درس کلام استاد ربانی

95/11/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظريه دکتر نصر و بررسی آن

بررسی نقدهای دکتر نصر بر علم و فناوری جديد

سخن در بررسی و ارزيابی نقدهايی بود که دکتر نصر بر علم و فناوری جديد بيان کرده بود. وی علم و فناوری را دارای پيامدهايی می داند برای جنبه های معنوی و مادی بشر مضر است. حاصل نقدهای وی اين بود که نمی توان علم و فناوری را پديده ای جهان شمول دانست بلکه اين دو پديده متناسب با جامعه ای که در آن شکل گرفته اند، حاوی ارزش های آن جامعه است و لذا نمی توان آنها را در جاهای ديگر بخصوص جوامع اسلامی بکار گرفت. البته وی منکر جنبه های مثبت علم و فناوری نبوده و حتی توصيه به فراگيری آنها نيز نموده است.

در نقد سخنان دکتر نصر نکاتی وجود دارد که برخی از آنها در جلسه قبل بيان شد و اينک به بررسی آنها می پردازيم:

 

1. ناسازگاری درونی نظريه دکتر نصر

در کلمات ايشان ناسازگاری وجود دارد زيرا از سويی علم و فناوری را متاثر از ارزش های جامعه می داند بگونه ای که نمی توان از آنها در جوامع اسلامی استفاده کرد، و از سوی ديگر توصيه به فراگيری و استفاده از آن ها نموده است.

 

2. عدم تفکيک ذاتيات از عرضيات علم و فناوری

به نظر می آيد در انتقادات ايشان بر علم و فناوری، ذاتيات و عرضيات با هم درآميخته است. در بررسی علم و فناوری گاه به جنبه های ذاتی اين دو پرداخته می شود و گاه عرضيات آنها مورد بحث است که هر کدام از اين بحث ها نتايج متفاوتی را به همراه دارد. همان طور که بيان شد علم و فناوری از آن حيث که علم و فناوری است (يعنی از جهت ذاتی) نمی تواند بد باشد و نسبت به عالمان و جامعه لابشرط است.

توضيح اينکه علم دو معنا و کاربرد دارد: شاخه های علمی و نظريات علمی. اگر بخواهيم درباره علم به معنای اول بحث کرده و جنبه مثبت و منفی آن را بررسی کنيم بايد به سراغ موضوع، روش و غايت آن علم برويم. آيا می توان گفت که علم از جهت موضوع ضد ارزش است؟ خير چنين نيست، مثلا موضوع فيزيک حرارت و نور است. نور نه به لحاظ اخلاقی امری مذموم است و نه از جنبه طبيعی مضر است، بلکه مخلوق و مصنوع خدای متعال و خير است. از جهت روش نيز روش آن تجربه و آزمون است که از آن جهت نيز امر بدی نيست. روش تجربی نسبت به ارزش های جامعه لابشرط است و لذا فيزيکدان مسلمان و غير مسلمان وقتی می خواهند روی اين علم کار کنند هر دو روش تجربه و آزمايش را به کار می گيرند.

از نظر غايت و فايده خود علم (نه غرض عالمان) که شناخت قوانين عالم و آثار است نيز علم امر خوبی است. بله نحوه استفاده عالمان و مردم از آن علم که از آن با غرض و انگيزه ياد می شود، به جهت اينکه به جهان بينی فرد بر می گردد، ممکن است خوب و ممکن است بد باشد اما اين غير از غايت خود علم است.

بنابراين در بحث علم و فناوری بايد ذاتيات آن را از عرضيات جدا کرد. از جهت ذاتی علم و فناوری نسبت به ارزشهای خوب و بد لابشرط است و می تواند در خدمت اهداف صحيح و ناصحيح قرار گيرد، اما عرضيات آن اموری است که به عالمان و مردم بر می گردد.

