درس کلام استاد ربانی

95/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ديدگاه آقای گلشنی؛ از موافقين علم دينی

دينی سازی علم از جنبه کاربردی در ديدگاه آقای گلشنی

موضوع بحث بررسی نظريه آقای گلشنی در مورد علم دينی بود. وی علم دينی را علمی می داند که در چارچوب جهان بينی اسلامی تکون و شکل گرفته باشد. خواه آن علم در حوزه علوم طبيعی باشد يا علوم انسانی. ايشان برای اثبات اين مطلب شواهدی را ذکر کردند که از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفت و نتيجه اين شد که شواهد ذکر شده نمی تواند اين نتيجه را بدست آورد که مبانی متافيزيکی در علوم طبيعی تاثير تعيين کننده دارد. آن گاه می توان اين تلقی از علم دينی را پذيرفت که مبانی و جهان بينی دانشمندان در شکل گيری علم اعم از فرضيه، موضوع، روش و غايت آن دخالت داشته باشد. اما اگر چنين تاثيری نباشد ديگر نمی توان بر اساس اين مبنا علم را به دينی و غير دينی تقسيم کرد .

بخش ديگر کلام ايشان مربوط به جنبه کاربردی علم است. ايشان از دو جنبه دينی سازی علم را مطرح کردند: جنبه نظری و تئوری علم و جنبه کاربردی و عملی. آنچه تاکنون بيان شد مربوط به جنبه اول کلام ايشان است. اکنون به بررسی جنبه دوم آن می پردازيم .

آقای گلشنی می گويد از جنبه کاربردی نيز دينی سازی علم ممکن است، به اين معنا که اگر کاربرد علم و جهت گيری های آن بر اساس آموزه های دينی صورت گيرد، آن علم دينی خواهد بود. علم های سکولار بر اساس جهان بينی اسلامی تکون نيافته و بر اساس آن به کار گرفته نشده اند و به همين خاطر دارای معايبی هستند. اما اگر اين علوم با رهيافت دينی بکار گرفته شود آن معايب از بين خواهد رفت. مثلا طبق ديدگاه ليبراليسم، علم به منظور سود و لذت هر چه بيشتر انسان بکار گرفته می شود و لذا فرقی نمی کند ديگران مورد ظلم و استعمار قرار گيرند يا نه و يا بر اثر آن طبيعت تخريب گردد يا نه. اين انديشه چون بر پايه اومانيسم شکل گرفته است، آنچه در آن مهم است دستيابی انسان به لذت و سود بيشتر است. اما اگر از منظر دين به علم نگاه شود ديگر اين پيامدها خود به خود از بين رفته و چنين علمی را می توان دينی ناميد.

آقای گلشنی در اين باره چنين می گويد: «پژوهش های علمی را با هر مبنای متافيزيکی می توان انجام داد. تفاوت اساسی، در اهداف و نتايج ظاهر می شود. اگر کار علمی در پرتو جهان بينی الهی انجام شود نتيجه اش تامين نيازهای مادی و معنوی بشر خواهد بود . ولی اگر در پرتو جهان بينی سکولار انجام شود تضمينی برای مخرب نبودن آن نخواهد بود. همان طور که در قرن اخير شاهد بعضی کاربردهای مخرب علم بوده ايم.

تاريخ علم نشان داده است که نظام های ارزشی روی جهت گيری های علم اثر می گذارد. مورخ مشهور و معاصر علم «جان دروپ» در اين باره گفته است: جهت گيری و کاربرد پژوهش های علمی می تواند در نظام های ارزشی مختلف به طور آشکار متفاوت باشد. و چون ارزش های انسانی غالبا ارتباط ارگانيک با عقايد دينی دارند [يعنی خوب و بد ها با عقايد دينی مرتبط بوده و دين نقش تعيين کننده ای در اين زمينه دارد] چون چنين است اعتقادات دينی را هنوز می توان با جهت گيری علم و فن آوری مرتبط دانست. «ريچار تامسون»، ‌محقق موسسه ای در کاليفرنيا مساله را خوب بيان کرده است. «شناخت طبيعت اگر به عنوان يک ماشين مطالعه شود منجر به اين همه پيشرفت فن آورانه شده است. اما اکنون ما در می يابيم که مردم در سراسر جهان در حال ترک راه های سنتی زندگی و ملحق شدن به تلاش در راه سلطه فنی هستند. تلاشی که منتهی به ساختن هر چه بيشتر ماشين های تخريب و نابودی انبوه می شود. اما يک مؤلفه اساسی برای چنين تغييری می تواند ترويج وسيع يک رويکرد معتبر به دانش علمی باشد که يک بعد معنوی بارز برای حيات انسانی در نظر می گيرد. و با اين برداشت قديمی که انسان وابسته به يک موجود متعال است سازگار است. چنين رويکردی اين امکان را فراهم می کند که انرژی انسان ها را به طرف اهداف معنوی بالاتر متوجه کند و يک مبنای اخلاقی و محکم برای هدايت امور مادی آن فراهم سازد». در اديان ابراهيمی(ع) انسان خليفه خداوند در زمين و مسئول عمران آن معرفی شده است ﴿هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها﴾[1] اوست كه شما را از زمين آفريد، و آبادى آن را به شما واگذاشت‌. [در جهان بينی اسلامی هر جا کسی مطلبی خوبی گفته شده باشد ، خوب تر و کامل تر آن در قرآن کريم آمده است] از اين جا است که در احاديث اسلامی علم توأم با ايمان، وسيله عمران و عبادت معرفی شده است. اميرالمومنين(ع) ‌می فرمايد: «بِالْإِيمَانِ يُعْمَرُ الْعِلْم‌»[2] [از اين کلام حضرت می توان فهميد که علم می تواند در عين حالی که علم و آگاهی است، مخرب باشد. اما آنگاه که با ايمان همراه شود نقش آباد کنندگی دارد]. بنابراين بايد از ابزارهای علم در پرتو جهان بينی اسلامی استفاده کرد».

