درس کلام استاد ربانی

92/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع بحث: برهان نظم و اتقان صنع در خداشناسی
 «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه‏ » [1]
 خدای متعال را شاکر هستیم که ما را زنده نگاه داشت تا بتوانیم به ادامه مباحث و معارف دینی بپردازیم. از خدای متعال نیز استمداد می طلبیم برای این منظور و اینکه به ما در این راه عزم و جزم و خلوص نیت عطا فرماید و بر نور فطرت ما بیفزاید تا بتوانیم بهتر خدمت کنیم و در این راه رضای حضرت ولی عصر (عج) را به دست آوریم که رضای آن حضرت قطعا رضای خدای متعال است .
 بررسی اجمالی آنچه در بحث علم و دین در سال گذشته بیان شد
 1- مباحث مقدماتی مانند تعریف دین و تعریف علم ؛
 2- بیان اهمیت و ضرورت بحث و نیز منابع مورد نیاز برای مطالعه در این زمینه ؛
 3- رابطه علم بشری و اراده الهی. سخن در این بخش پیرامون این مطلب بود که با توجه به آنچه در علم جدید خصوصا فیزیک نوین مطرح شده مبنی بر حاکم بودن جبر ماشینی بر جهان، اراده الهی چه تاثیری در نظام جهان دارد؟ جایگاه و نقش اراده الهی در تدبیر جهان باوجود این جبر چیست؟ در پاسخ نظریات مختلفی که در الهیات غربی و اسلامی بیان شده است مورد بررسی قرار گرفت .
 4- رابطه علم با اختیار انسان. در این بخش این سوال پیگیری شد که رابطه دستاورد فیزیک نیوتن و جبر ماشینی حاکم بر عالم با اختیار انسان چگونه است؟ چه راه حلی برای برون رفت از مساله جبر وجود دارد؟ آیا لازمه جبر ماشینی ، مجبور بودن انسان است ؟
 در همین زمینه یکی از راه حل ها که فرضیه « اصل عدم قطعیت هایزنبرگ» بود مطرح شد. برخی خواسته بودند توسط این نظریه، اختیار انسان را توجیه نمایند زیرا این فرضیه می گوید نظام حاکم بر عالم در دنیای اتم ها جاری نیست بنابراین این گونه نیست که همه جای این عالم مشمول قانون جبر ماشینی باشد. انسان نیز از این وضع جبری خارج است. در این باره صحت و سقم این نظریه و اینکه تا چه حد می تواند مساله اختیار انسان را توجیه نماید مورد نقد و بررسی قرار گرفت .
 5- مساله دیگر مورد بحث، رابطه علم و معجزات ( به معنای عام آن که شامل خارق عادات و از جمله کرامات می شود ) بود. در این جا این سوال مطرح شد که معجزه و کرامات که از معتقدات دینی اسلام و برخی ادیان دیگر است با علم تجربی که بر پایه نظم علمی استوار است، چه نسبتی دارد؟ آیا نظام علمی حاکم بر طبیعت با معجزات نقض می شود ؟ از نظر اللهیات مسیحی و اسلامی به این بحث پرداخته شد و جمع بندی نهایی در آنجا بیان شد .
 6- موضوع دیگر بررسی نظریه «تحول و تکامل انواع» بود. گفته شد در دنیای غرب و عصر جدید در این باره سه فرضیه مطرح شده است: فرضیه لامارک ، فرضیه داروین و فرضیه جهش یا موتاسیون. این نظریات به همراه شواهدی که برای آنها از علوم مختلف بیان شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت. و این سوال پیگیری شد که آیا این شواهد به مقداری است که اثبات کند عالم طبیعت بر اساس تحول انواع بوجود آمده است یا نه نظریه ثبات انواع صحیح است و یا نه نظریه سومی مطرح است و آن جمع بین این نظریه در موجودات عالم است؟ سر انجام نظریه دکتر یدالله سحابی که معتقد بود نظریه تکامل انواع از طرف قرآن تایید شده است مورد نقد و بررسی قرار گرفت و معلوم شد که هیچ کدام از شواهد و آیاتی که به آن استشهاد شده دلالتشان تمام نیست .
