و نبايدهای اخلاقی عمدتا اموری است که عقل آنها را می فهمد که شامل خلقيات است اما احکام فقهی عمدتا از سنت اخذ می شود .

ادامه بحث و نظريات ديگر شارحان کافی در اين باره در جلسه آينده انشاء الله بيان می شود.


[1] کافی، مرحوم کلینی، ج1، ص32، ط: اسلامیه.
[2] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج74، ص114، ط: اسلامیه.
[3] شرح اصول کافی، صدرالمتالهین، ج2، ص37، ط: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.