آقای گلشنی در اينجا می گويد: دين از دو جهت می تواند اثر گذار باشد: يکی از جهت شکل گيری علم و ديگری در مورد جهت بکارگيری علم است.

علم تجربی از آن حيث که علم تجربی است دينی و غير دينی ندارد.

تا اينجا ايشان گفتند که يکی از جنبه های دينی سازی علم، اصلاح جهت گيری و کاربرد آن است. از مجموعه عباراتی که ايشان بيان کرده اند بدست می آيد که نگاه وی به علم چنين است که علم از آن حيث که علم تجربی است دينی و غير دينی ندارد و دينی بودن يا نبودن مربوط به جنبه خارج از متن علم است. نظر ايشان در اينجا با نظر آقای باقری که قبلا بيان شد فرق می کند. آقای باقری می گفت در علوم انسانی اين امکان هست که مبانی متافيزيکی در متن علم و از طريق فرضيه های و يا نظريه ها اثر بگذارد. ايشان در زمينه علوم طبيعی معتقد بود که ما مبانی نداريم که در فرضيه سازی علوم طبيعی بتواند اثر بگذارد. اما آقای گلشنی تفکيکی ميان علوم طبيعی و علوم انسانی در اين باره نگذاشته اند .

ايشان در اين باره مطالبی دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:

1. « اگر از علم فقط به پيش بينی پذيری و کاربردهای آن اکتفا کنيم نيازی به در کار آوردن دين نيست اما اگر فهم عميق طبيعت منظور ما باشد و به يک هستی شناسايی مادی گرايانه اکتفا نکنيم و بخواهيم استفاده مسئولانه از علم کنيم، بايد از علوم تجربی فراتر رويم و اين جايی است که پای دين در کار می آيد و اهداف آن از تحصيل علم و کاربردهای آن مطرح می شود».[3]

2. «حجم عمده يافته های علم، يافته های تجربی است و اين غرب و شرق نمی شناسد . در مقام تفسير قضايا و دادن تصوير کلی از طبيعت و جهت گيری های علمی است که جهان بينی ها و ايدئولوژی ها وارد می شود. کشف اسرار و قوانين طبيعت به انسان کمک می کند که بتواند نيازهای خود را برطرف کند و اين در همه جا صادق است».[4]

3. «وقتی بحث در علوم به مسائل بنيادی کشانده شود تصميم گيری در محدوده خود علوم مشکل و گاهی غير ممکن است و لذا دانشمندان با توجه به سوابق ذهنی شان سراغ مفروضات فلسفی مختلف می روند».[5] پس مباحث فلسفی در متن مسايل علمی نيست بلکه در مسائل بنيادی است مانند اينکه انسان از کجا آمده و به کجا خواهد رفت.

4. «وقتی به سراغ مسائل مرزی مربوط به مبدا و منتهای جهان می رويم می خواهيم تکليف اول و آخر جهان طبيعت را روشن کنيم و دنبال اين هستيم که بين نظريه های موجود يکی را انتخاب کنيم ذهنيات قبلی ما در انتخاب مان موثر است».[6]

5. «اگر فيزيک در حد تجربه باقی می ماند اسلامی و غير اسلامی نداشت اما نتيجه گيری های عام از آزمايش ها همواره در چارچوب متافيزيکی (مرعی يا نامرعی) حاکم بر علم صورت می گيرد».[7]

قسمت ديگری از کلام آقای گلشنی در اينجا باقی مانده که انشاء الله در جلسه آينده ضمن بيان آن، ديدگاه ايشان را جمع بندی کرده و سخن نهايی را در مورد آن بيان می کنيم.

 


[1] هود/سوره11، آیه61.
[2] نهج البلاغه، سید رضی، ‌خطبه 158، ص219، ط: هجرت.
[3] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص171.
[4] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص176.
[5] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص163.
[6] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص153.
[7] از علم سکولار تا علم دینی، دکتر گلشنی، ص150.