 7- بعد از آن به بررسی پیامدهایی که نظریه تکامل انواع در حوزه دین بوجود آورده پرداخته شد. اجمالا گفته شد که این نظریه در مساله خلقت انسان که در قرآن و سایر کتب مقدس ادیان آمده است، چالش به وجود آورده و دیدگاههای مختلفی را به همراه داشته است . برخی در این باره قائل به تاویل شده و گفته اند: آیات قرآن در این باره نص نبوده بلکه قریب به نص است و در صورتی که نظریه تحول در علم به صورت قطعی ثابت شود، دست از ظهور این آیات برداشته می شود. مرحوم علامه طباطبایی و برخی از بزرگان این دیدگاه را برگزیده اند. در مقابل برخی دیگر از بزرگان گفته اند: دلالت آیات قرآن بر خلقت انسان از خاک و ثبات نوع آن نص بوده و در نتیجه راهی برای عدول از آن نیست. اما در صورتی که در علم، نظریه تکامل انواع به صورت قطعی ثابت شد می گوییم خلقت انسان یک استثنا بوده و صورت خارق العاده و معجزه گونه بوجود آمده است .
 برهان نظم و اتقان صنع در خداشناسی
 مساله دیگری که از مباحث مهم علم و دین است نقش تکامل انواع در خداشناسی است. یکی از راههای خداشناسی که در منابع دینی مورد اهتمام قرار گرفته و در عصر جدید نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شده است، شناخت خداوند از راه تدبر در موجودات و شگفتی های طبیعت است. این راه علی رغم اینکه در کتب فلسفی و کلامی رسمی در شمار ادله اثبات وجود خداوند بکار نرفته است اما فوق العاده مورد اهتمام منابع دینی بوده است. قرآن کریم بشر را مکرر به تدبر در نشانه های خداوند در طبیعت توجه داده است : «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ » [2] و یا در جای دیگر می فرماید «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‏» [3] . فراوانی این مساله در قرآن به حدی است که می توان گفت اکثر سوره های قرآن انسان را به خلقت آسمان ها، زمین ، دریاها ، حیوانات ، گیاهان و سایر پدیده های طبیعی توجه داده است.
 در روایات نیز این مساله به وفور بیان شده است. در توحید مفضل امام صادق (ع) طی پنج جلسه همین مباحث را به مفضل ابن عمر تعلیم دادند. در نهج البلاغه نیز بخش قابل توجهی از مباحث خداشناسی به عجایب خلقت و شگفتی های آن اختصاص یافته است .
 برهان اتقان صنع در منابع فلسفی
 در فلسفه اسلامی این بحث در عداد براهین خداشناسی نیامده است . اما فلاسفه در بحث دفاع از احسن بودن نظام و اتقان آن این بحث را مورد توجه قرار داده اند. آنان به روش لمی اتقان نظام را اثبات کرده سپس با مطرح شدن مساله شرور طبیعی و بوجود آمده چالش آن با اصل نظام احسن، فلاسفه اسلامی، سخن از این بحث نموده اند. آنان ثابت کرده اند که شرور با نظام اتقان صنع معارضه ای ندارد و برای این منظور بحث مفصلی از طبیعت شناسی مطرح کرده اند .
 برهان اتقان صنع در منابع کلامی
 در منابع رسمی و کلاسیک کلامی اعم از علمای امامیه ، معتزله و اشاعره ، غالبا رد پایی از این بحث در مساله خداشناسی یافت نمی شود و این مساله با توجه به رسالت متکلمین ، مساله ای تعجب آور است. آنها در بحث براهین اثبات خداوند ، عمدتا از برهان حدوث بهره گرفته اند. اما برخی نیز به این بحث پرداخته اند که از جمله می توان به فخر رازی اشاره نمود. وی در کتاب «المطالب العالیه فی العلم اللهی » که کتابی مشروح و در نه جلد است، بعد از بیان ادله اثبات وجود خداوند به روش معمول، راه دیگری را بیان کرده و می گوید این راه در قرآن و روایات وجود دارد و اقناعش برای مردم بیشتر است . وی در تفسیر کبیر در ذیل آیه 146 سوره بقره نیز به این بحث پرداخته است .
 نکته: اگر بخواهیم برای عموم مردم بحث خداشناسی را مطرح کنیم براهین فلسفی و کلامی پیچیده و دشوار است اما بیان راه نظم و عجایب و شگفتی های عالم در خداشناسی بسیار مناسب تر است .
 خواجه نصیر الدین طوسی نیز این راه را بیان کرده است اما ایشان نیز آن را در مساله اثبات علم الهی بکار برده است. آنجا که می فرماید « و الأحكام و التجرد و استناد كل شي‏ء إليه دلائل العلم.» [4] ایشان برای اثبات علم الهی سه دلیل را بیان کرده اند: احکام و اتقان صنع، تجرد و استناد هر چیزی به خدای متعال. مرحوم علامه در شرح کلام خواجه می فرماید: مصنف در اینجا به بیان راههای اثبات علم الهی پرداخته اند . یکی از راههایی که ایشان بیان کرده راه فلاسفه است که مساله تجرد است. راه دیگر از آن متکلمین است . آنان برای این منظور راه احکام را بیان کرده اند. و راه سوم مشترک میان فلاسفه و متکلمین است.