آنچه بيان شد در مورد علم به معنای رشته علمی بود. در مورد علم به معنای نظريه علمی نيز همين گونه است، زيرا نظريه علمی يا درست است يا نادرست، به عبارت ديگر آن نظريه يا علم است يا علم نيست. مثلا برخی می گويند نور از ذرات درست شده است و برخی می گويد نور از امواج درست شده است، نظريه سوم آن است که حقيقت نور نه ذرات است و نه نور. روشن است که تنها يکی از اين سه نظريه درست است و هر کدام مطابق با واقع باشد علم خواهد بود و دو نظريه ديگر جهل است. جهل اساسا سالبه به انتفاع موضوع است يعنی اصلا علمی نيست بلکه علم نما است.

اما در علم به معنای رشته علمی که با موضوع و روش و غايت شکل می گيرد، خواه نظريه ای مطابق با واقع باشد يا نباشد، علم تحقق می يابد زيرا اين رشته معجونی از نظريات درست و نادرست است مثلا علم فقه يک علم است، خواه فقه شيعی مطرح باشد يا فقه حنفی. حال برخی از نظريات فقيهانه صحيح و برخی نادرست است. اما وقتی علم را به معنای نظريه علمی بگيريم در اين صورت تنها نظرياتی علم است که مطابق با واقع باشد و بقيه ديگر علم نيستند. به تعبير ديگر نظريه علمی صحت سلب دارد اما رشته علمی صحت سلب ندارد و لذا نظريه اصالت الوجود همان قدر فلسفی است که اصالت الماهيه است. اما از ميان اين دو تنها يکی علم (به معنای نظريه علمی) است. و يا در علم زيست شناسی، يا نظريه تحول انواع درست است يا ثبات انواع (که بر اساس ملاک مطابقت با واقع درباره آن قضاوت می شود) هر چند هر دو نظريه جزء علم زيست شناسی به شمار می آيند.

فناوری نيز همين گونه است زيرا فناوری محصول علم است و حکم آن را دارد. فناوری نيز از جهت ذاتش عيبی ندارد زيرا چيزی خارج از صنع الهی نيست اما از جهت عرضيات ممکن است خوب و ممکن است بد باشد. استفاده کننده اين محصول نيز غير از غايت خود فناوری است.

 

تاثير جهان بينی در علم و فناوری

ممکن است جهان بينی بگونه ای در علم تاثير بگذارد و آن وقتی است که جهان بينی باعث تغيير موضوع شود. مثلا يکی انسان تک ساحتی را مورد بحث قرار می دهد و ديگری انسان دو ساحتی را مطالعه می کند. چون در اينجا موضوع علم تغيير می کند، نظريات آن دو نيز تغيير می کند.

اگر نقدهای دکتر نصر متوجه جهان بينی عالمان می بود، مورد پذيرش بود اما نقدهای وی متوجه اصل علم است که وارد نيست. بله همه ايسم های مدرنيته قابل نقد است مگر برخی از آنها با تبصره هايی قابل پذيرش است. اين ايسم ها مربوط به جهان بينی ها است. امثال شهيد مطهری ميان علم و جهان بينی ها تفکيک کرده و علم را هيچ گاه نقد نکرده اما تيغ تيز نقدهای ايشان همواره متوجه جهان بينی ها بوده است.

امام راحل وقتی در فرانسه با ايشان مصاحبه شد که شما چه برنامه ای را می خواهيد انجام دهيد، فرمود: ما با سينما و تلويزيون مخالف نيستيم اما با نوع استفاده نادرست از آنها مخالف ايم.

نکته ديگر اينکه بايد در اين نقدها ميان علوم طبيعی و علوم انسانی جدايی نمود، زيرا نقش جهان بينی ها در علوم طبيعی زياد روشن نيست اما در علوم انسانی نقش پررنگی دارد. امثال آقای گلشنی معتقدند که جهان بينی ها تاثير فراوانی در علوم طبيعی دارد اما برخی مخالف بوده و گفته اند: فيزيک و شيمی اسلامی و غير اسلامی نداريم اما جهان بينی اسلامی و غير اسلامی داريم.

گره بحث علم دينی نيز مربوط به حوزه علوم انسانی است و اگر مشکلی در علوم طبيعی مطرح است مربوط به فضاهای علمی و دانشگاهی است. پس در مورد علم جديد دو اشکال مطرح است: يکی مربوط به فضاهای علمی است که در اينجا فرقی ميان علوم طبيعی و انسانی نيست و يکی مربوط به خود علوم است که علوم طبيعی و انسانی در اينجا با هم متفاوت است.

