درس کلام استاد ربانی

93/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم به معناي مجموعه اي از گزاره ها
هدف علوم تجربي: تبيين و پيش بيني
سخن در بررسي اهداف و رسالتي بود که علوم تجربي دنبال مي کنند. در اين باره دو وظيفه اساسي که يکي تبيين پديده هاي مربوط به عالم طبيعت و جهان و ديگري پيش بيني و کنترل رخدادها بود بيان شد. قبل از مرحله تبيين و پيش بيني، مرحله توصيف قرار دارد، اما از آنجا که اين گام امري عادي بوده و نيازمند کسب علوم نيست، جزء اهداف علم به شمار نمي آيد. مراحل اين امر به اين صورت است که ابتدا عالم و پژوهشگر با پديده اي مواجه مي شود (مرحله توصيف). سپس وي به تبيين و بررسي چرايي پديده مي پردازد(مرحله تبيين). در گام سوم بر اساس قوانيني که کشف کرده است به پيش بيني در باره رخدادهايي که اتفاق مي افتد دست مي زند(مرحله پيش بيني). در اين مراحل، مشاهده و توصيف کار علم نيست بلکه کار آن از تبيين و کشف علت ها آغاز مي شود. البته مشاهده هم گاه فني و نيازمند ابزار دقيق است مانند مشاهده ريز ذره ها توسط ميکروسکوپ و يا مشاهده کرات ديگر توسط تلسکوپ اما باز اين شناخت در حقيقت مقدمه کار علمي است نه کار علمي .
دسته بندي آنچه گفته شد به اين صورت است :
1. تبيين عبارت است از بيان چرايي يک پديده طبيعي يا انساني.
2. هدف اصلي علوم تجربي تبيين پديده هاي طبيعي يا انساني است که بر اساس آن پيش بيني هم انجام مي گيرد .
3. تبيين در چارچوب و بر اساس قوانين علمي انجام مي گيرد. يعني بيان مي شود که فلان پديده مصداق کدام قانون کلي علمي است، قانوني که درستي آن محرز و مسلم است؛ مانند قانون جاذبه.
4. قوانين حاکم بر علوم طبيعي يا انساني معمولا بر مبناي اصل عليت که قانوني است عقلي و ماقبل علمي، استوار است. بنابراين، تبيين يک پديده بر اساس قوانين علمي به سه وجه ممکن خواهد بود:
الف) پديده مورد تبيين معلول است که چون علتش شناخته شده است معلول هم شناخته مي شود مثل حرارت فلز و انبساط.
ب) پديده مورد تبيين علت است که چون معلولش شناخته شده است، علت هم شناخته مي شود مانند انبساط فلز و حرارت.
ج) پديده مورد تبيين ملازم است با پديده اي که شناخته شده است. مانند پديده رعد و برق يا گرمي هوا و روشنايي هوا در روز تابستاني.

مساله تبيين و اصل عليت
قانون مندي جهان منحصر در پذيرش اصل عليت نيست زيرا اگر کسي مبناي اشاعره را نيز داشته باشد، باز قانون مندي جهان برايش قابل توجيه است اما اين ديدگاه در ميان دانشمندان مقبول و مرسوم نيست .
تبيين علي القاعده بر اساس قاعده عليت صورت مي گيرد به همين خاطر است که دانشمندان علوم آن را به عنوان يکي اصول موضوعه پذيرفته اند و در اين ميان فرقي ميان طرفداران تجربه گرايي و عقل گرايي نيست. آنان به عنوان يک اصل مسلم معتقدند که نظام جهان قانون مند است. اما اين سوال مطرح مي شود که اگر کسي قانون عليت را قبول نداشته باشد آيا باز مي تواند قانون مندي جهان را معنا کند؟ پاسخ مثبت است زيرا ممکن است کسي مانند اشاعره بگويد تمام پديده هاي عالم مستقيما فعل خداي متعال است اما چون فعل او داراي نظم است، اشياء عالم را به صورت منظم در کنار هم چينش مي کند. طبق اين ديدگاه ديگر لازم نيست آتش را علت حرارت و سوزندگي بدانيم بلکه حرارت فعل خداوند است اما عادت الهي بر اين تعلق گرفته که اين دو پديده همراه و قرين هم واقع شود. آنان منکر اصل قانون عليت نيستند و به همين خاطر است که به وجود خداي متعال اعتقاد دارند اما وضع اسباب و مسببات در عالم را منکر هستند.
طبق آنچه گفته شد روشن مي شود که اشکالي که نوعا بر اشاعره گرفته مي شود که آنان اصل عليت را منکر هستند و در اين صورت مانند کسي مي مانند که بر شاخه درخت نشسته و بن آن را مي برد، وارد نيست زيرا اشاعره منکر اصل عليت نيستند بلکه آنچه آنان انکار مي کنند وجود نظام علت و معلوم و سبب و اسباب در عالم است. وجه آن نيز اين است که آنان تصور کرده اند که اگر وجود اسبابي غير خداوند را در عالم بپذيرند با مساله توحيد الهي منافات خواهد داشت. عمده اشکالي که متوجه ديدگاه اشاعره است، آيات قرآن کريم است که به روشني پديده ها را به اسباب مختلفي نسبت مي دهد اما در کنار آنها، خداي متعال را دخيل در اين اسباب و مسبب الاسباب دانسته که در طول اين سلسله قرار دارد. نسبت مساله قبض روح به جبرئيل، ملائکه و خداي متعال از همين باب است .
در دنياي غرب ديويد هيوم ديدگاهي شبيه اشاعره داشته است. وي معتقد است چيزي به نام اصل عليت در عالم وجود ندارد و آنچه هست تنها تقارن و توالي پديده هاست. ذهن ما چون پديده هايي را به صورت مکرر در کنار هم ديده است، آنها را به عنوان علت شناخته است در حالي که اصلا علت قابل ادراک حسي نيست. هيوم همان طور که شهيد صدر نيز فرموده است معناي عليت را درست فهميده است زيرا آن را به معناي ضرورت وجود شي به خاطر شي ديگر مي داند اما چون حس گرا است و براي پديده هاي غير حسي ارزشي قائل نيست، لذا هر آنچه غير محسوس باشد را نمي پذيرد.
از جمله اشکالاتي که بر انديشه وي وارد است اين است که همين مفاهيمي که وي بيان مي کند مانند تقارن، تعاقب و مانند آن نيز مفاهيمي است که قابل مشاهده حسي نيست زيرا از معقولات ثانيه به شمار مي رود. 
بنابراين اشاعره به خاطر اثبات توحيد و هيوم به خاطر اعتقاد به تجربه گرايي، نظام عليت را در عالم منکر شدند. در اين ميان برخي ديگر گفته اند ما کاري به تبيين پديده ها نداريم تا معتقد به اصل عليت باشيم بلکه آنچه براي ما از علم مهم است پيش بيني پديده هاست تا بتوانيم از آنها در زندگي بهره گرفته و مشکلات خويش را بر طرف نماييم .  