 مرحوم لاهیجی در کتاب «شوارق الالهام» این سخن علامه را نقد کرده و فرموده است فلاسفه نیز مساله احکام را بیان کرده اند لذا این نسبت به آنها صحیح نیست .
 اما با توجه به آنچه گفته شد معلوم می شود که این اشکال وارد نیست زیرا درست است که فلاسفه مساله اتقان صنع را بیان کرده اند اما همان طور که گفته شد آنان این بحث را برای اثبات وجود خداوند بکار نبرده اند بلکه برای دفع شبهه شرور استفاده کرده اند .
 برهان اتقان صنع در دوران معاصر
 مرحوم علامه طباطبایی در اینجا سبک و منهج قدما را طی کرده و حتی در تفسیر المیزان نیز سخنی از برهان نظم و اتقان صنع برای اثبات خداوند بیان نکرده اند. ایشان در مساله خداشناسی در قرآن دیدگاه ویژه ای دارند و آن اینکه معتقد هستند در قرآن کریم هیچ آیه ای برای اثبات اصل وجود خداوند اقامه نشده است و قرآن کریم اصل وجود خداوند را بدیهی و غنی از بیان می داند. هر چه از آیات درباره خداشناسی وجود دارد در بیان صفات خداوند است .
 شهید مطهری از جمله کسانی است که این راه را در خداشناسی احیا نموده است. ایشان هم در پاورقی های اصول فلسفه و هم در کتاب توحید و هم علل گرایش به مادی گری در پاسخ به شبهات هیوم به این بحث پرداخته اند. ایشان در پاورقی های اصول فلسفه به بیان راههای شناخت خداوند پرداخته و از جمله راه فلسفی و شبه فلسفی را بیان می کنند. مراد ایشان از راه شبه فلسفی همان برهان اتقان صنع است . سپس ایشان فرموده اند: این راه سه جلوه و شعبه دارد : خلقت و پیدایش ( حدوث عالم ) ، نظم و اتقان صنع و برهان هدایت .
 « مجموعا سه نوع راه براى اثبات وجود خدا وجود دارد: راه دل يا فطرت، راههاى حسى يا علمى و نيمه فلسفى، و نوع سوم راههاى فلسفى.... اما راههاى حسى يا علمى و به تعبير ديگر شبه فلسفى ؛ عرض كرديم خود اين راه منشعب مى‏شود به سه راه: يكى آنجاست كه از نظم عالم بر وجود خالق و آفريننده حكيم عليم استدلال مى‏شود، ديگرى از خلقت عالم، و سومى از هدايتى كه در مخلوقات و موجودات عالم وجود دارد.» [5] ایشان سپس می فرمایند وقتی به آیات قرآن رجوع کنیم ، هر سه راه در آن بیان شده است . « در سوره سَبِّحِ اسْمَ هم مى‏خوانيم: سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى. الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى. وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‏ «2» تسبيح كن، تنزيه كن نام پروردگار والاى خود را (يا: نام والاى پروردگار خود را «3»). الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى آن كه آفريد و معتدل آفريد. وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‏ و آن كه اندازه‏گيرى كرد و سپس هدايت كرد موجودات را.» [6]
 شهید مطهری همچنین فرموده است اصطلاح « اتقان صنع» اصطلاحی است که در قرآن کریم آمده است « اين همان مطلبى است كه در قرآن كريم به تعبير «اتقان صُنع» (متقن بودن مصنوعات عالم) آمده است؛ مى‏فرمايد: وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ «1». در بعضى از آيات از همين مطلب تعبير به «تقدير» (اندازه‏گيرى) مى‏شود؛ يعنى يك نوع حسابگرى در نظم و ترتيب مخلوقات وجود دارد؛ به تعبير ديگر مى‏گوييم حكيمانه بودن خلقت. » [7]
 
 * * *
 اللهم صل علی محمد و آل محمد


[1] اعراف / سوره 7 ، 43
[2] بقره / سوره 2 ، 164
[3] آل عمران / سوره 3 ، 190
[4] کشف المراد ، علامه حلی ، ص 285 ط : موسسه نشر اسلامی
[5] مجموعه آثار ، شهید مرتضی مطهری، ج4 ، ص 61 ط : انتشارات صدرا
[6] مجموعه آثار ، شهید مرتضی مطهری، ج4 ، ص 86 ط : انتشارات صدرا
[7] مجموعه آثار ، شهید مرتضی مطهری، ج4 ، ص 62 ط : انتشارات صدرا