قاعده اين بحث نيز آن است که هر جا عناصر بيرون و ما قبل از علم بتوانند در متن علم به گونه ای اثر بگذارند، در اين صورت آن علم از ارزش ها متاثر خواهد شد.

حاصل آنکه در کلام دکتر نصر در اين نقدها دو اشتباه وجود دارد: يکی عدم تفکيک ما بين عوامل بيرونی علم و فناوری و خود علم و فناوری، (به تعبير ديگر تفکيک بين ذاتيات و عرضيات) و ديگر عدم تفکيک ما بين علوم طبيعی و علوم انسانی. لذا انتقادهای ايشان به علم و فناوری جديد شبيه انتقادات فرهنگستان علوم اسلامی شده است زيرا آنان نيز اين تفکيک را انجام نداده اند .

 

3. عدم تفکيک ميان حکم اوليه و حکم ثانويه علم و فناوری

از نظر دينی وقتی می خواهيم راجع به خوب و بد بودن علم يا فناوری قضاوت کنيم بايد ميان حکم اوليه و حکم ثانويه آن ها تفکيک کنيم. از نظر حکم اولی فقهی يا کلامی هيچ علمی (به معنای نظريه علمی) بد نيست، زيرا علم اگر علم باشد کشف واقع است و واقع فعل الهی است، و آنچه عالمان در پژوهش های خود انجام می دهند کشف قوانين حاکم بر عالَم است. و چون آن قوانين خير و کمال است اين علم نيز که آنان را نشان می دهد خوب است. (به تعبير ديگر مقام اثبات تابع مقام ثبوت است) مثلا عکسی که چيزی را نشان می دهد اگر صاحب عکس خوب يا بد باشد، اين عکس بی طرف بوده و ويژگی او نشان می دهد. علم از اين زاويه تنها يک گزارش گر بيش نيست.

فناوری نيز همين گونه است و به حکم اوليه بد نيست زيرا اين فناوری چيزی جز همان روابطی که خدای متعال در عالم قرار داده نيست. ساختمان يک مسجد و ساختمان يک مرکز گناه را در نظر بگيريد؛ ملاک خوب يا بد بودن اوليه اين دو سازه، نکات معماری آن ها است و لذا ممکن است معماری مسجد به جهت نادرست بودن نمره خوبی نياورد اما آن مرکز فساد چون اصول معماری را رعايت کرده نمره خوبی بگيرد. اينها مربوط به حکم اوليه آن است اما حکم ثانويه اين دو فرق می کند.

وقتی به سيد جمال الدين اسد آبادی گفته شد: شما شرق و غرب عالم را گشته ايد چه ديديد؟ گفت: اينجا مسلمان ديدم اما اسلام نديدم اما آنجا اسلام ديدم، مسلمان نديدم. پيامبر اسلام (ص) در جريان خاکسپاری سعد ابن معاذ وارد قبر ايشان شد و درز های لحد را پوشاند و مرتب کرد. وقتی از قبر بيرون آمدند فرمود: شايد سوال کنيد اين کار من چه فايده ای داشت، زيرا اين قبر خراب می شود؟ اما بدانيد: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْكَمَه‌»[1]

اسلام دو نگاه به علم و فناوری دارد. جنبه های اوليه آن را لازم می داند اما کافی نمی داند. اگر نبودِ ظرفيت در جامعه باعث شود که از علمی سوء استفاده شود و ضرر آن برای بشر بيشتر باشد، اسلام آن را منع کرده است. اين از باب ﴿وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما﴾[2] است. اگر جامعه بعد از ظهور به جهت کامل شدن عقل ها به درجه ای برسد که اين پيامد فاسد را نداشته باشد، چه بسا کشف همه اين علوم آزاد شود. اکنون توليد سلاح های هسته ای و شيميايی که به دست بشر امروز قرار گرفته تنها به ضرر بشريت تمام می شود و لذا مقام معظم رهبری آن را حرام فرمودند.

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آينده پيگيری می شود.


[1] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج70، ص298، ط اسلامیه.
[2] بقره/سوره2، آیه219.