قوانين جهان شمول و قوانين آماري
5. قوانين علمي بر دو گونه اند: قوانين جهان شمول که هيچ استثنايي ندارند و قوانين آماري که استثنا پذيرند و معمولا با ذکر درصد خاصي بيان مي شوند. منشا آماري براي قوانين، ضعف و نارسايي علمي بشر در شناخت دقيق علل پديده هاست . اگر کسي علمش دقيق باشد ديگر لازم نيست سخن از درصد به ميان آورد، اما براي بشري که در اين سطح نيست چنين علمي ميسور نيست لذا مساله را به صورت احتمالي بيان مي کند .
برخي از قوانين طبيعي گسترده بوده و حوزه وسيعي را در بر مي گيرد اما همان قوانين جهان شمول از نظر کمي استثنايي ندارند اما از جهت کيفي داراي ضعف هستند و آن اينکه به درجه يقين صد درصدي نمي رسند، زيرا احتمال اينکه چيزهايي باشد و هنوز براي ما معلوم نشده باشد وجود دارد . البته هر چند اين قوانين تجربي به مرز يقين صد درصدي نمي رسد اما يقين اطمينان آور را ايجاد مي کنند. بعدا بحث مي کنيم که برد نظريات علمي چقدر است و از نظر کيفي برش آن چه مقدار مي باشد.
مساله پيش بيني
بعد از اينکه علت پديده اي کشف شد نوبت به مرحله پيش بيني مي رسد زيرا اگر قانوني کشف شود کلي خواهد بود و از مرز زمان و مکان فراتر خواهد رفت، مثلا وقتي قانون فلزات که مي گويد « فلزات در اثر حرارت منبسط مي شود» بدست آمد، در مورد هر فلزي صادق است خواه اين فلز مربوط به آينده باشد و يا گذشته؛ بر اين اساس مي توان مسائلي را که در آينده واقع مي شود را پيش بيني و کنترل نمود. و يا اگر کشف شود که غذايي 90 درصد فلان اثر را دارد، اگر اين غذا را کسي در آينده نيز مصرف کند همين قانون در مورد او جاري است. البته همان طور که گفته شد اين پيش بيني منحصر در آينده نبوده بلکه گذشته را نيز در بر مي گيرد.
در ميان متکلمين قاعده اي بنام «قياس الغايب بالشاهد » شهرت يافته که همين مطلب را بيان مي کند. آنان مي گويند اگر مثلا خلف وعده در مورد کسي مذموم و خلاف کمال به شمار آيد، در مورد خداي متعال نيز خلف وعده مذموم و قبيح است. کشف اين حکم از اين باب است که حکم شاهد يا به تعبير ديگر معلوم را به غايب يعني مجهول نسبت داده ايم .
اما معجزه اي که پيش بيني مي کند در دو جا خودش را نشان مي دهد: يکي در صنعت و ديگري در عرصه مديريت است. کسي که علم و قانون را در اختيار داشته باشد هم مي تواند براي آينده تکنولوژي را به پيش ببرد و هم جهان را مديريت کند.